دولتها در حال از دست دادن ابزارهای انحصاری خودشان هستند
عصر بازار آزاد اطلاعات
حمله روسیه به اوکراین نقطهعطفی برای دنیای اطلاعات [جاسوسی] بوده است. هفتهها قبل از شروع بمباران، واشنگتن بهطور علنی جریان بیامانی از یافتههای بسیار دقیق خود درباره همهچیز- از تحرکات نیروهای روسیه گرفته تا حملات با پرچمهای دروغین که کرملین برای توجیه تهاجم استفاده میکرد- منتشر کرد. این استراتژی افشاگری امری جدید بود: آژانسهای جاسوسی به پنهان کردن اطلاعات و نه افشای آن عادت دارند. اما این اقدام بسیار موثر بود.
با افشا و بیرون دادن حقیقت قبل از اینکه دروغهای روسیه «رو» شود، ایالاتمتحده توانست متحدان خود را جمع و به سرعت تحریمهای سخت را هماهنگ کند. افشاگریهای اطلاعاتی، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه را میخکوب کرد. این امر او را متعجب ساخت که چه کسی و چه چیزی در دولت او اینقدر عمیق (توسط آژانسهای ایالاتمتحده) رخنه کرده است. این مساله مخفی شدن در پشت دروغهای پوتین و جانبداری از روسیه را برای کشورهای دیگر هم دشوارتر میکند. این افشاگریها تازه آغاز راه است. این جنگ عصر جدیدی از اشتراکگذاری اطلاعات بین اوکراین، ایالاتمتحده و سایر متحدان و شرکا را آغاز کرده که به مقابله با روایتهای نادرست روسیه، دفاع از سیستمهای دیجیتال در برابر حملات سایبری و کمک به نیروهای اوکراینی در حمله به اهداف روسیه در میدان جنگ کمک کرده است. این افشاگریهای اطلاعاتی یک واقعیت عمیق و جدیدی را آشکار کرده است: اطلاعات دیگر فقط مختص سازمانهای جاسوسی دولتی نیست.
در طول سال گذشته، شهروندان و گروههای خصوصی در حال رصد چیزی بودند که روسیه در حال برنامهریزی و انجام آن به شیوههایی است که در درگیریهای قبلی غیرقابلتصور بود. روزنامهنگاران با استفاده از تصاویر ماهوارهای، تحولات میدان جنگ را گزارش کردهاند. مقامات دولتی و نظامی سابق رویدادهای روزانه روی زمین را رصد میکنند و در توییتر تحلیلهایی را درباره این مساله ارائه میدهند که جنگ در فضای توییتر به کدام سو میل دارد. یک تیم داوطلب از دانشجویان دانشگاه استنفورد، به رهبری «آلیسون پوچیونی» تحلیلگر سابق ارتش ایالاتمتحده و تحلیلگر تصاویر «منبع باز»، گزارشهایی را درباره جنایات حقوق بشری در اوکراین به سازمان ملل ارائه میدهند؛ آنها رویدادهایی را با استفاده از تصویربرداریهای ماهوارهای تجاری حرارتی و الکترواپتیکی، ویدئوهای TikTok، ابزارهای موقعیت جغرافیایی و موارد دیگر کشف و راستیآزمایی میکنند. در «موسسه مطالعات جنگ»، منبعی برای کارشناسان و تحلیلگران نظامی، محققان حتی یک نقشه تعاملی از درگیری ایجاد کردهاند که کاملا بر اساس اطلاعات طبقهبندینشده یا «منبع باز» است.
پیشرفتهای تکنولوژیک در این تکامل نقش اساسی داشته است. بههرحال، این اینترنت، رسانههای اجتماعی، ماهوارهها، تجزیهوتحلیل خودکار و پیشرفتهای دیگر است که غیرنظامیان را قادر به جمعآوری، تجزیهوتحلیل و انتشار اطلاعات کرده است. اما اگرچه فناوریهای جدید به روشن کردن فعالیتهای نظامی روسیه کمک کردهاند، اما تاثیرات آنها کاملا مثبت نیست. برای ۱۸سازمانی که جامعه اطلاعاتی ایالاتمتحده را تشکیل میدهند، فناوریهای جدید تهدیدات بیشتری را با سرعتی بسیار سریعتر ایجاد میکنند. آنها بهطور چشمگیری میزان دادههایی را که تحلیلگران باید پردازش کنند، افزایش میدهند. آنها به شرکتها و آحاد شهروندان نیاز و ضرورت تازهیابی برای اطلاعات میدهند تا این نهادهای خصوصی بتوانند به حفظ منافع کشور کمک کنند.
آنها قابلیتهای اطلاعاتی جدیدی را به سازمانها و افراد خارج از دولت ایالاتمتحده (و همچنین کشورهای بیشتری) میدهند. این تغییرات سالها در حال شکلگیری بوده است و رهبران اطلاعاتی سخت تلاش میکنند تا با آنها سازگار شوند. اما پیشبینی آینده در عصر فناوریهای جدید، چیزهای بیشتری میطلبد. واشنگتن باید تغییرات عمده را بپذیرد تا بتواند فناوریهای نوظهور را درک و از آنها استفاده کند. واشنگتن، بهویژه، باید درباره ایجاد یک آژانس جدید مختص به اطلاعات «منبع باز» جدی باشد. در غیر این صورت، جامعه اطلاعاتی ایالاتمتحده عقب خواهد ماند و آمریکاییها را در برابر غافلگیریهای فاجعهبار آسیبپذیرتر خواهد کرد.
