یادداشت شفاهی
کودکان؛ قربانیان خاموش بحرانهای اقتصادی
بازار کتاب در سال اخیر روند رو به رکودی را طی کردهاست، تا جایی که در حال حاضر فضای راکد و بیتحرکی بر این بازار حاکم است. شاید در نگاه اول اتفاق جدیدی در چرخه انتشار در کشور رخ نداده باشد؛ اما این عوامل خارجی هستند که روز به روز جامعه را از خواندن بازمیدارند.
فریده خلعتبری*
بازار کتاب در سال اخیر روند رو به رکودی را طی کردهاست، تا جایی که در حال حاضر فضای راکد و بیتحرکی بر این بازار حاکم است. شاید در نگاه اول اتفاق جدیدی در چرخه انتشار در کشور رخ نداده باشد؛ اما این عوامل خارجی هستند که روز به روز جامعه را از خواندن بازمیدارند. هزینههای جانبی افزایش چشمگیری داشته و باعث شده مشتریان کمتری به سراغ کتاب بیایند. این مساله در خصوص کتابهای کوک، موقعیت خاصتری دارد؛ چراکه مخاطبان کتابکودک، مشتریان کتاب کودک نیستند و این پدر و مادرها هستند که باید برای کودکانشان کتاب بخرند. بنابراین اگر اولیای یک خانواده در معیشت اقتصادی خانواده دچار مشکلاتی باشند، قطعا این مشکلات متوجه کودکان نیز هست.
عموما کتابفروشیها کتابهای کودک را نمیپذیرند؛ چون از یکطرف کتابهای کودک معمولا قیمت پایینی دارند و سود کمتری از فروش این کتابها به کتابفروشها میرسد و مساله دیگر این است که کتابهای کودک بهدلیل ویژگیهای روحی کودکان، به فضای زیادی برای ویترین شدن و به نمایشگذاشته شدن نیاز دارند. بنابراین طبیعی است که یک کتابفروش بهجای یککتاب کودک در قطع وزیری که زیر یکهزار تومان قیمت دارد، یک کتاب بزرگسال ۷۰-۸۰ هزار تومانی را ویترین کند. غالبا خانه کتابها از فضای مناسبتری برای ویترین کردن کتابهای کودک برخوردارند؛ اما آنها هم معمولا با ناشران خاصی کار میکنند و ناشرانی چون ما که عضو انجمن ناشران کتابکودک نیستیم، از آن بیبهرهایم. بنابراین ما موقعیتهای ویژه را در پخش کتاب از دست دادهایم و به ناچار مجبوریم به مشتریانیکه حضورا به ما مراجعه میکنند یا تلفنی به ما سفارش میدهند، بسنده کنیم. اما مساله این است که بازهم هزینههای جانبی به قیمت کتاب میچربد. به عنوان مثال کمتر پیش میآید که یک مشتری در ازای یک کتاب ۶۵۰ تومانی ، ۵ هزار تومان هزینه پیک بدهد. از طرفی کدام پدر و مادری میتواند در اوضاع و احوال فعلی، وقت و هزینه کند تا برای یک کتاب کودک به دفتر ما مراجعه کند.
هزینههای بالای سوخت وانتهای ما، خرید طرحترافیکهای آزاد و... عوامل دیگری هستند که همه و همه بلاواسطه متوجه کودکان است. در گذشته هر ناشری امکان استفاده از طرح ترافیک ارزان قیمت را داشت، یا حتی به وانتهای انتشاراتیها سهمیه بنزین بیشتری میدادند؛ اما هیچ کدام از این توجهات دیگر وجود ندارد و نتیجهاش مخاطبانی است که تشنه خواندن میمانند، مشتریانی که قدرت خرید ندارند و ناشرانی که دل و دماغ کار کردن برایشان نمانده. البته گاهی پیشمیآید که از طرف برخی مدارس یکی از اولیا به نمایندگی، برای خرید مثلا ۳۰ جلد از یک عنوان کتاب، به دفتر ما بیاید، یا برخی از مدارس خود برای خرید کتاب اقدام کنند؛ اما این موارد بسیار محدود هستند و جوابگوی موقعیت حساس کودکان نیست.
متاسفانه مدتیاست که وزارت ارشاد کتابهای ما را برای بررسی قبول نمیکند و دلیل این مساله را هم اینگونه اعلام کردهاند که تمام صفحات کتاب باید شماره صفحه خورده باشد. این درحالی است که در کتاب کودک، خیلی از صفحات، به نقاشی اختصاص پیدا کرده و نمیتوان روی نقاشی شماره صفحه زد. من بارها سعی کردهام این مطلب را به مسوولان اداره کتاب توضیح دهم؛ اما آنها نپذیرفتند و نهایتا از من خواستند تا حضورا این مشکل را با آقای دری (معاون فرهنگی وزیر ارشاد) مطرح کنم که البته تا به امروز ایشان چنین فرصتی را به من ندادهاند.
*مدیر انتشارات شباویز
ارسال نظر