برشی از کتاب قدرت و بازار: دولت و اقتصاد
بازار آزاد و مادیگرایی از نگاه روتبارد
یکی از اتهامهای مشترک علیه بازار آزاد که حتی از سوی بسیاری از دوستداران بازار آزاد نیز طرح میشود این است که بازار آزاد بازتابدهنده و مشوق مادیگرایی خودخواهانه و مهارنشدنی است. حتی اگر بازار آزاد- سرمایهداری آزاد- بهترین پیش برنده هدفهای مادی باشد، این نظام انسانها را از ایدهآلها منحرف میکند و انسان را از ارزشهای معنوی یا روشنفکرانه دور کرده، روحیه نوعدوستی را تحلیل میبرد. نخست، هیچ چیزی به عنوان هدف اقتصادی وجود ندارد. اقتصاد به سادگی فرآیند به کار بردن ابزارها برای هدفهای پذیرفتهشده فرد است.
یکی از اتهامهای مشترک علیه بازار آزاد که حتی از سوی بسیاری از دوستداران بازار آزاد نیز طرح میشود این است که بازار آزاد بازتابدهنده و مشوق مادیگرایی خودخواهانه و مهارنشدنی است. حتی اگر بازار آزاد- سرمایهداری آزاد- بهترین پیش برنده هدفهای مادی باشد، این نظام انسانها را از ایدهآلها منحرف میکند و انسان را از ارزشهای معنوی یا روشنفکرانه دور کرده، روحیه نوعدوستی را تحلیل میبرد.
نخست، هیچ چیزی به عنوان هدف اقتصادی وجود ندارد. اقتصاد به سادگی فرآیند به کار بردن ابزارها برای هدفهای پذیرفتهشده فرد است. شخص میتواند در هر هدفی که مایل است خودخواهانه یا نوعدوستانه عمل کند. عوامل روانی دیگر یکسان هستند. این منفعت هر شخصی است که درآمد پولی خود را در بازار بیشینه کند. اما این حداکثر درآمد میتواند برای هدفهای خودخواهانه یا نوعدوستانه استفاده شود. هدفهایی که مردم دنبال میکنند جای هیچ نگرانی ندارد. بازرگان موفق میتواند پول خود را صرف خرید قایق تفریحی یا ساختن خانه برای یتیمان بیخانمان بکند. انتخاب به او بستگی دارد. اما نکته این است صرفنظر از هر هدفی که او تعقیب میکند پیش از تحقق آن باید پول به دست بیاورد.
دوم، هر فلسفه اخلاقی که پذیرفته باشیم (اعم از نوعدوستی یا خودخواهی) نمیتوانیم از تعقیب درآمد پولی در بازار انتقاد کنیم. اگر ما اخلاق اجتماعی خودخواهانه داشته باشیم آشکارا میتوانیم بیشینهشدن درآمد پولی را یا ترکیب درآمد پولی و درآمدهای دیگر روانی در بازار را تحسین کنیم. هیچ مشکلی در اینجا وجود ندارد. با وجود این، حتی اگر ما اخلاق نوعدوستانه را بپذیریم باید افزایش درآمد پولی را با شور و حرارت سابق تحسین کنیم. درآمدهای بازار، شاخص اجتماعی ارائه خدمات فرد به دیگران دستکم در مواردی است که خدمات قابل داد و ستد است. بالا رفتن درآمد شخص برخاسته از افزایش ارائه خدمات به دیگران است. درواقع برای نوعدوستان آسان است بیشینهشدن درآمد پولی شخص را نسبت به مابهازای روانی (ذهنی) تحسین کنند، زمانی که با هدف پیشین در تعارض است. بنابراین نوعدوستی پایدار باید رد یک شغل با درآمد بیشتر و ترجیح به شغل با درآمد کمتر در جای دیگر را محکوم کند. این شخص به هر دلیلی تمایلات مصرفکنندگان جامعه را به چالش میکشد. اگر یک معدنچی به شغل مورد علاقه اما با درآمد کمتر (مثلا خواربارفروشی) روی آورد، نوعدوست باید او را به دلیل محرومکردن
همنوعان خود سرزنش کند، زیرا نوعدوست باید با این واقعیت روبهرو شود که درآمد پولی در بازار بازتابدهنده ارائه خدمات به دیگران است حال آنکه مابهازای روانی امری صرفا شخصی یا دستاوردی خودخواهانه است.
این تحلیل مستقیما به تعقیب تنآسایی منجر میشود. تنآسایی چنان که مشاهده کردیم، بنیان خوبی برای مصرفکنندگان است. با وجود این، نوعدوست باید تنآسایی هر کارگری را انکار کند یا دستکم هر ساعت فراغت فراتر از آنچه برای حفظ برونداد او ضروری است را انکار کند، زیرا هر ساعتی که صرف فراغت میشود از زمانی که فرد میتواند صرف خدمت به همنوعان خود کند، کاسته میشود.
طرفداران حاکمیت مصرفکنندگان باید موافق به بردگیگرفتن انسانهای تنبل یا افرادی باشد که ترجیح میدهند پیشه خود را برای خدمت به مصرفکننده دنبال کنند. نوعدوست باید تعقیب پول در بازار را تحسین کند و هر هدف غیرپولی متعارض تولیدکننده را محکوم کند، صرفنظر از آنکه به انجام کار مشخصی علاقه ندارد، به کاری که درآمد اندکی دارد اشتیاق دارد یا علاقه به تنآسایی دارد. نوعدوستانی که از هدفهای پولی در بازار انتقاد میکنند در اشتباه هستند.
اتهام مادیگرایی، مغالطهآمیز است. معاملات بازار لزوما درباره کالاهای مادی نیست بلکه درباره کالاهای قابل دادوستد است. درست است که همه کالاهای مادی قابل دادوستد هستند (به استثنای خود انسانها) اما کالاهای غیرمادی دیگری نیز وجود دارد که در بازار دادوستد میشود. شخص چنان که میتواند پول خود را صرف خرید غذا یا خودرو کند آن را صرف تماشای یک کنسرت یا استخدام یک وکیل کند. مطلقا هیچ دلیلی وجود ندارد بگوییم اقتصاد مبتنی بر بازر، کالاهای مادی یا غیرمادی را پرورش میدهد. این اقتصاد همگان را آزاد میگذارد الگوی صرف پولهای خود را انتخاب کنند.
در نهایت، اقتصاد مبتنی بر بازار رضایتمندی تعداد بیشتری از مردم را با کالاهای مبادلهشدنی به دست میآورد. در نتیجه، مطلوبیت نهایی کالاهای مبادلهشدنی طی زمان به کاهش گرایش دارد حال آنکه مطلوبیت نهایی کالاهای مبادلهنشدنی افزایش مییابد. کوتاه سخن آنکه رضایت بیشتر از ارزشهای مبادلهشدنی اهمیت نهایی بیشتری را برای ارزشهای مبادلهنشدنی فراهم میآورد. اقتصاد بازار آزاد، به جای پرورش ارزشهای مادی، دقیقاً خلاف آن عمل میکند.
ارسال نظر