جهان جدید و دموکراسیهای شکننده
زمانی که «آژانس اطلاعات مرکزی» (CIA) در سال۱۹۴۷ ایجاد شد، جهان در جای غیرمعمول متزلزلی بود. متفقین در جنگ جهانی دوم پیروز شدند؛ اما نیروهای شوروی پیشتر اروپا را تهدید میکردند. رژیمهای سرکوبگر در حال افزایش بودند، دموکراسیها خسته و ضعیف بودند و نظام بینالملل در حال تقسیم شدن به حوزههای آزاد و غیرلیبرال بود. در بحبوحه این تشدید عدم اطمینان و اضطراب، ایالاتمتحده برای رهبری نظم جهانی جدید فراخوانده شد. سیاستگذاران ایالاتمتحده دریافتند که برای این نقش به قابلیتهای جدیدی، از جمله اطلاعات بهتر نیاز دارند. آنها فکر میکردند متمرکز کردن اطلاعات در یک آژانس جدید بینشی بهموقع درباره آینده برای جلوگیری از «پرل هاربر بعدی» و پیروزی در جنگ سرد ارائه میدهد.
از بسیاری جهات، زمان حال به طرز وحشتناکی شبیه آن سالهای اولیه پساجنگ است. این دنیای بیرحم و بیسر و صاحبِ متشکل از کشورهای قوی که از زور عریان برای بهدست آوردن آنچه میخواهند استفاده میکنند، بازگشته است. یک رهبر در مسکو به همسایگان حمله میکند و دوباره تمام اروپا را تهدید میکند. یکبار دیگر، دموکراسیها شکننده به نظر میرسند. ایالاتمتحده و متحدانش درگیر یک رقابت دیگر بر سر [جایگاه] «قدرت بزرگ» هستند: اینبار با چین، کشوری که با سرکوب آزادیها در هنگکنگ، لفاظیهای خصمانه درباره بازپسگیری تایوان و مانورهای نظامی تحریکآمیزی که این جزیره را در خود فرو برده است، ظهورش روزبهروز کمتر مسالمتآمیز به نظر میرسد. حتی مارکسیسم-لنینیسم نیز در حال بازگشت است. در بیستمین کنگره حزبی در چین که بهدقت طراحیشده بود، رئیسجمهور «شی جینپینگ» برای مقامات حزبی روشن کرد که ایدئولوژی و وفاداری شخصی مهمتر از ادامه آزادسازی اقتصادی است. تنها کسی که پیام را نگرفت، «هو جین تائو»، سلف اصلاحطلب «شی» بود که از روی صندلی بلندش کردند و به سبک «قدم زدن متهم» در معرض دید رسانهها از جلسات حزب خارج شد.
اما ظواهر میتواند فریبنده باشد. به لطف نوآوریهای تکنولوژیک، چالشهای امروزی با چالشهای پسا جنگ بسیار متفاوت است. فناوریهای نوظهور، سیاره را به شکلی بیسابقه و با سرعتی بیسابقه تغییر میدهند. در مجموع، اختراعات جهان را بسیار بههمپیوستهتر میکنند و عوامل تعیینکننده مزیت ژئوپلیتیک را به روشهای اساسی تغییر میدهند. بهطور فزایندهای، فناوریها و دادههای نوظهور منابع اصلی قدرت ملی بوده و نامشهود هستند، دیدن و درک آنها سختتر است و اغلب توسط شرکتها و نه دولتها ایجاد و کنترل میشوند. برای سازمان سیا (CIA) و سایر سازمانهای اطلاعاتی، درک خطرات و پویایی ژئوپلیتیک قرن بیستویکم احتمالا بسیار سختتر از آنچه در قرن بیستم بود، خواهد بود. اینترنت را در نظر بگیرید.
در اواسط دهه۱۹۹۰، کمتر از یک درصد از جمعیت جهان آنلاین بودند. اکنون ۶۶درصد جهان، از دوردستهای قطب شمال تا چادرهای بادیهنشینان در بیابان، به هم متصل هستند. تنها در سه سال گذشته، بیش از یکمیلیارد نفر دیگر آنلاین شدهاند. این اتصال در حال حاضر سیاست جهانی را - خوب یا بد- تغییر داده است. رسانههای اجتماعی به اعتراضات علیه حکومتهای استبدادی، مانند بهار عربی و «جنبش چتر هنگکنگ» دامن زدهاند. اما همچنین موج جدیدی از نظارت فنی دولتی به رهبری پکن را تقویت کرده و عملیات گسترده اطلاعات نادرست روسیه (عملیات دروغپراکنی) را قادر ساخته تا بر انتخابات تاثیر بگذارد و دموکراسیها را از درون تضعیف کند.«اتصال دیجیتالی» تنها فناوریای نیست که نظم جهانی را بر هم میزند.
هوش مصنوعی تقریبا هر صنعتی - از پزشکی گرفته تا حملونقل - را مختل میکند تا جایی که یکی از کارشناسان تخمین میزند که هوش مصنوعی (AI) میتواند تا ۴۰درصد مشاغل را در ۲۵سال آینده در سراسر جهان از بین ببرد. هوش مصنوعی در حال تغییر نحوه جنگ است و همهچیز از لجستیک گرفته تا دفاع سایبری را «خودکار» میکند. این امر حتی این امکان را برای دولتها فراهم میکند که جتهای جنگنده بدون سرنشینی بسازند که میتوانند تجمع نیروهای دفاعی را تحت تاثیر قرار دهند و سریعتر و بهتر از خلبانهای انسانی مانور دهند. پس جای تعجب نیست که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه اعلام کرده است که هرکس در توسعه هوش مصنوعی پیشتاز باشد «حاکم جهان خواهد شد». چین نیز برنامههای خود را برای تبدیلشدن به رهبر جهانی هوش مصنوعی تا سال۲۰۳۰ پنهان نکرده است.
