«دنیای اقتصاد» بررسی کرد
دستانداز نرخ سود برای اوراق سلفموازی
محمدحسین بابالو: ابزارهای نوین مالی بر پایه شیوههای معامله مرسوم در بازارهای کالایی و براساس داد و ستد واقعی کالاها، شیوهای جدید از فرآیند تامین مالی بنگاههای تولیدی در بورس کالا بهشمار میروند که موردتوجه بسیاری از مخاطبان و سرمایهگذاران قرار گرفت. مهمترین ابزار مالی که در این چارچوب در بورس کالای ایران مورد داد و ستد قرار گرفته را میتوان اوراق سلف استاندارد موازی با قابلیت خرید و فروش تبعی دانست که بر پایه کالای واقعی فرآیند تامین مالی بنگاههای تولیدی را تسهیل و تسریع میکند.
محمدحسین بابالو: ابزارهای نوین مالی بر پایه شیوههای معامله مرسوم در بازارهای کالایی و براساس داد و ستد واقعی کالاها، شیوهای جدید از فرآیند تامین مالی بنگاههای تولیدی در بورس کالا بهشمار میروند که موردتوجه بسیاری از مخاطبان و سرمایهگذاران قرار گرفت. مهمترین ابزار مالی که در این چارچوب در بورس کالای ایران مورد داد و ستد قرار گرفته را میتوان اوراق سلف استاندارد موازی با قابلیت خرید و فروش تبعی دانست که بر پایه کالای واقعی فرآیند تامین مالی بنگاههای تولیدی را تسهیل و تسریع میکند. همین ابزار مالی تاکنون به تنهایی توانسته است تا کارکرد بورس کالا را پس از کشف قیمت و تامین مواد اولیه یا فروش محصول و کاهش هزینههای مبادله به سمت تامین مالی بنگاههای تولیدی سوق دهد. با توجه به این موارد جدید، بورس کالا از این پس میتواند تمامی نیازهای تولیدکنندگان کوچک و بزرگ را پوشش دهد یعنی این بازار خواهد توانست تا بهعنوان قلب تپنده بازارهای کالایی در بخشهای مختلف خودنمایی کند. معاملات پیشین اورق سلف استاندارد موازی همیشه با جذابیت بالایی همراه بوده زیرا همیشه برای مبادله این اوراق، تقاضای بزرگی ثبت شده تا جایی که در آخرین عرضه این اوراق درخصوص اوره، بیش از ۹ برابر عرضه در تابلوی بورس، تقاضا ثبت شد که در نهایت باعث شد تا این داد و ستد در کسری از ثانیه صورت پذیرد.
سود بالای این اوراق به نسبت مکانیزمهای مشابه در بانک یا انتشار اوراق مشارکت، سهولت دادوستد برای خریدار و فروشنده، امکان بازخرید آن پیش از سررسید از سوی فروشنده، وجود پتانسیل معاملات ثانویه، انتشار اوراق بر پایه کالای واقعی، زمان پرداخت اصل و سود سرمایه در فاصله زمانی محدود، امکان عرضه نامحدود آن و عدم وجود سقف و کف در عرضه اولیه که امکان تامین مالی محدود از سوی تولیدکننده را فراهم میسازد و بسیاری ویژگیهای دیگر را میتوان از نقاط قوت آن برشمرد. با توجه به تمامی ویژگیهای مثبت وارده به این اوراق، مدتی است که عرضههای جدیدی در اینخصوص صورت نپذیرفته که نیاز به تفسیر واقعیتهای آن را بیش از پیش ضروری میسازد.
از طرف دیگر باید به این نکته نیز اشاره داشت که یکی از مهمترین ویژگی معاملات استاندارد سلف کالایی را میتوان کالامحور بودن اوراق مبادله شده دانست یعنی در انتشار این اوراق، اصل بر داد و ستد واقعی با پتانسیل تحویل فیزیکی است که همین واقعیت به ظاهر ساده باعث شده است تا این اوراق از کمترین شبهه فقهی برخوردار باشد. به عبارت سادهتر برای بسیاری از افراد که به دلایل مختلف تمایلی برای سپردهگذاری در بانک یا خرید اوراق مشارکت دولتی ندارند، این ابزار مالی از اعتماد و توجیه فقهی بالاتری برخوردار بوده و ریسک شریعت را البته پس از تاییدات کمیته فقهی سازمان بورس، به حداقل ممکن خود کاهش داده است.
بهعنوان یک توضیح ساده میتوان این گونه عنوان کرد که در عرضه این اوراق، داد و ستد واقعی صورت پذیرفته، وجه معامله بهصورت کامل پرداخت شده و زمان تحویل کالا نیز مشخص است همچنین دقیقا از نوسان قیمتها در بازار تاثیر پذیرفته ولی با اعمال چند شرط آن هم پس از اتمام معامله (انعقاد بیع)، اوراق بهصورت امروزی خود مورد مبادله قرار گرفته است. با توجه به این موارد معامله اوراق سلف استاندارد موازی از توجیه شرعی قویتری برخوردار خواهد بود. با توجه به این موارد و توجیهات متقن آن در کنار گذشت زمان و شفاف شدن بسیاری از واقعیتهای این معاملات شاید هماکنون زمان آن فرارسیده باشد تا با آسیبشناسی این قبیل عرضهها به بررسی کارآیی آن پرداخته و دلایل کاهش حجم معامله این اوراق را مورد بررسی قرار دهیم.
