مزایای ظرفیت دولت
عجماغلو و رابینسون، ظرفیت دولتی موثر را نتیجه رقابت دولت با جامعه مدنی قوی میدانند. از نظر آنها وجود ظرفیت دولتی بالا در اروپا و شمال آمریکا به دلیل حضور یک جامعه مدنی قوی است. ظهور نهادها و پارادایمهای ظرفیت دولتی در اقتصاد، اثربخشی بوروکراتیک را در خط مقدم بحث در مورد چگونگی تقویت رشد و توسعه اقتصادی قرار داده است. پیرو مباحث پیشین در حالی که اختلافنظر کمی وجود دارد که مدیریت دولتی موثر در توسعه اقتصادی نقش اساسی دارد، بحثها در مورد اینکه چه چیزی پایههای سازنده یک بوروکراسی موثر و شایسته است، ادامه دارد. در واقع، ادبیات مربوط به شکنندگی دولت نشان میدهد که ما بیشتر میدانیم در صورت غیبت این عناصر چه اتفاقی میافتد تا اینکه چگونه بوروکراسیها را اصلاح یا بوروکراسیهای موثرتری ایجاد کنیم.
در نتیجه اشتهای فزایندهای برای درک اینکه چگونه اثربخشی بوروکراتیک به توسعه اقتصادی کمک میکند، در بین دانشگاهیان و سیاستگذاران وجود دارد. اگرچه بحث پیرامون اصلاح بوروکراسی در کشورهای توسعهیافته موضوعیت بیشتری دارد، برای ملل توسعهنیافته که شاهد فقدان بوروکراسی یا عملکرد ضعیف آن هستیم، بحث کمی پیچیدهتر است. اینکه بوروکراتها تا چه اندازه وظایف خود را انجام میدهند و درجهای که سیستمهای بوروکراتیک در خدمت منافع عمومی هستند و توسعه را ارتقا میدهند، به تعاملات بین سطوح مختلف بوروکراسی، بین ادارات دولتی، بین شهروندان، سیاستمداران و بوروکراتها و بین بوروکراتها با شرکتها و NGOها بستگی دارد.
نتایج یک بوروکراسی دولتی قدرتمند، نظرات را به دوگونه تبدیل کرده است. مداخلهگران بهطور سنتی ایجاد دولت توانمند و حرفهای را شرط لازم برای توسعه اقتصادی میدانند. آنها به ظهور تاریخی قدرتهای بزرگ و وابستگی آنها به کادری از بوروکراتهای حرفهای در هسته خود اشاره کردهاند. دیدگاه دیگر بر جنبههای مخرب بوروکراسی تاکید دارد. این دیدگاه از اثربخشی دولت به تحلیل اصلی ماکس وبر برمیگردد. او یک بوروکراسی به معنای مدرن را بهعنوان عملیات رسمی مبتنی بر قوانین و متشکل از افراد حرفهای با ساختارهای سلسلهمراتبی مناسب توصیف کرد.
از نظر وبر، بوروکراسی تجسم تخصص بادوام در اجرای سیاستهای عمومی در برابر جریان سیاستمدارانی است که میآیند و میروند. در مقابل، کسانی که به دولتهای بزرگ بدگمان هستند، اغلب بوروکراسی را بهعنوان یکمانع در راه حکومتداری موثر و توسعه اقتصادی میبینند و از اصطلاح بوروکراسی با حاشیهای تحقیرآمیز استفاده میکنند. دو متغیر برای سنجش نحوه عملکرد بوروکراسیها براساس «نوع ایدهآل» بوروکراسی عمومی وبر استفاده میشود. اولی «استخدام شایستهسالارانه» نامیده میشود که تلاش میکند تشخیص دهد آیا تصمیمات انتصاب در ادارات دولتی براساس مهارتها و شایستگیهاست یا براساس ارتباطات شخصی و سیاسی.
دوم، ارزیابی این مساله است که آیا مقامات دولتی عموما از قانون پیروی میکنند، با موارد مشابه بهطور یکسان برخورد میکنند و از خودسری و جانبداری اجتناب میکنند یا نه. این دو متغیر در محاسبه شاخص بوروکراسی از اهمیت قابلتوجهی برخوردارند. یک رابطه مقطعی مثبت قوی بین سطح ظرفیت بوروکراتیک و سطح توسعه اقتصادی که با تولید ناخالص داخلی سرانه اندازهگیری میشود، وجود دارد. برای مشاهده این موضوع، تولید ناخالص داخلی سرانه در برابر نمره کلی بوروکراسی در سال ۲۰۱۶ ترسیم میشود. دادهها نشان میدهند که کشورهای با درآمد بالا بهطور متوسط نمرات بوروکراسی بسیار بالاتری دارند.
این امر نشان میدهد که هیچ کشوری با درآمد بالا وجود ندارد که بوروکراسی موثری براساس معیارهای وبری ایجاد نکرده باشد؛ اگرچه جهت علیت در اینجا چندان روشن نیست. در حالی که اینها فقط همبستگیهای مشروط هستند، نشان میدهند که بدون توجه به جهت علیت، توسعه بوروکراتیک دست به دست هم با توسعه اقتصادی پیش میرود و همانطور که انتظار میرود، بوروکراسی موثر یکبعد مهم توسعه است.