پیشرفتهای فناوری همچنین تشخیص وقایع رخداده در زمین را از فضا برای هرکسی - از جمله دولتهای ضعیف و گروههای تروریستی - آسانتر میکند. قابلیتهای ماهوارهای تجاری بهطور چشمگیری افزایشیافته است و چشمانی را در آسمان برای هرکسی که مایل به آن باشد، ارائه میکند. پرتاب ماهواره بین سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ بیش از دو برابر شده است؛ اکنون بیش از پنج هزار ماهواره دور زمین میچرخند که برخی از آنها بزرگتر از یک قرص نان نیستند. ماهوارههای تجاری نسبت به همتایان جاسوسی خود از قابلیتهای سنجش پیچیدهتری برخوردارند؛ اما فناوریهای غیرنظامی به سرعت در حال پیشرفت هستند. برخی از ماهوارههای تجاری اکنون چنان وضوحی دارند که میتوانند پوشش سوراخها و روزنهها، علائم و حتی وضعیتهای جادهای را شناسایی کنند.
ماهوارههای دیگر توانایی تشخیص انتشار فرکانس رادیویی را دارند؛ حرکات وسایل نقلیه و ستونهای خنککننده هستهای را مشاهده میکنند و در شب، در هوای ابری یا از طریق پوشش گیاهی متراکم و استتار هم عمل کنند. گروه ماهوارههای کوچک میتوانند چندین بار در روز از یک مکان بازدید کنند تا تغییرات را در دورههای کوتاه تشخیص دهند؛ چیزی که زمانی غیرممکن بود. همه این تغییرات زمینِ بازیِ اطلاعاتی را هموار میکند؛ البته نه همیشه بهخوبی. بهعنوانمثال، در سال۲۰۲۰، ایران از تصاویر ماهوارهای تجاری برای نظارت بر نیروهای آمریکایی در عراق قبل از حمله موشکی بالستیکی که بیش از ۱۰۰ نفر را زخمی کرد، استفاده کرد.
سایر پیشرفتهای فناورانه با پیامدهای امنیت ملی شامل محاسبات کوانتومی میشود که میتواند در نهایت قفل رمزگذاریشدهای را که تقریبا از تمام دادههای جهان محافظت میکند، باز کند و حتی اطلاعات طبقهبندیشده را برای دشمنان قابلدسترستر سازد. زیستشناسی مصنوعی دانشمندان را قادر میسازد تا موجودات زنده را مهندسی کنند و راه را برای آنچه میتواند پیشرفتهای انقلابی در تولید مواد غذایی، دارو، ذخیرهسازی دادهها و سلاحهای جنگی باشد، هموار کنند. درک وعدهها و خطرات این فناوریها و دیگر فناوریهای نوظهور، یک ماموریت اطلاعاتی ضروری است. دولت ایالاتمتحده باید بداند چه کسی میتواند در رقابتهای کلیدی فناوری پیروز شود و چه تاثیراتی میتواند داشته باشد. دولت باید ارزیابی کند که جنگهای آینده چگونه خواهد بود و پیروزی در آنها چگونه است. دولت باید بفهمد که چگونه فناوریهای جدید میتوانند با چالشهای جهانی مانند تغییرات آب و هوایی مقابله کنند.
دولت باید مشخص کند که دشمنان چگونه از دادهها و ابزارهای فناوری برای اجبار دیگران، ارتکاب جنایات، فرار از تحریمها، توسعه سلاحهای خطرناک و تضمین مزایای دیگر استفاده خواهند کرد.اما پاسخ به این پرسشهای مهم دشوارتر میشود؛ زیرا چشمانداز نوآوری تغییر کرده و گسترش یافته و ردیابی و درک اختراعات را دشوارتر میکند. در گذشته، پیشرفتهای فناورانه، مانند اینترنت و جیپیاس، توسط سازمانهای دولتی ایالاتمتحده ابداع شد و بعدا توسط بخش خصوصی تجاری شد. بیشتر نوآوریهایی که امنیت ملی را تحت تاثیر قرار میدهند، کاربرد تجاری گستردهای نداشتند.
بنابراین میتوان آنها را در بدو تولد طبقهبندی و در صورت لزوم، برای همیشه محدود کرد. امروز فیلمنامه تغییر کرده است. نوآوریهای فناورانه بهاحتمالزیاد «کاربرد دوگانه» دارند: هم کاربرد تجاری و هم کاربرد نظامی. آنها همچنین بهاحتمالزیاد در بخش خصوصی اختراع میشوند، جایی که توسط سرمایهگذاران خارجی تامین مالی میشوند، توسط نیروی کار چندملیتی توسعه مییابند و به مشتریان جهانی در بخش خصوصی و دولتی بهطور یکسان فروخته میشوند.
آنهایی که در بخش خصوصی متولد میشوند، بهطور گستردهای در دسترستر هستند و بهراحتی محدود نمیشوند. بهعنوانمثال، هوش مصنوعی آنقدر رایج و شهودی شده است که دانشآموزان دبیرستانی بدون پیشزمینه کدنویسی میتوانند دیپفیک بسازند؛ یعنی فیلمهای ساختهشده و دستکاریشده توسط هوش مصنوعی که به مردم کارهایی را نشان میدهند که هرگز نه گفته و نه انجام گرفته است. در مارس۲۰۲۲، شخصی دیپفیک ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین را منتشر کرد که به سربازان اوکراینی میگفت سلاحهای خود را زمین بگذارند. اخیرا، دیپفیکهای جعل هویت «مایکل مکفول»، سفیر سابق ایالاتمتحده در روسیه، برای فریب دادن مقامات اوکراینی برای افشای اطلاعات درباره تلاشهای جنگی مورد استفاده قرار گرفته است. دیپفیکهای مکفول آنقدر فراگیر شدهاند که مکفول واقعی مجبور شد با توییتهایی اخطار بدهد و از مردم بخواهد گرفتار آنچه او «یک سلاح جدید جنگی روسی» میخواند، نشوند.
