دکتر موسی بزرگ اصل*

انتقادات دلسوزانه آقای هوانسیان‌فر در روزنامه دنیای اقتصاد در مورد حق‌الزحمه حسابرسی از اساسی‌ترین تهدیداتی است که خدمات حسابرس مستقل را آسیب‌پذیر ساخته است. اگرچه در ظاهر مجامع هستند که بازرس قانونی و حسابرس را انتخاب می‌کنند، اما هیچ آدم منصف و آگاهی نمی‌تواند نقش مدیران شرکت‌ها را در انتخاب حسابرسان مستقل نفی کند و از اینجاست که مشکلات شروع می‌شود. بیشتر اوقات مدیریت شرکت متقاضی حسابرس مستقل نیست، بلکه حسابرسی برای مدیران یک اجبار است. کسی که متقاضی و نیازمند یک کالا و خدمت نیست اگر در انتخاب و قیمت‌گذاری آن نقش داشته باشد، به طور طبیعی کالایی را برمی‌گزیند که قیمت کمتری داشته باشد و چون نیازی به آن ندارد، کیفیت برای وی مهم نیست. این مکانیزم یک جریان طبیعی است که در هر جایی از کره زمین شرایط آن وجود داشته باشد، رخ می‌دهد.

در یک کلام، بازار برای تعیین قیمت خدمات حسابرس مستقل دچار شکست شده است و نیاز به دخالت از سوی مقررات‌گذاران دارد.

حراج خدمات حسابرسی موضوعی است که بارها توسط حسابرسان شاغل در بخش خصوصی مطرح شده است و بسیاری از آن می‌نالند. اما سوال اساسی این است که چرا برخی از کسانی که به عنوان نماینده موسسات برای عضویت در شورای عالی جامعه انتخاب شده‌اند این موضوع را مطرح نکرده‌اند و برای آن راه‌حل نیافته‌اند. اینجانب به عنوان عضو شورای عالی جامعه بارها این مساله را مطرح کرده‌ام، اما متاسفانه برخی از اعضای شورا که خود موسسه دارند با طرح مسائل غیرقابل درک، ادامه چنین مباحثی را برنتافتند.

صورت جلسات شورای عالی دوره سوم را بررسی کنید و ببینید چقدر در مورد مشکلات اساسی حسابرسی بخش خصوصی صحبت شده است. از یک نگاه مستقل، اساسی‌ترین مشکلات در بخش خصوصی، اول حفاظت از استقلال است که به دلایل مختلف در معرض تهدید است. دومین مشکل در بخش خصوصی، نرخ پایین و رقابت ناصحیح بر سر همین نرخ و ناتوانی در جذب نیروی انسانی حرفه‌ای و آموزش آن است.

آقای هوانسیان‌فر شجاعانه این مشکل را مطرح کرده‌اند، اما از اعضای جامعه حسابداران رسمی انتظار می‌رود که از کیان و سرمایه خود یعنی اعتماد عمومی به‌خصوص اعتماد ناظران بازار سرمایه حفاظت کنند زیرا یک تخلف و نقص کوچک توسط یکی از اعضا، به کل جامعه حسابداران رسمی تسری داده می‌شود و البته این از خصوصیات شغل ما است.

سرنوشت موسسه آرتور اندرسن بسیار آموزنده است. مگر چند نفر از این موسسه در رسوایی انرون نقش داشتند که یک موسسه با سابقه ۹۰ سال کار و وجود ‌هزاران حسابرس مستقل و سالم در اندک زمانی فروپاشید.

ما نباید با چنین نرخ‌شکنی‌هایی که دیگر طفره رفتن از آن مضر است، حساسیت و نگرانی نهادهای ناظر را برانگیزیم. هرچه ما علائم بیشتری در مورد بی‌کیفیتی کار منتشر کنیم که نرخ پایین و ضعف نیروی انسانی از مهم‌ترین آنها است باید منتظر پیامدهای نامناسب آن نیز باشیم. به عنوان عضو شورای عالی دوره سوم، این شورا را در حل نکردن چنین مشکلاتی بی‌تقصیر نمی‌دانم. اینجانب اولین مخالفتی را که به طور مکتوب در صورتجلسه شورا درج کردم، مخالفت با انتخاب دبیر کل بود.

دبیر کل جامعه از همکاران بسیار عزیز ما در سازمان حسابرسی بود که شاگردان زیادی را تربیت کرده است، اما بنده اعتقاد داشتم که دبیر کل جامعه حسابداران رسمی باید سابقه کافی حسابرسی داشته باشد تا بتواند بهتر مشکلات اساسی حسابرسی را شناسایی و برای آن راه‌حل ارائه دهد. اما برخی اعضای شورا که خود موسسه حسابرسی دارند چنین دیدگاهی نداشتند. این نمونه تفکر را، که تنها به خاطر ایفای مسوولیت اجتماعی حرفه‌ای و شفاف‌سازی فضای تصمیم‌گیری شورای سوم بیان می‌کنم، که خود خوب می‌دانید بهای انتقاد کردن و عریان کردن مشکلات حرفه‌ای، چقدر سنگین است.

حال داریم به انتخابات شورای چهارم نزدیک می‌شویم. به عنوان یک گام مهم لازم است اعضای شورا را با آگاهی بیشتری انتخاب کنیم تا به مشکلات بدیهی همانند نرخ‌شکنی بیشتر بپردازند و به جای پرداختن به مسائل کم‌اهمیت بتوانند وقت خود را صرف مسائل زیربنایی جامعه کنند.

*عضو شورای عالی جامعه حسابداران رسمی ایران و عضو انجمن حسابداران رسمی انگلستان (ACCA)