اگرچه ورود پول به بازار امری مثبت محسوب می‌شود اما با توجه به این مهم که ابزارهای کنونی ظرفیت نقدینگی واردشده را ندارند، به مرور کارایی خود را از دست داده و منجر به خروج پول خواهند شد. در هفته گذشته آنچه در بازار سهام به نمایش گذاشته شد، نشان‌دهنده آن است که بازار مذکور تا چه میزان متاثر از ناکارآمدی ابزارهای کنونی می‌تواند تغییر مسیر دهد. افزایش صفوف عرضه از سوی حقیقی‌ها طی ۵ روز معاملاتی قبل به‌وضوح بر این نکته دلالت می‌کند.

به همین دلیل به نظر می‌رسد اگر سیاستگذار همزمان با افزایش موثر تقاضای سهامی، تدابیر جدیدی در خصوص عرضه‌های اولیه و عرضه‌های شناور می‌اندیشید، موج تقاضا به صورت کنترل‌شده در بازار به راه می‌افتاد و هرگز افت اخیر رخ نمی‌داد. از دست رفتن ۳ کانال تنها در ۵ روز می‌تواند بر جو روانی منفی حاکم بر بازار بیفزاید. تجربه نشان می‌دهد بورس نسبت به بازارهای سرمایه‌گذاری دیگر در مواقع بحرانی با افت‌و‌خیز بیشتری دست به گریبان است. در سال ۹۹ نیز ترس از ریزش بیشتر بازار سبب شد عرضه بر تقاضا چیره شود و بازار را دچار رخوتی بی‌سابقه و تاریخی کند. اگرچه بازار ۹۹ با بورس ۱۴۰۲ تفاوت‌های بسیاری دارد و ارزندگی قیمت سهام طی این سال‌ها قابل‌قیاس با یکدیگر نیستند، اما هر دو بازار از یک وجه مشترک برای تخلیه پول برخوردارند.

فروش هیجانی از سوی سهامداران به هر دلیلی می‌تواند کانال‌های بیشتری از نماگرها را سلب کند. رفتار سرمایه‌ گذاران در دو ماه گذشته نشان می‌دهد اغلب افرادی که از بازارهای ارز، سکه و خودرو وارد بازار سهام شده‌اند، به دلیل ثبات نسبی قیمت‌ در بازارهای مذکور راهی بورس شده‌اند؛ از این‌رو با توجه به اینکه عمده این سهامداران برنامه بلندمدتی برای سهامداری ندارند در مواجهه با روند نزولی به‌سرعت از بازار خارج خواهند شد. این در حالی است که بازار سهام برای جهش‌های پی‌در‌پی نیازمند استراحت و اصلاح‌های کوتاه‌مدت است. از این منظرسهامداران جدید ممکن است وضعیت بازار سهام را برنتابند و مجددا سراغ بازارهای سنتی‌تر بروند.

این شرایط در حالی است که برخی ریسک‌های داخلی در حوزه نرخ‌گذاری دستوری و قطعی‌های احتمالی برق در هفته‌های آتی می‌تواند به‌عنوان عامل اصلی و محدود‌کننده سود‌دهی شرکت‌ها در نظر گرفته شود. علاوه بر این، موضوع ارز چند‌نرخی و فاصله غیر‌منطقی نرخ آن در مرکز مبادله ارز و طلا به‌عنوان مهم‌ترین مانع سیاستی مورد انتقاد بنگاه‌های بورسی قرار دارد و حاشیه سود صنایع و شرکت‌های سهامی را تهدید می‌کند. عدم‌بازگشایی یک‌درصدی دامنه‌ نوسان و وعده‌های محقق‌نشده در این خصوص نیز منجر به بی‌اعتمادی‌های مضاعف خواهد شد.