این تغییرات در چشمانداز نوآورانه به رهبران بخش خصوصی قدرت جدید و به مقامهای امنیت ملی چالشهای تازهای میدهد. قدرت فقط در خارج از کشور جابهجا نمیشود. قدرت در داخل هم جابهجا میشود. پلتفرمهای رسانههای اجتماعی ایالاتمتحده اکنون خود را در خط مقدم جنگ اطلاعاتی میبینند و تصمیم میگیرند که چه چیزی واقعی و چه چیزی جعلی است، چه سخنرانی مجاز است و چه سخنرانی مجاز نیست. بنیانگذاران استارتآپ در حال اختراع قابلیتهایی هستند که این قابلیتها میتواند توسط دشمنانی که آنها نمیتوانند پیشبینی کنند (با عواقبی که نمیتوانند کنترل کنند) مورد استفاده قرار گیرند. در همین حال، سازمانهای دفاعی و اطلاعاتی ایالاتمتحده در تلاش هستند تا فناوریهای جدید حیاتی را از خارج بهکار گیرند و بهجای بوروکراسی با سرعت اختراع حرکت کنند. رهبران بخش خصوصی مسوولیتهایی دارند که نمیخواهند و رهبران دولتی تواناییهایی را میخواهند که ندارند.
اسرار تنها بخشی از تصویر هستند
اطلاعات اغلب اشتباه درک میشود. اگرچه آژانسهای جاسوسی با اسرار سروکار دارند، اما در کار اسرار نیستند. هدف اصلی آنها ارائه بینش و چشمانداز به سیاستگذاران و پیشبینی آینده، سریعتر و بهتر از دشمنان است. اطلاعات بهدستآمده مخفیانه از منابعی مانند تماسهای تلفنی شنود شده یا گزارشهای جاسوسی دست اول مهم است؛ اما اسرار تنها بخشی از تصویر هستند. بیشتر اطلاعات در یک گزارش اطلاعاتی معمولی، طبقهبندی نشده یا در دسترس عموم هستند. اطلاعات خام -خواه سری باشد یا نباشد - بهندرت بهخودیخود ارزشمند است؛ زیرا اغلب ناقص، مبهم، متناقض، دارای منبع ضعیف، گمراهکننده، عمدا فریبنده یا فقط اشتباه است.
تجزیهوتحلیل چیزی است که یافتههای نامطمئن را با ترکیب قطعات ناهمگون از اطلاعات و ارزیابی زمینه، اعتبار و معنای آن به «بینش» تبدیل میکند.بینشهای اطلاعاتی همیشه درست نیست. اما وقتی هم درست هستند، میتوانند گرانبها باشند. زمانی که آژانسهای اطلاعاتی ایالاتمتحده هشدار دادند که روسیه در شُرُف حمله به اوکراین است، این امر به واشنگتن فرصت حیاتی داد تا به تسلیح کییف پرداخته و به متحد کردن غرب حول یک پاسخ کمک کند. اما ممکن است خیلی زود تکرار این موفقیت برای آژانسهای جاسوسی سختتر شود؛ زیرا چشمانداز تهدید جهانی هرگز بهاندازه امروز شلوغ یا پیچیده نبوده است؛ آن هم تهدیدهایی که سریعتر از همیشه حرکت میکنند. اکنون برای افسران اطلاعاتی دشوارتر شده که وظایف خود را انجام دهند.
پس از گذراندن نزدیک به نیمقرن (تا حد زیادی) روی مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و دو دهه مبارزه با تروریستها، آنها امروز باید با انبوهی از خطرات مقابله کنند. آنها باید با تهدیدات فراملی مانند بیماریهای همهگیر و تغییرات آب و هوایی، رقابت قدرتهای بزرگ با چین و روسیه، تروریسم و سایر تهدیدها از کشورهای ضعیف و شکستخورده و حملات سایبری که با سرعت و مقیاس خیرهکننده دست به سرقت، جاسوسی، اختلال، تخریب و فریب میزنند مقابله کنند. بر آژانسهای اطلاعاتی- به بیانی نرمتر- مالیات سنگینتری بسته میشود. فناوری فهرست تهدیدات امروزی را نهتنها طولانیتر، بلکه سهمگینتر میکند. برای قرنها، کشورها با ساختن ارتشهای قدرتمند و بهرهگیری از موقعیت جغرافیایی خوب از خود دفاع میکردند. اما در فضای سایبری، هرکسی میتواند از هر نقطهای حمله کند، بدون اینکه از سد پدافند هوایی، زمینی و دریایی عبور کنند.
در واقع، اکنون قدرتمندترین کشورها اغلب آسیبپذیرترین کشورها هستند؛ زیرا قدرت آنها به سیستمهای دیجیتال برای تجارت، آموزش، مراقبتهای بهداشتی، عملیات نظامی و غیره متکی است. این دولتها میتوانند بهواسطه حملات بزرگی که زیرساختهای حیاتی آنها را از کار میاندازد، ضربه بخورند. آنها ممکن است در معرض حملات کوچک مکرر قرار گیرند که حتی قبل از اینکه مقامات امنیتی به آن پی ببرند، خسارت ویرانگری را به همراه داشته باشد. بهعنوانمثال، چین راه خود را به سمت مزیتهای فناورانه در صنایع مختلف، از جتهای جنگنده گرفته تا داروسازی، با سرقت یکباره از شرکتهای آمریکایی هموار کرده است؛ موضوعی که «کریستوفر رای»، رئیس افبیآی، آن را یکی از بزرگترین جابهجاییهای ثروت در تاریخ بشر و «بزرگترین تهدید بلندمدت برای امنیت اقتصادی و ملی ما» مینامد.روسیه همچنین از حملات سایبری بهشدت استفاده کرده و نشان داده است که فناوری میتواند به بازیگران «بدخیم» و «مهلک» اجازه دهد تا ذهنها - نهفقط ماشینها - را هک کنند.
