تحلیل شورای آتلانتیک از منازعه ایران و اسرائیل :
دستها روی ماشه است
ترور محمدرضا زاهدی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مجتمع سفارت ایران در دمشق در روز اول آوریل، آخرین حمله بود. زاهدی از دسامبر ۲۰۲۳ به فهرست بلندبالای ترور افسران ایرانی در سوریه توسط اسرائیل پیوست، از جمله سید رضی موسوی، ژنرال ارشد سپاه پاسداران که در ۲۵ دسامبر ۲۰۲۳ در دمشق ترور شد. بهرغم تهدیدهای ایران مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی به ترورهای اسرائیل پاسخ سختی خواهد داد، تهران در نهایت اقدام محدودی انجام داد. در ۱۷ ژانویه، نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دو کشتی متعلق به اسرائیل در اقیانوس هند را توقیف کرد و ساختمانی را که مقر موساد در کردستان عراق بود، شناسایی و مورد هدف قرار داد.
پس از ترور سردار موسوی، صداهایی در ایران که خواستار بازنگری در سیاست «صبر استراتژیک» در قبال اسرائیل بودند، در تلاش برای برقراری مجدد بازدارندگی بلندتر شد. خبرگزاری «تابناک» گزارش داد که اقدامات اخیر اسرائیل نشاندهنده افزایش بیسابقه «سطح استکبار صهیونیستی» است و ناکامی ایران در پاسخ به حملات اسرائیل ممکن است ضعف آن را آشکار کند. وبسایت «الف» نیز تاکید کرد که مفهوم صبر استراتژیک به اشتباه به عنوان بیعلاقگی و عدمواکنش تعبیر شده است که منجر به ترورهای زنجیرهای توسط اسرائیل شده است. این وبسایت هشدار داد که ادامه سیاست موجود، فرماندهان ارشد را در معرض تهدید قرار میدهد و بازدارندگی ایران را تضعیف میکند.
تهاجم اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق لزوما به معنای تغییر استراتژی ایران برای اجتناب از رویارویی مستقیم نظامی تمام عیار با اسرائیل نیست، چه رسد به ایالات متحده. برخی ادعا میکنند که حمله ۱۴ آوریل ایران به اسرائیل با این تصور که تهران «محتاط» بوده و هرگز دستور حمله را صادر نمیکند، در تضاد است، و این نشان میدهد که این برداشت اکنون نیازمند مطالعه و ارزیابی مجدد است. با این حال، لزوما اینگونه نیست. به نظر میرسد که ترور [شهید]زاهدی در ساختمانی مجاور کنسولگری ایران در دمشق یک قدم خیلی دور تلقی شده و محاسبات ایران را تغییر داده است. بهرغم پیامهای گستردهای که در روزهای قبل از حمله به تهران ارسال شد و از آن خواست از پاسخ مستقیم علیه اسرائیل خودداری کند، ایران تصمیم گرفت سیاست صبر خود را کنار بگذارد. در عوض، به دنبال بازدارندگی خود علیه اسرائیل بود، حتی به قیمت تشدید تنش نظامی احتمالی.
اولین حمله مستقیم ایران به اسرائیل، مرحله جدیدی در رقابت استراتژیک دو بازیگر است. برای سالها، ایران تصمیم گرفته بود از طریق شبکه شرکای منطقهای و نیابتهای خود علیه اسرائیل اقدام کند تا انکارپذیری خود را حفظ کند و خطر پیامدهای سیاسی یا نظامی را برای اقدامات خود به حداقل برساند. با این حال، جنگ داخلی در سوریه که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، منجر به افزایش تلاشهای ایران برای استفاده از حضور خود در سوریه برای استقرار مستشاری در این کشور شد و در نهایت منجر به اولین درگیری مستقیم نظامی ایران و اسرائیل در خاک سوریه شد. همزمان، از سال ۲۰۱۰، جنگ سایهای بین ایران و اسرائیل بر سر تلاشهای اسرائیل برای ممانعت از برنامه هستهای ایران و تقویت نظامی از طریق جاسوسی، ترورهای هدفمند، خرابکاریها و حملات سایبری شکل گرفت. حمله تلافیجویانه ایران به اسرائیل، از استفاده از نیروهای نیابتی و مواجهه با اسرائیل در سوریه، به رویارویی مستقیم نظامی تغییر یافته است. برای اولین بار پس از جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱، اسرائیل با حمله موشکیای مواجه شد که ایران آن را به عنوان دستاورد مهم به تصویر کشید.
