مهدی حیدری

مشکلات اقتصاد دولتی و عدم کارایی آن در فضای رقابتی امروز و همچنین لزوم خصوصی‌سازی و واگذاری مالکیت و مدیریت بنگاه‌های دولتی به بخش خصوصی بر همگان آشکار است. اما نکته قابل توجه، نحوه واگذاری شرکت‌های دولتی است، مطلبی که کمتر مورد عنایت قرار می‌گیرد. گویی هدف اصلی تنها واگذاری شرکت‌های دولتی و خارج کردن آنها از بدنه دولت است. در حالی که راه‌حل‌ها و طرق گوناگونی برای واگذاری شرکت‌های دولتی پیش روی مدیران قرار دارد و نحوه انتخاب از بین این راه‌حل‌ها، نیازمند مطالعه دقیق و بررسی‌های موشکافانه است.

یکی از نکات حائز اهمیت در این مرحله، توجه به ویژگی‌های خاص هر صنعت در انتخاب نحوه واگذاری شرکت‌های فعال در آن صنعت است. بدیهی است یکی از مشکلات اغلب صنایع فعال در کشور، دولتی بودن آنها است. با این حال نحوه واگذاری صحیح این شرکت به طور مستقیم به نوع صنعت و شرکت وابسته است و نمی‌توان نسخه‌ای واحد برای تمام آنها در نظر گرفت.

صنعت نفت یکی از صنایع با اهمیت و با سابقه کشورمان است که مسائل و ویژگی‌های خاص خود را دارا است. وجود ذخایر غنی نفت و گاز در کشور، وابستگی اقتصادی به نفت به عنوان محصولی استراتژیک، سرمایه‌بر بودن توسعه صنعت، نیازمندی‌های تکنولوژیکی بالا، تحریم، فرصت‌ها و چالش‌های ذخایر مشترک با کشورهای همسایه و لزوم تصمیم‌گیری سریع در این عرصه‌ها، فرصت‌های اقتصادی در صنایع پایین‌دستی و لزوم کاهش خام‌فروشی و واردات محصولات نفتی از جمله مسائل صنعت نفت است که به خوبی لزوم توجه ویژه به این صنعت را نشان می‌دهد.

آنچه در اینجا مدنظر است، توجه به روندهای جهانی و استراتژی‌های کلان اتخاذ شده توسط شرکت‌های بزرگ نفتی در جهان و مقایسه آن با سیاست‌های اتخاذی در کشورمان است.

شرکت ملی نفت ایران در حال حاضر در رتبه چهارم شرکت‌های نفتی جهان قرار دارد. (مبنای رتبه بندی شاخصی است که بر اساس میزان ذخایر، تولید، ظرفیت پالایش و میزان فروش تهیه شده است.) همچنین شرکت ملی نفت رتبه دوم از لحاظ ذخایر نفتی و گازی را داراست. با توجه به جایگاه صنعت نفت، توجه به روندهای جهانی و سیاست‌های شرکت‌های بزرگ نفتی در تصمیم‌گیری درباره صنعت نفت لازم و ضروری است.

یکی از تصمیم‌های مهم و حساس شرکت‌ها در فضای کسب و کار رقابتی، انتخاب بین خرید یا ساخت است

(Make or Buy Decision). شرکت‌ها پیوسته در حال ارزیابی توانمندی‌های خود در تولید کالا و ارائه خدمات و سنجش آن با توانمندی‌های رقبا هستند. دو استراتژی تعریف شده و مشخص در این زمینه وجود دارد که عبارتند از برون‌سپاری و دریافت خدمات از خارج شرکت (Outsourcing) و یا تملک و ادغام با سایر شرکت‌ها و یکپارچه‌سازی زنجیره ارزش شرکت.(Merge & Acquisition) نحوه انتخاب هر یک از این استراتژی‌ها نیازمند تحلیل دقیق در هر شرکت است. با این حال توجه به روندهای جهانی و نحوه عمل شرکت‌های پیشرو در صنعت می‌تواند تا حدودی راه‌گشا باشد.

مطالعات تطبیقی سیاست‌های کلان ۱۵ شرکت نفتی جهان نشان می‌دهد حرکت به سمت یکپارچه‌سازی زنجیره ارزش (Integration) یکی از اهداف غالب این شرکت‌ها است. به عبارت دیگر شرکت‌های بزرگ نفتی در جهان به سمت گسترش فعالیت‌های خود در بخش بالادستی و پایین‌دستی و یکپارچه‌سازی آن هستند.

در واقع شرکت‌های بزرگ نفتی تمام مراحل اکتشاف و توسعه میادین نفتی، استخراج و انتقال فرآورده‌ها، فرآوری و پالایش و در نهایت بازاریابی و فروش به مشتریان را انجام می‌دهند. دلایل متنوعی را برای انتخاب این استراتژی در صنعت نفت می‌توان ارائه کرد که سرمایه‌بر بودن صنعت و اهمیت تامین مالی در آن، نوسانات شدید قیمت نفت و پیچیدگی قراردادهای مدیریت ریسک، انحصاری بودن دانش فنی در بخش‌های مختلف، بالا بودن هزینه‌های تحقیق و توسعه و وجود حاشیه سود بالا در بخش‌های پایین‌دستی و بازاریابی و فروش، از جمله این دلایل هستند.

بر خلاف استراتژی توصیف شده، برنامه اعلام شده برای خصوصی‌سازی شرکت‌های نفتی، واگذاری جداگانه آنها به بخش خصوصی و دریافت خدمات مورد نیاز شرکت

مادر تخصصی ملی نفت در فضای رقابتی است. با توجه به جایگاه شرکت ملی نفت و مطالب عنوان شده، به نظر می‌رسد این نحوه واگذاری، حرکت در خلاف جهت روندهای جهانی است که در نهایت موجب تضعیف صنعت نفت کشور می‌شود.

بدیهی است ارائه راه‌حل صحیح در مورد نحوه واگذاری نیازمند مطالعات دقیق و بررسی کارشناسان فنی و اقتصادی است؛ اما آنچه مسلم است حل مشکل دولتی بودن صنعت نفت نباید باعث ایجاد مشکلات بزرگتر شده و مصداق ضرب‌المثل افتادن از چاله به چاه شود.

تصمیم اخیر در مورد واگذاری شرکت‌های پتروشیمی به صورت یک هلدینگ، نشان دهنده توجه به حفظ یکپارچگی و صرفه به مقیاس در صنعت پتروشیمی است. با توجه به بروز بحران‌های مالی اخیر و کاهش شدید قیمت نفت و کاهش جذابیت شرکت‌های نفتی برای خریداران و همچنین کاهش اعتماد به بازارهای مالی، فرصت مناسبی برای نگاه دقیق‌تر و موشکافانه‌‌تر به روش و نحوه واگذاری شرکت‌های نفتی پیش آمده است.

امید است استفاده از این فرصت باعث انتخاب راه‌حل مناسب‌تر جهت رفع مشکلات صنعت حیاتی نفت در کشور شده و نتیجه آن، توانمندسازی و تعالی صنعت شود.

mahdi.heidari@yahoo.com