عوامل روسی روباتها و پروفایلهای جعلی رسانههای اجتماعی را با جعل هویت آمریکاییها ایجاد کردند که طی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال۲۰۱۶ اطلاعات نادرست را در سراسر ایالاتمتحده پخش میکرد، باعث قطبیشدن در فضای سیاسی این کشور شد و دموکراسی آن را تضعیف کرد. امروز چینیها میتوانند آمریکاییها را بدون استفاده از پلتفرمهای فناوری آمریکایی، علیه یکدیگر تحریک کنند. شرکت چینی ByteDance که مالک TikTok (اپلیکیشن محبوب رسانههای اجتماعی) است بیش از یک میلیارد کاربر دارد، از جمله حدود ۱۳۵میلیون آمریکایی یا ۴۰درصد از جمعیت ایالاتمتحده. هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان اکنون نگران هستند که TikTok میتواند به دولت چین اجازه دهد تا خلأ انواع دادهها را درباره آمریکاییها پر کند و کمپینهای نفوذ گستردهای را راهاندازی کند که منافع پکن را تامین میکند؛ همه اینها به بهانه دادن آن چیزی به مشتریان آمریکایی است که آنها میخواهند.
در دنیای امروزی جنگ اطلاعاتی، سلاحها شبیه سلاح نیستند.ازآنجاکه حملات سایبری میتوانند بسیار سریع اتفاق بیفتند و ازآنجاکه سیاستگذاران میتوانند رویدادهای مهم را ردیابی کنند و با فشار دادن یک دکمه عکسهای داغ را دریافت کنند، سازمانهای اطلاعاتی ایالاتمتحده نیز باید با سرعت جدیدی کار کنند. البته بهنگام بودن همیشه برای مهارت جاسوسی مهم بوده است: در بحران موشکی کوبا در سال۱۹۶۲، جاناف کندی، رئیسجمهور ایالاتمتحده، ۱۳ روز فرصت داشت تا اطلاعات خود را بهدقت مطالعه و گزینههای سیاسی خود را بررسی کند، آن هم پسازاینکه عکسهای جاسوسی یک هواپیمای جاسوسی U-2 تاسیسات اتمی شوروی را در کوبا نشان داد و در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور ایالاتمتحده کمتر از ۱۳ساعت پس از حملات به مرکز تجارت جهانی فرصت داشت تا اطلاعات را بررسی و پاسخی را اعلام کند.
امروزه، زمان برای روسایجمهور برای در نظر گرفتن اطلاعات قبل از اتخاذ تصمیمات مهم سیاسی، ممکن است نزدیک به ۱۳دقیقه یا حتی ۱۳ثانیه باشد.اما حرکت سریع خطراتی نیز به همراه دارد. بررسی اعتبار یک منبع، بهرهگیری از دانش تخصصی در تمام حوزهها و در نظر گرفتن تبیینهای جایگزین برای یافتهها زمان میبرد. بدون تجزیه وتحلیل دقیق اطلاعاتی، رهبران ممکن است تصمیمات زودهنگام یا حتی خطرناک بگیرند. پیامدهای احتمالی اقدام عجولانه در دسامبر۲۰۱۶ آشکار شد، زمانی که در خبری گزارش شد که وزیر جنگ سابق اسرائیل، پاکستان را درصورت استقرار نیروهای اسلامآباد در سوریه، به حمله هستهای تهدید کرده است.
خواجهمحمد آصف، وزیر دفاع پاکستان به سرعت در توییتی نوشت: «وزیر جنگ اسرائیل با فرض نقشآفرینی پاکستان در سوریه علیه داعش تهدید بهتلافی هستهای میکند. اسرائیل فراموش میکند که پاکستان نیز یک کشور هستهای است.» اما داستان اصلی سرهمبندی شده بود. آصف قبل از اینکه حقیقت را دریابد، پاسخ خود را رد کرده بود. ارضای نیاز سیاستگذاران برای سرعت در حین جمعآوری، بررسی و ارزیابی دقیق اطلاعات همیشه یک تعادل ظریف بوده است؛ اما برقراری این تعادل سختتر میشود.
حجم اطلاعات جابهجاشده قابلتصور نیست
سازمانهای اطلاعاتی باید با محیط دادهای که بسیار وسیع و نهفقط سریع است، دستوپنجه نرم کنند. حجم اطلاعات در دسترس بهصورت آنلاین تقریبا غیرقابل تصور شده است. بر اساس گزارش «مجمع جهانی اقتصاد» در سال۲۰۱۹، کاربران اینترنت روزانه ۵۰۰میلیون توییت پست کردند، ۲۹۴میلیارد ایمیل ارسال کردند و آپلود ۳۵۰میلیون عکس در فیسبوک را بارگذاری کردند. در هر ثانیه، اینترنت تقریبا یک «پتابایت» داده را منتقل میکند؛ مقدار دادهای که یک فرد پس از تماشای بیوقفه فیلم برای بیش از سه سال مصرف کرده است. سازمانهای اطلاعاتی ایالاتمتحده در حال حاضر اطلاعاتی بسیار بیشتر از آنچه انسان میتواند بهطور موثر تجزیه وتحلیل کند، جمعآوری میکند.
در سال۲۰۱۸، جامعه اطلاعاتی روزانه تصاویری با کیفیت بالایی بهاندازه بیش از سهفصل لیگ ملی فوتبال را روی هر سنسوری که در یک سالن رزمی استفاده میکردند، جمع میکرد. به گفته یک منبع در وزارت دفاع در سال۲۰۲۰، یکی از سربازان اعزامی به خاورمیانه بهقدری نگران جریان کوبنده ایمیلهای اطلاعاتی طبقهبندیشدهای بود که دریافت میکرد که تصمیم گرفت آنها را شمارش کند. مجموع: ۱۰هزار ایمیل در ۱۲۰روز. این مقادیر احتمالا بیشتر خواهند شد. برخی برآوردها نشان میدهد که میزان دادههای دیجیتالی هر ۲۴ماه دوبرابر میشود.
