مجموعه دارکوب منتشر میکند
اقتصاد برای کودکان
انتشارات «دنیای اقتصاد» در واحد کودک و نوجوان (دارکوب) بهزودی عنوانهای تازهای منتشر میکند، عنوانهایی که هر یک به دلایلی از جمله محتوا و آموزش غیرمستقیم مفاهیم کلیدی زندگی مدرن و مسوولیتپذیری اجتماعی را آموزش میدهند و در عین حال از غنای ادبی برخوردارند. افزون بر این بخشی از کتابهای این مجموعه به مقوله آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان اختصاص دارد. کتابهایی که از دل داستانهای هیجانانگیز مفاهیم پایه اقتصاد را به کودک میآموزد. بخشی از این عنوانها عبارتند از:
الکساندر که هفته پیش پولدار بود
نویسنده: جودیث ویورست
مترجم: ایمان عسگری
کتاب کوچک جودیث ویورست بهعنوان یکی از توصیه شدهترین آثار در زمینه آموزش اقتصادی برای کودکان در آمریکا معرفی شده است.
انتشارات «دنیای اقتصاد» در واحد کودک و نوجوان (دارکوب) بهزودی عنوانهای تازهای منتشر میکند، عنوانهایی که هر یک به دلایلی از جمله محتوا و آموزش غیرمستقیم مفاهیم کلیدی زندگی مدرن و مسوولیتپذیری اجتماعی را آموزش میدهند و در عین حال از غنای ادبی برخوردارند. افزون بر این بخشی از کتابهای این مجموعه به مقوله آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان اختصاص دارد. کتابهایی که از دل داستانهای هیجانانگیز مفاهیم پایه اقتصاد را به کودک میآموزد. بخشی از این عنوانها عبارتند از:
الکساندر که هفته پیش پولدار بود
نویسنده: جودیث ویورست
مترجم: ایمان عسگری
کتاب کوچک جودیث ویورست بهعنوان یکی از توصیه شدهترین آثار در زمینه آموزش اقتصادی برای کودکان در آمریکا معرفی شده است. داستانی سرراست و ساده که نشان میدهد چطور میتوان با همان چند اسکناسی که در کودکی بهعنوان پول توجیبی به یک کودک اعطا میشود اقتصاد و سرمایهگذاری و پسانداز را تجربه کرد. الکساندر پدربزرگ و مادربزرگ مهربانی دارد که در دیدارهای خانوادگی به نوهشان اسکناس هدیه میدهند، اما الکساندر هر بار که تصمیم میگیرد پولهایش را جمع کند تا با آن یکی از وسایل موردنیازش را تهیه کند، خیلی زود همه اسکناسها به باد میرود، بیاینکه الکساندر بداند با این پولها چه کرده و چرا دوباره جیبهایش خالی شده است. کتاب حاضر در سال ۵۰۰۲ از سوی انجمن کتابداران مدارس آمریکا به عنوان اثر برگزیده در زمینه آموزش دوراندیشی و اقتصاد به کودکان معرفی شد. کتابی که قرار نیست از کودک یک مالاندوز بسازد، بلکه به او آموزش میدهد که با کمی دوراندیشی میتواند بخشی از رویاهایش را به حقیقت تبدیل کند. مستقل باشد و نه گفتن را بیاموزد. الکساندر که هفته پیش پولدار بود تا امروز به ۰۲ زبان ترجمه شده است و نسخه ایبوک این کتاب در وبسایت آمازون همچنان یکی از پرفروشترینها است. کتاب حاضر بهزودی راهی ویترین کتابفروشیها میشود.
چگونه میشا اهل کسبوکار شد
تاتیانا پاپُوا، اُلگا منشیکوا، لاریسا کنیشو
مترجم: آبتین گلکار
میشا خرس سختکوشی است در جنگلی بزرگ که میخواهد سعی کند در طول زمستان و تابستان بیآذوقه نماند، تنها دارایی او عسلهایش هستند، میشا بعد از یک تجربه سخت از گرسنه ماندن بهزودی درمییابد که چطور میتواند کسبوکاری ایدهآل برای خودش فراهم کند. نویسندگان کتاب در مقدمه این اثر برای بچهها نوشتهاند: «دوستان! ما برای شما کتابی نوشتهایم که شاید خیلی معمولی نباشد. شما در این کتاب پی میبرید که کسبوکار یعنی چه، چرا پول همیشه کم میآید و بهتر است چطور پولهایمان را خرج کنیم. کمبود یعنی چه، چرا قیمتها مثل قارچ رشد میکنند و خیلی چیزهای دیگر که نه فقط برای بزرگترها، بلکه برای شما بچهها هم جالب و مهم هستند.» میشا نمادی است از انسانی که تازه پا به دنیای واقعی گذاشته و بهزودی متوجه میشود که برای بقا لازم است که با دیگرانی که با او در جنگل زندگی میکنند وارد مراوده شود. کتاب حاضر جدای از آموزش مساله دادوستد بیش از همه بر روابط انسانی و نحوه صحیح مراوده و تعامل با جامعه میپردازد و اهمیت دوراندیشی و آیندهنگری را به کودک از دل یک داستان خیالانگیز آموزش میدهد. کتاب چگونه میشا اهل کسبوکار شد همچنان به عنوان یکی از آثار آموزشی در مدارس روسیه تدریس میشود.
بیست و پنج شغل ماشا فیلیپِنکو
ادوارد اوسپِنسکی
مترجم: مهنا رضایی
ادوارد اوسپنسکی نویسنده شهیر ادبیات روسیه است، اوکراینیای که کتابهایش در سراسر کشورهای اروپای شرقی محبوب است و بیش از همه به خاطر داستانهایی که برای کودکان نوشته سرشناس شده است. قهرمانهای داستانهای او کودکانی هستند که در دنیای واقعی از عهده کارهای خودشان برمیآیند و چندان به بزرگترها متکی و وابسته نیستند. بیست و پنج شغل ماشا فیلیپنکو یکی از سرآمدترین رمانهای او در این زمینه است. « ...یک روز سخنرانی آمد به کلاس سوم، جایی که ماشا درس میخواند. او سن و سالدار بود و بیشتر از ۳۰ سال داشت. کت و شلوار خاکستری پوشیده بود و سر و وضعش مرتب بود. او فوری گفت: - سلام. من پروفسور بارینوف هستم. حالا همه ما دست به قلم شده و انشایی با این موضوع مینویسیم: «اگر من نماینده شورای شهر بودم چه می کردم؟» متوجه شدید؟!» و ماجرا از همینجا شروع میشود. ماشا فیلیپنکو انشایی مینویسد که اعضای شورای شهر را انگشت به دهان میکند، او بهزودی ماموریت پیدا میکند تا مشاغل مختلف در شهر را امتحان کند، شغلهایی که اعضای شورای شهر میگویند مردم به خوبی از عهدهشان برنمیآیند و درآمدزا نیستند، ماشا به تک تک این ادارهها سر میزند و برای مدتی در این مشاغل مشغول بهکار میشود و نتیجه حاصل شده باز هم باعث میشود خوانندگان و بزرگترها حیرت کنند.
ارسال نظر