از فیشهای حقوقی مدیران تا پرداختهای میلیاردی به فوتبالیستها
سایه سنگین اقتصاد دولتی
گروه ورزش: این روزها فضای خبری و رسانهای کشور به شدت تحتتاثیر بحث «فیشهای حقوقی» است. این موضوع از زمانی داغ شد که دستمزدهای چند ده میلیونی برخی از مدیران دولتی در بانک و بیمه و سایر حوزهها روی خروجی خبرگزاریها رفت و خیلی از مخاطبان را شوکه کرد. مجموعه مسائلی که در مورد این دستمزدهای کلان و مزایای عجیب مطرح شد، فشار کمسابقهای را متوجه این گروه از مدیران کرد؛ چنان که ظاهرا کار به استعفای مدیرعامل بانک رفاه کارگران، البته با نقشآفرینی ویژه وزیر کار کشیده است. این داستان همچنان داغ است و هر روز مصادیق جدیدی در مورد دریافتهای کلان معرفی میشود.
گروه ورزش: این روزها فضای خبری و رسانهای کشور به شدت تحتتاثیر بحث «فیشهای حقوقی» است. این موضوع از زمانی داغ شد که دستمزدهای چند ده میلیونی برخی از مدیران دولتی در بانک و بیمه و سایر حوزهها روی خروجی خبرگزاریها رفت و خیلی از مخاطبان را شوکه کرد. مجموعه مسائلی که در مورد این دستمزدهای کلان و مزایای عجیب مطرح شد، فشار کمسابقهای را متوجه این گروه از مدیران کرد؛ چنان که ظاهرا کار به استعفای مدیرعامل بانک رفاه کارگران، البته با نقشآفرینی ویژه وزیر کار کشیده است. این داستان همچنان داغ است و هر روز مصادیق جدیدی در مورد دریافتهای کلان معرفی میشود. در برخی موارد به نظر میرسد این قبیل جستوجوها و کنجکاویها، ماهیت صرف اقتصادی و اجتماعیشان را از دست دادهاند و به یک درگیری تمام عیار سیاسی بین جناحهای مختلف تبدیل شدهاند. مسلما در حاشیه غائله فیشها، میتوان به نکات و مسائل زیادی اشاره کرد و داستان را از زوایای گوناگون دید، اما آنچه به شدت مایه تعجب به نظر میرسد، بیتفاوتی منتقدان نسبت به دیگر پرداختهای نجومی است که این روزها در کشور صورت میگیرد. در شرایطی که مدیران دولتی بهخاطر دریافتهای چنددهمیلیونی تحت فشار هستند و دولت هم موظف به پاسخگویی شده، ستارههای فوتبال ایران در کمال آرامش قراردادهای نجومی منعقد میکنند، بیآنکه حساسیت چندانی در موردشان وجود داشته باشد!
ارقام هنگفت، شروط ویژه
خیلیها بر این باورند که فوتبال ایران از نظر درخشش فردی بازیکنان رو به قهقرا رفته و در سالهای اخیر بازیکنان چندانی نداشته که بتوان از آنها بهعنوان ستاره یا فوق ستاره یاد کرد. موضوع ساده است؛ داریم در مورد کسانی حرف میزنیم که میتوانند یک تنه سرنوشت یک بازی یا یک تیم را مشخص کنند. در گذشتهای نهچندان دور، میشد از کسانی مثل علی کریمی، علی دایی، کریم باقری، خداداد عزیزی و احمدرضا عابدزاده بهعنوان مصادیق این بحث سخن گفت، اما امروز خبری از این قبیل بازیکنان نیست و مهرههای کلیدی فوتبال ایران به شکل عجیبی دچار «تنزل استاندارد» شدهاند. همه اینها اما مانع از آن نمیشود که بازیکنان جدید نیز مشمول سیر صعودی دستمزدها شوند و با ارقام خیرهکننده قرارداد ببندند. مثلا به مورد کاوه رضایی توجه کنید؛ او مهاجم نوک است و امسال درگیری مفصلی بین پرسپولیس و استقلال بر سر جذبش در گرفت. در نهایت هم این بازیکن در حالی آبیپوش شد که در مورد توافق مالیاش با استقلال از ارقام عجیب و غریب صحبت شده است. یک روزنامه ورزشی اخیرا مدعی شده ارزش قرارداد کاوه رضایی با استقلال، چیزی حدود یک میلیارد و ۷۰۰میلیون تومان بوده است!