بهطور فزایندهای، آژانسهای اطلاعاتی باید طیف وسیعتری از مشتریان را راضی کنند؛ از جمله افرادی که نیروها را فرماندهی نمیکنند، مجوزهای امنیتی ندارند یا حتی در دولت کار نمیکنند. امروزه، بسیاری از تصمیمگیرندگان مهم در جهان، در دنیایی متفاوت از واشنگتن زندگی میکنند و در اتاقهای هیاتمدیره و اتاق نشیمن - نه اتاق موقعیت کاخ سفید - انتخابهای سیاسی مهمی انجام میدهند.
شرکتهای بزرگ فناوری، از جمله مایکروسافت و گوگل، به اطلاعاتی درباره تهدیدات سایبری «به» و «از طریق» سیستمهای خود نیاز دارند. بیشتر زیرساختهای حیاتی ایالاتمتحده توسط شرکتهای خصوصی مانند شرکتهای انرژی کنترل میشود و آنها نیز به اطلاعاتی درباره ریسکهای سایبری نیاز دارند که میتوانند سیستمهای آنها را مختل یا نابود کند. رایدهندگان به اطلاعاتی درباره نحوه مداخله دولتهای خارجی در انتخابات و انجام عملیات برای قطبیکردن جامعه نیاز دارند و ازآنجاکه تهدیدات سایبری در مرز متوقف نمیشود، امنیت ایالاتمتحده بهطور فزایندهای، به اشتراکگذاری اطلاعات سریعتر و بهتر با متحدان و شرکا بستگی دارد.
جامعه اطلاعاتی ایالاتمتحده برای ارائه خدمات به این مجموعه وسیعتر از مشتریان، محصولات طبقهبندینشده تولید میکند و با دنیای خارج ارتباط برقرار میکند؛ به حدی که قبلا چنین ارتباطی با دنیای خارج نداشت. آژانس امنیت ملی (NSA)، افبیآی و دیگر آژانسهای اطلاعاتی اکنون در حال ایجاد اطلاعیههای خدمات عمومی درباره تهدیدات خارجی علیه انتخابات ایالاتمتحده هستند. در سپتامبر۲۰۲۲، سازمان سیا پادکستی به نام «فایلهای لنگلی» را با هدف ابهامزدایی از آژانس و آموزش عمومی راهاندازی کرد. «آژانس ملی اطلاعات جغرافیایی» که تصاویر ماهوارهای و سایر اطلاعات جغرافیایی را جمعآوری و تجزیهوتحلیل میکند، پروژهای به نام Tearline را راهاندازی کرد (یک پروژه همکاریجویانه با اندیشکدهها، دانشگاهها و سازمانهای غیرانتفاعی برای ایجاد گزارشهای طبقهبندینشده درباره تغییرات آب و هوایی، تحرکات نیروهای روسی، مسائل حقوق بشر و غیره).
در سال۲۰۲۱، آژانس امنیت ملی شروع به انجام مشاورههای مشترک با افبیآی و «آژانس امنیت سایبری و امنیت زیرساخت» وزارت امنیت داخلی کرد که به جزئیات تهدیدات سایبری بزرگ، افشای نهادهای پشت سر آنها و توضیح اینکه چگونه شرکتها میتوانند امنیت خود را تقویت کنند، پرداخت. در ماه اکتبر، این سه آژانس حتی جزئیات فنی ۲۰آسیبپذیری سایبری برتر را که توسط دولت چین برای هک کردن شبکههای ایالاتمتحده و متحدانش مورد سوءاستفاده قرارگرفتهاند، همراه با دستورالعملهای دقیق درباره نحوه بهبود دفاع سایبری منتشر کردند. دولت ایالاتمتحده هماکنون در حال انجام مشاوره با شرکای اطلاعاتی خارجی است.موفقیت این استراتژی همگانی در اوکراین به نمایش گذاشته شده است. این به ایالاتمتحده کمک کرد تا درباره تهاجم روسیه به جهان هشدار دهد.
این امر کمک کرد تا غرب را پشت یک واکنش سریع جمع کند و متحد سازد و این امر همچنان مسکو را سرخورده و ناامید میسازد. بهتازگی، پس از افشای اطلاعاتی توسط واشنگتن مبنی بر اینکه رهبران ارشد نظامی روسیه در حال بحث درباره استفاده از سلاحهای هستهای تاکتیکی در اوکراین هستند، «شی» یک هشدار عمومی نادر نسبت به «استفاده یا تهدید به استفاده از سلاحهای هستهای» صادر کرد. رابطه «بدون محدودیت» رئیسجمهور چین با پوتین ناگهان محدودیتهایی یافت.
انفجار اطلاعات «منبع باز»
علاوه بر مشتریان بیشتر، فناوری به سازمانهای اطلاعاتی ایالاتمتحده رقابت بیشتری داده است. انفجار اطلاعات «منبع باز» آنلاین، قابلیتهای ماهوارههای تجاری و ظهور هوش مصنوعی، انواع افراد و سازمانهای خصوصی را قادر به جمعآوری، تجزیهوتحلیل و انتشار اطلاعات میکند. بهعنوانمثال، در چند سال گذشته، بازرسان آماتور «بلینگکت» -یک سازمان داوطلبانه که خود را «یک سازمان اطلاعاتی برای مردم» توصیف میکند- انواع اکتشافات را انجام دادهاند. بلینگکت تیم حمله روسی را که سعی در ترور «سرگئی اسکریپال» افسر سابق جاسوسی روسیه در بریتانیا داشت و همچنین موقعیت جغرافیایی حامیان داعش را در اروپا شناسایی کرد. این سازمان همچنین ثابت کرد که روسها در سرنگونی پرواز شماره۱۷ خطوط هوایی مالزی بر فراز اوکراین نقش داشتند.
