یادداشت
تاریخ، جامعه، دولت و اقتصاد اصناف
اصناف جمع صنف، به معنای گونه و نوع، در اصطلاح یعنى دستههای مستقلى از پیشهوران که فعالیت مشابهاى دارند. این واژه در متون کهن نیز به همین معنى آمده است. از روزگار عباسیان به این سو، گذشته از صنف، «ارباب مهن» و «اصحاب حرف» را نیز به همین معنى به کار بردهاند.
دکتر حسیندعاگو
اصناف جمع صنف، به معنای گونه و نوع، در اصطلاح یعنى دستههای مستقلى از پیشهوران که فعالیت مشابهاى دارند. این واژه در متون کهن نیز به همین معنى آمده است. از روزگار عباسیان به این سو، گذشته از صنف، «ارباب مهن» و «اصحاب حرف» را نیز به همین معنى به کار بردهاند. نویسندگان عصر صفویه نیز «اهل حرفت» و «ارباب صناعت» را معادل صنف آوردهاند. در دورة عثمانى هم به صاحبان حرف، اصناف مىگفتند:
یکى از مسائل مورد توجه محققان، مقایسة اصول و تشکیلات اصناف در جهاناسلام با «گیلد»، یعنى اتحادیههای پیشهوران و بازرگانان شهرهای اروپای قرون وسطى است که بهویژه در قلمرو بیزانس توسعه یافت و تقریباً یکى از نهادهای مهم مدنى امپراتوری محسوب شدند. این اصناف وظایف و فعالیتهای متعددی در حوزه سیاسى و اجتماعى و شغلى خویش داشتند اما تشکیلات و قلمرو فعالیت گیلد در اروپا با آنچه در جهان اسلام رواج داشت، متفاوت بود. چه، با آنکه از دیدگاه جامعهشناسى، اسلام اساسا صاحب اندیشه و نظریه تمدن شهری بود و با ظهور شمار فراوانى از شهرهای بزرگ به کمال اجتماعى رسید، اما دولت اسلامى هرگز حدود کاملا مستقلى برای اصناف به رسمیت نشناخت، چون وظیفة دولت اسلامى با نقش دولتهای مسیحى تفاوت داشت. اصناف در قلمرو اسلام از آزادی عمل گیلدها برخوردار نبودند و دولت اسلامى از طریق دیوانِ حسبه که وظیفة امر به معروف و نهى از منکر را بر عهده داشت، بر کلیه امور اهل حرفه نظارت مىکرد.
شهرهای اسلامى به ویژه در سرزمینهای شرقى عموما از ۳ ناحیه جدا از هم یعنى کهندژ، شارستان و ربض تشکیل مىشد. سرای سلطان و دیوانها معمولا در کهندژ، مسجد جامع، بازار و خانهها در شارستان، و کاروانسراها و دیگر نهادهای شهرهای بزرگ در ربض واقع بود.
احداث یا گسترش شهرهای بزرگى چون بصره، کوفه، فسطاط، قیروان و نیز بغداد و نیشابور همه مدیون تشویق اسلام بر تجمع و تجارت در شهرها است، و از آن سوی بازرگانان در گسترش مادی و معنوی شهرهای اسلامى سهم مؤثری داشتند.
به هر حال، درباره منشا اصناف اسلامى از جانب پژوهشگران، فرضیههای متفاوتى بیان شده است. برخى آن را گرته برداری از روی تشکیلات صنفىِ ساسانى، بیزانسى مىدانند. در راس هر جماعت از پیشهوران، پیش کسوتى وجود داشت. در عصر امویان و عباسیان در ایران همانند شهرهای بیزانس، افراد هم حرفه در یک محله و یک راسته به کار اشتغال داشتند. در یک نوشتة مورخ ۵۴۲م در کلیسایى سریانى، امضای «پیش کسوت» دیده مىشود که در متن سریانى به صورت پارسى «کرّوگبد» آمده است. پس از پیروزی اعراب بر ایران و بخشهایى از قلمرو روم شرقى، اصناف ساسانى - بیزانسى این نواحى فرصتى یافتند تا با پذیرفتن مقررات اسلامى به عنوان نهاد مدنىِ نیمه مستقل در فضای جدید به فعالیت خود ادامه دهند، نیز پس از آنکه دولت عثمانى بر قلمرو بیزانس مستولى گردید، اصناف بیزانسى با حفظ برخى از ویژگیهای رومى - مسیحى خود، با پذیرفتن شکل و وظایف جدید، به عنوان نهادهای مدنى اسلامى در قلمرو امپراتوری عثمانى به حیات خود ادامه دادند.
بنابر تحقیقات گرونه باوم، جنبش قرمطى دستکم در چند منطقه موجب گسترش نظامهای صنفى شد. به گفته ماسینیون و لویس، دلتنگى مشترک اهل حرف و صوفیانخشمگین از ستم بنىعباس، عامل پیوند و اتحاد میان این دو جماعت مهمِ شهرنشین گردید. اگر در برخى مناطق صوفیان در تشکیلات صنفی رسوخ کردند، در لحسا قرمطیان برای جلب پیشهوران به پشتیبانى مالى از آنان برخاستند، چنانکه «هر غریب که بدان شهر افتد و صنعتى داند، چندانکه کفاف او باشد، مایه بدادندی تا او اسباب و آلتى که در صنعت او به کار آید بخریدی و به مراد خود زرایشان، همان قدر که ستده بودی، باز دادی». افکار صوفیانه در بسیاری از تشکیلات حرفهای تاثیر کرد و گویا در قرن ۵ق/۱۱م اصناف اسلامى برخى از رسوم صوفیان را پذیرفتند.
ارسال نظر