توجه داشته باشید که او بهعنوان مهاجم هدف، سال گذشته تنها ۶گل به ثمر رسانده و در کل دوران فوتبالش هم بیشتر از ۲۵گل نزده است! اینکه چرا رقابت دو باشگاه دولتی برای به خدمت گرفتن چنین بازیکنی باید دستمزد او را به این سطح افزایش بدهد، حقیقتا مایه تعجب است. جالبتر اینکه گفته میشود او ۶۰۰میلیون از قراردادش را قبل از امضای کاغذها دریافت کرده است؛ یعنی شبیه همان شرطی که وحید امیری برای پرسپولیس گذاشته بود. در غائله فیشهای حقوقی، اسم مدیرانی به چشم میخورد که مثلا ماهی ۵۰میلیون تومان دستمزد میگیرند. به این ترتیب «ظاهرا» کاوه رضایی قبل از اولین جلسه تمرینش با استقلال، مجموع دستمزد یک سال آنها را گرفته تا حاضر به امضای قرارداد شود! در اینکه همه جای دنیا فوتبالیستها گرانتر از مردم عادی و حتی بسیاری از صاحبان مشاغل ممتاز هستند تردیدی وجود ندارد، اما در این میان دو نکته مهم قابل تامل است؛ نخست آنکه این قاعده شامل همه فوتبالیستها نمیشود و تنها ستارگان موثر را در بر میگیرد، در حالی که امروز در لیگ برتر ایران رفته رفته رقم «یک میلیارد تومان» به کف دستمزد بازیکنان تبدیل شده و آنهایی که قرار است از همه ارزانتر بگیرند با کلی منت گذاشتن چنین پولی دریافت میکنند. نکته دوم هم آنکه اگر در بقیه نقاط دنیا فوتبالیستها بیشتر پول میگیرند، این پول از منبع خصوصی تامین میشود و در اثر قواعد اقتصادی موجود، اصل و فرع پول به سرمایهگذار برمیگردد، در حالی که در ایران چنین ارقامی عمدتا از کیسه دولت یا منابع مجهول تامین میشود و بازگشت سرمایهای هم در کار نیست!
سقفی که شکست
اخیرا شنیده میشود برای بهبود اوضاع و حل مشکل فیشهای حقوقی، قرار شده برای مدیران دولتی «سقف دستمزد» در نظر گرفته شود. این شبیه همان طرح «سقف قرارداد» است که چند سال پیش برای مهار قیمت بازیکنان تعیین شد، اما هرگز به جایی نرسید. در مقطعی قرار شد هیچ فوتبالیستی در ایران بیشتر از ۳۵۰میلیون تومان برای یک فصل دریافتی نداشته باشد. این موضوع چالشهای فراوانی را به همراه آورد. مثلا پرسیده شد اگر بازیکنی در زمره سوپراستارها به شمار بیاید و نقش حیاتی برای تیم داشته باشد، چرا باید به اندازه بقیه پول بگیرد؟ گذشته از این کشمکشهای نظری، در حوزه عمل هم زیاد طول نکشید تا ناکارآمدی چنین طرحی به اثبات برسد. اولا که باشگاههای خصوصی (مثلا در آن زمان استیلآذین) خیلی راحت این قانون را نقض میکردند و ایده کلیشان هم این بود که چون از جیب خودشان پول میدهند، نیازی به تبعیت از چنین قواعد محدودکنندهای نمیبینند. دوم آنکه باشگاههای دولتی به تدریج راه دور زدن این قانون را یاد گرفتند و با پرداختهای زیرمیزی، به کوشش برای جذب بازیکنان ادامه دادند.
در نهایت هم سقف قرارداد تبدیل به کف قرارداد شد تا نه تنها خدمتی به فوتبال ایران نکرده باشد، بلکه آسیبی جدی به آن وارد کند و البته بعد از اثبات ناکارآمدیاش، به کلی از مقررات این رشته ورزشی حذف شود. حالا هم مشخص نیست بحث سقف دستمزد برای مدیران، جواب میدهد یا به همان سرنوشت سقف قرارداد در فوتبال مبتلا میشود؟ معلوم نیست شرکتهای دولتی در رقابت با خصوصیها قادر خواهند بود به این سقف دستمزدها وفادار بمانند یا داستان دیگری پیش میآید. هرچه هست اما، یک نکته کاملا روشن به نظر میرسد؛ چه در فوتبال و چه در بیرون از آن، تا زمانی که رو به خصوصیسازی واقعی نرویم و سایه سنگین اقتصاد دولتی برقرار باشد، نمیتوان انتظار شفافسازی اطلاعات و نیز حسابگری در پرداختها را داشت. اگر سازوکار فوتبال به معنای واقعی کلمه «خصوصی» باشد و مدیر باشگاه به بازگشت سرمایهاش فکر کند، طبعا به هر بازیکنی چشمبسته ارقام میلیاردی نخواهد پرداخت. این موضوع در مورد موسسات اقتصادی مثل بانکها و بیمهها و نظایر آن هم صادق است.
محبوبیت باعث مصونیت است؟
در شرایطی که بحث فیشهای حقوقی برخی مدیران دولتی حسابی سروصدا کرده، کسی کاری به دریافتی نجومی فوتبالیستها ندارد. این بیتفاوتی از کجا ناشی میشود؟ سعید فائقی، معاون پیشین سازمان تربیتبدنی در این مورد به «دنیای اقتصاد» میگوید: «مردم میگویند مشکلات اقتصادی ما بهخاطر دریافتهای فلان مدیر دولتی است، اما به قراردادهای میلیاردی فوتبالیستها زیاد ورود نمیکنند، چرا که فوتبالیستها محبوب مردم هستند و دوست ندارند آنها اذیت شوند. از طرفی باید پذیرفت که یک بازیکن فوتبال دوره فعالیت معینی دارد و همه عمر را باید با درآمدهای همین دوره سپری کند. فوتبالیست مثل مدیرهای دولتی حقوق بازنشستگی ندارد و باید در مدت بازیگری، پشتوانه مالی خوبی برای خود ایجاد کند. بهعلاوه پرداختهای فوتبالیستها در ایران هیچوقت دقیق و کامل نبوده است.»
ارسال نظر