بلینگکت تنها ابتکار اطلاعات غیرنظامی نیست. در سال2021، کارآگاهان هستهای در «مرکز مطالعات منع گسترش سلاحهای هستهای جیمز مارتین» در کالیفرنیا از تصاویر ماهوارهای تجاری برای کشف بیش از 200سیلوی جدید موشکهای بالستیک قارهپیما در چین استفاده کردند؛ یافتهای که میتواند نشاندهنده افزایش تاریخی در زرادخانه هستهای چین باشد.برای آژانسهای اطلاعاتی ایالاتمتحده، این دنیای رو به رشد اطلاعات «منبع باز»، فرصتها و همچنین خطرات جدیدی را به همراه دارد. از جنبه مثبت، «شهروند-کارآگاهان» چشم و گوش بیشتری را در سرتاسر جهان میگسترانند تا تحولات و خطرات را بهمحض ظهور بررسی کنند. خِرد جمع میتواند ابزار قدرتمندی باشد؛ بهویژه برای جمعکردن قطعات کوچک اطلاعات.
بدون محدودیت از سوی بوروکراسی، تحلیلگران اطلاعاتی «منبع باز» میتوانند به سرعت کار کنند و ازآنجاکه اطلاعات «منبع باز» طبق تعریف از حالت طبقهبندی خارج میشود، میتوان آن را بهراحتی در سازمانهای دولتی، در تمام این سازمانها و با مردم بدون افشای منابع یا روشهای حساس به اشتراک گذاشت.اما این ویژگیها نیز نقص دارند. اطلاعات «منبع باز» برای همه، در همهجا، بدون توجه به انگیزهها، وفاداریهای ملی یا تواناییهایشان در دسترس است. «شهروند-کارآگاهان» مجبور نیستند به کسی پاسخگو باشند یا جایی آموزش ببیند و این خطرات زیادی را به دنبال دارد. تحلیلگران داوطلب برای سریع بودن (مخصوصا آنلاین) پاداش دریافت میکنند؛ اما بهندرت بهدلیل اشتباه مجازات میشوند که به این معنی که احتمال خطا در آنها بیشتر است.
مرز بین «خِرد جمع» و «خطر اوباش» باریک است. پس از یک حمله تروریستی در سال۲۰۱۳ در ماراتنِ بوستون که منجر به کشته شدن سه نفر و زخمی شدن بیش از ۲۶۰نفر دیگر شد، کاربران «ردیت» وارد عمل شدند. با پست کردن و پچپچهای تاییدنشده در اسکنرهای پلیس و سایر اطلاعات جمعآوریشده، محققان آماتور انگشت اتهام را بهسوی دو «مظنون» نشانه رفتند و رسانههای جریان اصلی یافتهها را منتشر کردند. معلوم شد که هر دو بیگناه هستند.این ضعفها میتواند دردسرهای جدی برای دولتها ایجاد کند. هنگامیکه خطاها «وایرال» میشوند، سازمانهای اطلاعاتی باید زمان و منابع خود را صرف بررسی واقعی کار دیگران کنند و به سیاستگذاران اطمینان دهند که ارزیابیهای اطلاعاتی اصلی سازمانها نباید تغییر کند.
اکتشافات دقیق «منبع باز» نیز میتواند مشکلاتی ایجاد کند. برای مثال، یافتهها ممکن است سیاستگذاران را با علنی کردن اطلاعاتی که در صورت مخفی نگهداشتنشان، فضایی را برای سازش و خروج دلپذیر از بحرانها فراهم میکرد، به گوشه رینگ بکشاند. بهعنوانمثال، برای اشاعه دادن و پخش کردن بحران موشکی کوبا، کندی موافقت کرد که درصورتیکه شوروی موشکهای خود را از کوبا خارج کند، سلاحهای هستهای ایالاتمتحده را از ترکیه بیرون بکشد. اگر تصاویر ماهوارهای در دسترس عموم قرار میگرفت، کندی ممکن بود بیشازحد نگران واکنشهای سیاسی داخلی برای رسیدن به توافق شود.
ابتکارات فناورانه
رهبران اطلاعاتی ایالاتمتحده میدانند که موفقیت آنها در قرن بیستویکم به سازگاری با دنیایی از تهدیدات بیشتر، سرعت بیشتر، دادههای بیشتر، مشتریان بیشتر و رقبای بیشتر بستگی دارد. آژانسهای آنها با راهاندازی اصلاحات سازمانی، برنامههای نوآوری فناورانه و ابتکارات جدید برای جذب استعدادهای برتر علم و مهندسی، سخت کار میکنند تا با این چالشها مقابله کنند. آنها موفقیتهای مهمی داشتهاند. اما غلبه بر این مشکلات دشوار است و تاکنون، تلاشهای جامعه اطلاعاتی تدریجی بوده است. با توجه به اینکه چالشها بهخوبی شناختهشدهاند، ریسکها زیاد است و سالهاست که ضعفهای اطلاعاتی در حال افزایش است، سرعت پیشرفت بسیار نگرانکننده است.
گزارشها و مقالات متعدد (از جمله همین مقاله در این مجله) نشان دادهاند که سازمانهای اطلاعاتی همگام با پیشرفتهای فناوری جلو نمیروند. این گزارشها حاکی از یک واقعیت ناگوار است. واشنگتن نمیتواند چالشهای فعلی خود را با ایجاد تغییرات تدریجی در آژانسهای موجود برطرف کند. در عوض، توسعه قابلیتهای اطلاعاتی ایالاتمتحده برای قرن بیستویکم مستلزم ساختن چیزی جدید است: یک آژانس اطلاعاتی وقفشده و «منبع باز» که بر بررسی دادههای طبقهبندینشده و تشخیص معنای آن متمرکز است.ایجاد یک «آژانس اطلاعاتی نوزدهم» ممکن است تکراری و غیرضروری به نظر برسد؛ اما ضروری است.
