بحران آب و دغدغهمندی صنعتگران
طبق آمارهای موجود، سهم آب مصرفی بخش کشاورزی ۹۰درصد، شرب ۸درصد و صنعت تنها ۲درصد است، اما با این وجود همواره کمان انتقادها برای کم شدن منابع آبی موجود در کشور به سمت سیبل صنایع کشور نشانه رفته است.
یکی از مهمترین نکاتی که درخصوص کم شدن منابع آبی کشور و کاهش حداکثری منابع آبی زیرزمینی ایران زمین وجود دارد، برداشت بی رویه از طریق چاههای بیشمار و بعضا غیرمجاز است که برای تامین آب، حفر شده اند، از سوی دیگر کم شدن میزان بارش نزولات آسمانی و در مقابل آن افزایش دما نیز سبب شده تا میزان مصرف آب به شکل چشمگیری افزایش پیداکند و در نهایت بحران آب بیش از پیش نمود داشته باشد.
در اینجا لازم است تا اشارهای به نوع عملکرد شرکتهای صنعتی و معدنی در خصوص میزان مصرف آب آنها و مقایسه آن با بخش کشاورزی داشته باشیم. گستره فعالیتهای صنعتی در ایران به ویژه صنایع معدنی بسیار وسیع بوده و در تمامینقاط ایران زمین از فلات مرکزی گرفته تا سواحل خلیجفارس وجود دارد، همچنین فعالیتهای کشاورزی نیز به همان وسعت در مناطق کم آب کشور نیز دیده میشود، اما تفاوتی که بین بخش صنعت و معدن با کشاورزی وجود دارد، نوع استفاده و روشهایی است که برای مصرف آب در پیش میگیرند.
عمده فعالیتهای کشاورزی در ایران با روشهای سنتى و بدون مطالعه بر کشت محصولاتى با میزان بالاى آببری بوده و همین امر سبب شده تا در مناطقی که با کمبود آب مواجه هستند، بحران آب برای ادامه فعالیتهای کشاورزی، مصرف شرب و همچنین صنعت و معدن با مشکل مواجه شود.
این در حالی است که صنایع فعال در کشور از جمله صنایع معدنی در تلاش بوده تا با استفاده از دانش فنی روز و فناوریهای نوین، میزان مصرف آب را به حداقل ممکن برسانند. اتفاقی که در شرکت فولادمبارکه به عنوان بزرگترین تولیدکننده محصولات فولادی رخ داده است و این شرکت موفق شده میزان مصرف آب خود را به حداقل مقدار ممکن برساند و در مقایسه با فولادسازان بزرگ و نامدار جهان کمترین میزان مصرف آب را برای تولید فولاد به خود اختصاص دهد.
در واقع استفاده از سیستم بازچرخانی آب در این کارخانه و همچنین تامین آب موردنیاز تولید از طریق پساب و فاضلاب شهرهای همجوار فولادمبارکه یکی دیگر از راهکارهای کاهش مصرف آب تازه از سوی این فولادساز است. البته در کنار شرکت فولادمبارکه دیگر صنایع فعال در کشور همچون شرکتهای معدنی و صنعتی نیز از این روش استفاده کردهاند.
نکته حائز اهمیت در خصوص روند فعالیت صنایع در ایران و دغدغهمندی آنها نسبت به بحران کم آبی، تلاش برای تامین آب مورد نیازشان برای تولید، همچنین تولید پایدار را میتوان در مدل برنامهریزیهای صورت گرفته از سوی آنها مشاهده کرد. انتقال آب خلیجفارس که با سرمایهگذاری قابل توجهی از سوی شرکتهای معدنی و صنعتی و فولادی انجام شده، نتایج بسیار مثبتی به همراه دارد که از جمله مهمترین آنها امید به ادامه تولید و همچنین اشتغالزایی در این مسیر است.
چرا که استانهای کرمان، یزد و اصفهان که همگی مهمترین صنایع معدنی بزرگ کشور را در خود جای دادهاند، تلاش بسیاری برای رسیدن به اهداف تعریف شده در افق چشمانداز 1404 کشور داشته اند و در صورتی که تامین آب به عنوان یکی از پایههای اصلی در آن با مشکل روبهرو شود در نهایت میتواند خسارات جبرانناپذیری داشته باشد؛ البته همانگونه که اشاره شد تا پیش از بحث انتقال آب خلیجفارس، اقدامات فراوانی برای کم شدن میزان مصرف آب در این صنایع انجام شده و نتیجه آن برای استانی صنعتی همچون اصفهان، کم شدن میزان برداشت از زایندهرود بوده که به کمترین حد ممکن رسیده است.
در پایان میتوان گفت، روند مصرف آب در هر کشوری بسته به نوع زیرساختها، فرهنگ حاکم بر جامعه و میزان قیمت تعیین شده برای آن متفاوت است. شاید اگر زیرساختها در ایران نیز مانند دیگر کشورهای توسعه یافته ایجاد و فرهنگ مصرف بهینه آب نیز از سوی تمامی بخشها از صنعت و معدن و کشاورزی گرفته تا مردم جامعه نهادینه شود، بحران کم آبی نیز در ایران رفته رفته کمرنگ شده و دیگر نگرانی برای کمبود منابع آبی و عدم حفظ محیطزیست برای نسلهای آینده وجود نداشته باشد.