هاشمی و تاریخنگاری
دنیای اقتصاد: آیتالله هاشمیرفسنجانی یکی از سیاستمدارانی است که به نوشتن علاقه فراوانی داشت و این امر را میتوان از حجم یادداشتها، روزنگارها و خاطرات او به سادگی دریافت. آنچه وی در طول مدت زندگی خود نوشته است بیشک بخشی از تاریخ ایران است و منبعی غنی برای مورخان آینده خواهد بود ولی وی ضمن یادداشت مطالبی در رابطه با تجربه زیست روزانهاش به تاریخ نیز علاقهمند بود و شاید همین علاقهمندی و آگاهی به اهمیت تاریخ را باید عامل نگارش خاطراتش بدانیم. آیتالله هاشمی به جز کتب مذهبی و خاطرات، کتابی به نام «امیرکبیر: قهرمان مبارزه با استعمار» دارد که یادگار دوران جوانی اوست.
دنیای اقتصاد: آیتالله هاشمیرفسنجانی یکی از سیاستمدارانی است که به نوشتن علاقه فراوانی داشت و این امر را میتوان از حجم یادداشتها، روزنگارها و خاطرات او به سادگی دریافت. آنچه وی در طول مدت زندگی خود نوشته است بیشک بخشی از تاریخ ایران است و منبعی غنی برای مورخان آینده خواهد بود ولی وی ضمن یادداشت مطالبی در رابطه با تجربه زیست روزانهاش به تاریخ نیز علاقهمند بود و شاید همین علاقهمندی و آگاهی به اهمیت تاریخ را باید عامل نگارش خاطراتش بدانیم. آیتالله هاشمی به جز کتب مذهبی و خاطرات، کتابی به نام «امیرکبیر: قهرمان مبارزه با استعمار» دارد که یادگار دوران جوانی اوست. این کتاب به «تمامی مسلمانانی که از ضعف و انحطاط کشورهای اسلامی رنج میبرند و آرزوی عظمت و مجد اسلام و مسلمین وجودشان را مسخر کرده و با اخلاص و فداکاری در راه تجدید جلال و شکوه اسلام و نجات مسلمین از بند استعمار و استثمار به پیکار برخاستهاند» تقدیم شده است.
کتاب میکوشد تا وجه ضد استعماری فعالیتهای امیر را به نمایش بگذارد و آنچه وی در جهت حفظ استقلال کشور صورت داده است را بازخوانی و تبیین کند. هاشمی در مقدمه توضیح میدهد که هدف وی از نگارش این متن تاریخنگاری و تحقیق تاریخی نیست و خواننده نباید آن را از منظر تجزیه و تحلیل تاریخنگارانه، مورد ارزیابی قرار دهد، بلکه صرفا تلاش دارد که وضع امیرکبیر را در برابر استعمار و استعمارگران نشان دهد و از این رهگذر میکوشد که خطوط میان شرایط زیست امیرکبیر و زمان حال را پررنگ کند تا اهمیت فعالیتها و افکار او در این رابطه را به نمایش بگذارد. وی تاکید میکند که در روزگار امیر چهره استعمار با آنچه امروز شاهد آن هستیم بسیار متفاوت بود، چرا که امروزه با تلاش رهبران و مردم در کشورهای مستعمره، استعمار رسوا شده و در بسیاری از کشورها عواطف و افکار عمومی ملل در تضاد با استعمار تحریک شدهاند و این امر حتی در داخل خود کشورهای بزرگ استعمارگر تقبیح میشود و هر روز چندین سخنرانی و نطق محکم و مستدل در مراکز گوناگون جهانی ایراد میشود و صدها مقاله و کتاب در این راستا نوشته میشود. این در حالی است که در آن هنگام هنوز چهره زشت استعمار نمایان نشده بود و «گرگهایی در لباس میش جلوه میکردند و در حالیکه دشمنانی خونین بودند، بهصورت دوستانی دلباخته و فداکار نمود پیدا میکردند.»
بنابراین هرگز برداشت امروزی از استعمار معنا نداشت و بسیاری از رهبران کشورهای جهان آگاهانه و ناآگاهانه به خدمت استعمار درآمده و اجازه داده بودند که کشورشان جولانگاه استعمارگران شود. در چنین فضایی امیرکبیر تا حد زیادی مقاصد استعمار را شناسایی کرده بود و دریافته بود که فقر و فساد کشور بهترین بستر برای بسط و نفوذ استعمار است. از اینرو در نخستین گام تمام کوشش خود را معطوف به ریشهکن کردن فقر و فساد کرد و در این جهت بر لزوم خارج کردن افراد نالایق از مقامات دولتی و احتیاج کشور به افراد تحصیلکرده و متخصص در علوم و فنون جدید برای حفظ استقلال کشور تاکید داشت. به عقیده هاشمی، امیرکبیر دارالفنون را به منظور حفظ استقلال کشور تاسیس کرده بود، چرا که دریافته بود تا زمانی که ما برای مشکلات علمی و فنی کشور محتاج کارشناسان و مستشاران خارجی هستیم، عملا نمیتوانیم تصوری از استقلال داشته باشیم. به علاوه امیر بر استخراج معادن و ذخایر کشور به وسیله کارشناسان داخلی تاکید داشت تا مواد خام به قیمت ارزان فروخته نشود و از ورشکستگی و هدر رفتن ذخایر مملکت جلوگیری شود. به علاوه این اعتقاد در نزد امیر وجود داشت که در جهانیکه همه چیز با زور به دست میآید داشتن یک ارتش نیرومند و مجهز به سلاح پیشرفته ضروری است.
نکته دیگری که به اعتقاد نویسنده در عملکرد امیرکبیر حائز اهمیت است آن است که تفکرات وی برخلاف آنچه معمولا شیوه زمامداران در کشورهای عقبمانده است در مرحله فکر و ایده و برنامهریزی باقی نماند بلکه وی «قبل از هرچیز مرد کار و عمل بود» و برای اجرایی کردن آنچه در سر داشت گامهای مهمی را برداشت. هاشمی در مجموع کوشیده است که یک نمای کلی از شرایط کشور پیش از زمامداری امیرکبیر ترسیم کند و سپس به تشریح شرایط زیست، سفرهای سیاسی، اقدامات، اصلاحات و مبارزات امیر علیه استعمار و عمال آن بپردازد، همچنین در رابطه با شرایط پس از مرگ امیرکبیر و سرگذشت نفوذ استعمار به ایران توضیحاتی را میآورد تا خواننده بتواند به اهمیت دوران زمامداری امیر و مبارزات وی بر ضد استعمارگران پی ببرد.
ارسال نظر