با وجود تلاشهای فراوان واشنگتن، اما اطلاعات «منبع باز» همیشه [بهمثابه] شهروند درجه دوم در جامعه اطلاعاتی ایالاتمتحده بوده است؛ زیرا این کشور هیچ آژانسی با بودجه، قدرت استخدام یا کرسیای برای حمایت از آن ندارد. تا زمانی که اطلاعات «منبع باز» در آژانسهای مخفی که بیش از هر چیز به اطلاعات مخفیانه اهمیت میدهند، درهمتنیده باقی بمانند، از بین رفتنی خواهند بود. فرهنگ رازداری به خفه کردن سازگاری ابزارهای فنی پیشرفته در بخش تجاری ادامه خواهد داد. آژانسها برای جذب و حفظ استعدادهایی که برای کمک به آنها در درک و استفاده از فناوریهای جدید بهشدت مورد نیاز است، سخت تلاش خواهند کرد. تلاشها برای مهار قدرت جمعآوران و تحلیلگران اطلاعاتی «منبع باز» خارج از دولت کاستیهایی دارد.
یک آژانس اطلاعاتیِ جدیدِ «منبع باز»، نوآوری -و نهفقط اطلاعات- را برای جامعه اطلاعاتی ایالاتمتحده با فراهم کردن خاک و زمین حاصلخیز برای رشد تغییرات گسترده در سرمایه انسانی، پذیرش فناوری و همکاری با اکوسیستم اطلاعاتیِ در حال رشدِ «منبع باز» به ارمغان میآورد. چنین آژانسی اهرمی قدرتمند برای جذب نیروی کار فردا خواهد بود. ازآنجاکه این آژانس با اطلاعات طبقهبندینشده سروکار دارد، میتواند دانشمندان و مهندسان برتر را فورا برای کار استخدام کند، بدون اینکه الزامی به این باشد که آنها را ماهها یا سالها منتظر مجوزهای امنیتی نگهدارد.
قرار دادن دفاتر آژانس «منبع باز» در مراکز فناوری که در آن مهندسان زندگی میکنند و میخواهند در آن بمانند - مکانهایی مانند آستین، سانفرانسیسکو و سیاتل- جریان استعدادها را به داخل و خارج از دولت آسانتر میکند. نتیجه میتواند لشکری از مقامات آگاه در فناوری باشد که بین خدمات عمومی و بخش خصوصی به چرخش درآمده و به عنوان «سفیر» بین هر دو جهان عمل میکنند. آنها حضور و اعتبار جامعه اطلاعاتی را در محافل فناوری افزایش میدهند؛ درعینحال که جریان مداومی از ایدههای فناوری جدید را به داخل بازمیگردانند.
آژانس «منبع باز» با کار روی مطالب طبقهبندینشده، میتواند به جامعه اطلاعاتی کمک کند تا کار بهتر و سریعتری را برای پذیرش و سازگاری با فناوریهای جدید جمعآوری و تجزیهوتحلیل انجام دهند.(آژانس «منبع باز» میتواند اختراعات جدید را آزمایش و در صورت موثر بودنشان، آنها را به آژانسهایی که با اسرار سروکار دارند ارسال کند.) این آژانس همچنین موقعیت ایدهآلی برای تعامل با سازمانهای اطلاعاتیِ «منبع باز» و افراد خارج از دولت دارد. این مشارکتها میتواند به آژانسهای اطلاعاتی ایالاتمتحده کمک کند تا کارهای بیشتری را به جمعآوران و تحلیلگران غیردولتیِ مسوول برونسپاری کنند و مقامات اطلاعاتی را آزاد بگذارند تا تواناییها و تلاشهای جمعآوری مخفیانهشان را روی ماموریتهایی متمرکز کنند که هیچکس دیگری نمیتواند انجام دهد.
هنوز هم ماموریتهای زیاد اینچنینی وجود خواهد داشت. بههرحال، حتی بهترین اطلاعات «منبع باز» هم محدودیتهایی دارد. تصاویر ماهوارهای میتوانند سیلوهای موشکی جدید چین را نشان دهند؛ اما نه کاری را رهبران چین قصد دارند با آنها انجام دهند. شناسایی اشیا یا ردیابی حرکات بهصورت آنلاین مهم است، اما ایجاد «بینش» به چیزهای بیشتری نیاز دارد.
روشهای مخفی بهطور منحصربهفردی برای درک آنچه رهبران خارجی میدانند، باور دارند و آرزو میکنند، مناسب هستند. هیچ جایگزین «منبع باز»ی برای جذب و وارد ساختن جاسوسان انسانی به درون حلقه داخلی رهبران خارجی یا نفوذ به سیستم ارتباطی دشمن برای کشف آنچه آن دشمن میگوید و مینویسد وجود ندارد. تحلیلگران دارای مجوزهای لازم نیز همیشه برای ارزیابی معنای اکتشافات طبقهبندیشده، میزان اعتبار آنها و نحوه تناسبشان با سایر یافتههای طبقهبندینشده ضروری هستند. اما آژانسهای مخفی دیگر کافی نیستند. این کشور با دوران خطرناک جدیدی روبهرو است که شامل رقابت قدرتهای بزرگ، جنگ مجدد در اروپا، حملات تروریستی مداوم و حملات سایبریِ به سرعت در حال تغییر است. فناوریهای جدید محرک این تهدیدها بوده و تعیین میکنند که چه کسی قادر به درک و ترسیم آینده است. جامعه اطلاعاتی ایالاتمتحده برای موفقیت باید خود را با دنیای بازتر و فناورانهتر سازگار کند.