گروه تاریخ اقتصاد- در شماره ۴۳ مجله «کاوه» مطلبی درباره وضعیت معیشتی محصلان اعزامی ایران به آلمان منتشر شده که نشان می‌دهد وضعیت آنها چقدر به قول نویسندگان همین مجله، اسف‌انگیز و «دراماتیک!» بوده است: «جمعی از محصلین ایرانی به واسطه آنکه کسی را ندارند که از آنها نگهداری کند یا اولیای آنها فقیرند یا به هر صورت مددی نمی‌کنند و وجهی برای زندگانی آنها نمی‌رسانند و مددی هم که در این مملکت به آنها می‌رسید، منقطع شده در سختی هستند و بیم آن است که اگر از محلی مددی‌ نرسد رشته تحصیلاتشان گسیخته گردد؛ در صورتی که اغلب آنها خیلی خوب‌ تحصیل می‌کنند و بسیار کوشش دارند و به قناعت زندگی می‌کنند. برای‌ چهار پنج نفر از محصلین از ایران از طرف اولیای آنها مخارج می‌رسد؛ ولی قریب ده نفر دیگر هستند که حالشان چنان بود که گفته شد. اگر اولیای دولت ایران و وزارت علوم در تهران که ظاهرا این سال‌های‌ اخیر اهتمامی جدی در نشر علم دارند و به این نکته نیز ملتفتند که مخصوصا تحصیلات در فرنگ یکی از اولین لوازم ترقی مملکت ما است همتی بفرمایند که مددی به این اطفال بکنند بسیار به‌جا و مناسب خواهد بود و به این ترتیب‌ رشته تحصیلات ایشان که در راه تکمیل آن این همه زحمت کشیده‌اند، گسیخته‌ نمی‌شود. لکن این نوع کارها مخصوص و منحصر به دولت نباید باشد، بلکه‌ اشخاص مرفه‌الحال ایران نیز باید از راه احسان در این کارها کمکی کنند و در راه علم و معرفت یک عشر آنچه را که پدران ایشان به عنوان خیرات‌ و مبرات و ثلث و وقف صرف می‌کردند، بذل نمایند. واقعا حالا در میان متمولان ایران ترتیب‌ عجیبی پیش آمده و اغلب بعد از دخول در دوره تجدد(!) نه دیناری‌ از بابت زکات و خمس و وصیت و ثلث و زیارت و حج و روضه‌خوانی‌ و بنای مساجد و وجوه دیگر پرداخته و نه در راه مدارس‌ و مریضخانه و طبع و نشر کتب و اعانت بر محصلین یک پول سیاهی‌ به کشکول ملت می‌اندازند.نه طریقه تدین قدیمی را معمول می‌دارند و نه‌ تکالیف تمدن جدید را. به کلی خود را از این بابت‌ها راحت کرده یک غاز در راه مقصود وجدانی و اخروی خرج نمی‌کنند.

ما از ایرانیان مرفه الحال استمداد کرده و متمنی هستیم برای محصلین‌ ایرانی فرنگ و مخصوصا این عده که در آلمان مشغول تحصیلند، در راه‌ آخرت یا مقصد مقدس خودشان کمکی بنمایند.