شاید در بین ابزارهای مالی موجود و در مقایسه با سایر مکانیزمهای مشابه همچون سپردهگذاری یا تامین مالی از بانک، اوراق مشارکت یا معاملات سلف عادی، شاهد ارائه بهترین و معتبرترین ابزار مالی بر پایه واقعیتهای بازارهای کالایی و نوسان قیمتها باشیم ولی این ابزار را نمیتوان به تنهایی مورد نقد و بررسی قرار داد. در سطور فوق به معرفی و بررسی واقعیتهای این شیوه تامین مالی پرداختیم ولی باید اوراق سلف استاندارد موازی را در مقایسه با سایر ساز و کارهای مشابه بررسی کرد تا واقعیتهای آن بیش از پیش مشهود شود. بهعنوان مثال هماکنون نرخ سود بانکی بهصورت فراگیری کاهش یافته و از سوی دیگر عرضه اوراق مشارکت بهصورت مستقیم یا داد و ستد آن در بورس اوراق بهادار و دقیق تر فرابورس، افزایش یافته است.
این در حالی است که رشد عرضه اوراق مشارکت در کنار کاهش سود بانکی توجهات بسیاری را به سمت اوراق مشارکت سوق داده و از سوی دیگر کاهش نرخ سود بانکی نیز بسیاری از واحدهای تولیدی را به جای انتشار اوراق سلف استانداردموازی به سمت بانک جذب کرده است. باید به این نکته نیز اشاره داشت که با توجه به برخی سختگیریها به دلیل اعتماد و تضمین بالاتر اوراق در بورس کالا، نرخ سود آن تاکنون به نسبت بانک بیشتر بوده که عرضهکننده را نسبت به انتشار آن ترغیب نمیکند. به عبارت سادهتر هماکنون واقعیتهای نظام بانکی تمایلی برای انتشار اوراق سلف استاندارد موازی باقینگذاشته یعنی تاکنون رقابت سود ثابت در بانک با اوراق سلف استاندارد موازی در بورس کالا، به نفع بانک چربیده است.
این مطلب را باید بسیار جدی ارزیابی کرد زیرا در این رقابت نابرابر، آن دسته از واحدهای تولیدی که به دلایل مختلف امکان تامین مالی از بانک را دارند به نسبت سایر بنگاهها که غالبا بر پایه تولید و نه رابطه، فعال هستند برتری قابلملاحظهای را بهدست خواهند آورد. این در حالی است که با توجه به افزایش تورم تولیدکننده و ثبت بالاترین رکورد آن در یک سال اخیر، بخشی از تولیدکنندگان با مشکل روبهرو خواهند شد و باید برای آنان فکری کرد. شاید سادهترین راه برونرفت از این شرایط حتی برای کسانی که تاکنون نسبت به انتشار اوراق اقدام کردهاند عرضههایی مجدد با سودهایی کمتر باشد تا هم بتوانند با نرخهای موجود تامین مالی کرده یا بتوانند به کمک یکی از تبصرههای موجود در مکانیزم انتشار اوراق سلف نرخهای بالای پیشین را تسویه کرده و با نرخهای پایینتری تامین مالی کنند. به عبارت سادهتر بازارگردان هماکنون باید اوراق عرضه شده را در بازار جمعآوری و تسویه کرده و با نرخهای پایینتر فعلی اقدام به تامین مالی جدید کند. این ویژگی از ابتدا در ذات معاملات سلف استاندارد موازی نهفته بوده و کشف جدیدی نیست اما این امیدواری وجود دارد که به این توانمندیها در ابزارهای مالی موجود توجه شود.
با توجه به وجود تقاضا برای اوراق سلف استاندارد موازی هماکنون زمان آن فرارسیده تا با کاهش نرخها شیوه و رویکرد جدیدی را پیشروی این اوراق ترسیم کنیم زیرا رخدادهای مهمی در زیر پوست بازار در جریان است. هم اکنون قیمت غالب مواد اولیه میل به افزایش پیدا کرده هرچند که بسیاری از نرخها همچون فلزات پایه یا محصولات پتروشیمی در بازارهای جهانی رشد نرخهای محسوسی را تجربه کرده و افزایش تورم تولیدکننده وضعیت را به سمتی سوق داده است که شاهد ثبت بیشترین حد در یک سال اخیر باشیم. با توجه به حجم نقدینگی موجودی که رکورد تاریخی خود را شکسته همچنین رشد قیمت دلار و تلاش برای آزادسازی و یکسانسازی آن و خودنمایی سیگنالهایی از افزایش قیمتها شاید هم اکنون آخرین فرصت برای تامین مالی ارزان قیمت بنگاههای تولیدی یا خرید مواد اولیه باشد هرچند که این موارد تنها یک هشدار خواهد بود اما ممکن است محقق شود.
ارسال نظر