در پی حمله تلافی جویانه به اسرائیل، حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت که ایران رویکرد جدیدی در قبال «رژیم صهیونیستی» اتخاذ کرده و از این پس به طور مستقیم به اسرائیل حمله خواهد کرد. روزنامه کیهان این حمله را شدیدترین واکنش نظامی علیه اسرائیل از زمان جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ توصیف کرد و گفت که ایران توانسته است در پوشش دفاعی چندلایه اسرائیل نفوذ کند و خساراتی وارد کند، اگرچه این حمله غافلگیرانه راز پنهان نبود. این میتواند نشاندهنده این ارزیابی باشد که جمهوری اسلامی بهرغم تداوم برتری هوایی، فناوری و اطلاعاتی اسرائیل به سمت موازنه استراتژیک با اسرائیل پیش میرود. به نظر میرسد ایران به این نتیجه رسیده است که وضعیت ژئواستراتژیک کشور به لطف قابلیتهای نظامی استراتژیک بهتر، شبکهای از نیروهای نیابتی و حمایت روسیه و چین، دو عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، به طور پیوسته در حال بهبود است.
یحیی رحیم صفوی، مشاور ارشد نظامی مقام معظم رهبری در مراسمی با ابراز اطمینان از پیروزی محور مقاومت به رهبری ایران، اعلام کرد که خاورمیانه جدید با محوریت ایران در حال ظهور است. به گفته صفوی، پیروزی محور مقاومت قطعی است؛ زیرا اسرائیل حمایت بینالمللی را از دست داده، با رقابتهای داخلی مواجه شده و در جنگ غزه شکست خورده است. چند روز بعد، روزنامه جوان تاکید کرد که حمله ایران به اسرائیل نقطه عطفی است که نظم جدیدی را در منطقه با معماری ایران برقرار خواهد کرد. اینها ممکن است نوعی از تبلیغات به نظر برسد، اما ممکن است منعکس کننده یک ارزیابی معتبر - اگر اندکی اغراقآمیز باشد - از سوی ایران باشد که اکنون کاملا تحت سلطه شاهینها قرار دارد.
واکنش اسرائیل به حمله ۱۹ آوریل ایران به دو طرف اجازه داد تا به طور موقت دور کنونی درگیری خود را پایان دهند. مقامات ایرانی واکنش اسرائیل را کم اهمیت جلوه داده و به تمسخر گرفتهاند و تمایل خود را برای اجتناب از تشدید بیشتر تنش نشان میدهند. با این حال، کارزار مستمر بین دشمنان بعید است به پایان برسد، و سابقه ایجاد شده توسط درگیری مستقیم نظامی آنها به گزینه دیگری روی میز رویارویی تبدیل شده است. مشخص نیست که آیا تهران پیامی را که اسرائیل قصد داشت با حمله واکنشی خود منتقل کند، دریافت کرده یا خیر، که نشاندهنده امتناع این رژیم از تبعیت از معادله جدید ایران بود.
انتقال رویارویی اسرائیل و ایران به مرحله جدید خطرناک است. تنش چشمگیر بین دو طرف در هفتههای اخیر پتانسیل بالایی را برای اشتباه محاسباتی در فقدان کانالهای ارتباطی مستقیم نشان میدهد. اگر ایران تصمیم بگیرد وضعیت خود را به عنوان یک کشور دارای آستانه هستهای کنار بگذارد و سیاست خود را به سمت دستیابی به سلاح هستهای تغییر دهد، این خطر حتی جدی تر خواهد شد. احمد حق طلب، مسوول امنیت هستهای ایران گفته است که تهدیدهای اسرائیل میتواند ایران را به بازنگری در دکترین هستهای خود سوق دهد. تشدید درگیری بین اسرائیل و ایران، گذار از درگیری غیرمستقیم به درگیری مستقیم، و وضعیت آستانه هستهای ایران مستلزم بررسی مداوم و بیامان در مورد امکان ایجاد کانالهای ارتباطی آینده است.
این تحولات همچنین باید اسرائیل را ملزم به بازنگری و اتخاذ یک سیاست جامع و بهروز در مورد ایران کند که به ایران اجازه میدهد به اقداماتی که برای امنیت ملیاش ایجاد میشود، بهویژه برنامه هستهای، تقویت نظامی و فعالیتهای منطقهای، به طور موثرتری پاسخ دهد. معامله با ایران مستلزم همکاری اسرائیل با ایالات متحده و کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی، مصر، اردن و امارات متحده عربی است. ایران باید رویکردی را دنبال کند که بر ایجاد معماری جدید منطقهای، تعمیق روابط با ایالات متحده و پیگیری فرآیندهای عادیسازی با جهان عرب، بهویژه عربستان سعودی متمرکز است.