فرار از تله - ۱۲ شهریور ۹۴

مترجم: رفیعه هراتی

توقف جنگ‌های داخلی فعلی

پژوهش‌های انجام شده درمورد جنگ داخلی و تجربیات به دست آمده از عراق دستورالعمل و همچنین هشدار‌هایی را درباره بهترین راه برقراری ثبات در چهار کشور درگیر جنگ در خاورمیانه ارائه می‌دهد. علاوه بر همه اینها، شواهد تجربی نشان می‌دهند نباید پیروزی کامل نظامی هر یک از طرف‌ها را در این جنگ‌ها مهندسی کرد. حمایت شدید از یک طرف فقط موجب می‌شود که دیگر کشورها و بازیگران خارجی به سمت طرف دیگر کمک مالی و نظامی سرازیر کنند که این مساله طولانی شدن جنگ را درپی خواهد داشت. در خاورمیانه‌ای که به شدت قطبی شده است، توانمندسازی گروهی به منظور شکست گروهی دیگر در عراق، یا برعکس این روند در سوریه، به سادگی طرف مقابل را در سراسر منطقه به دشمن تبدیل می‌کند، جنگ‌های موجود را طولانی‌تر و درگیری‌های منطقه‌ای را عمیق‌تر می‌کند.

اما این مساله به این معنی نیست که ایالات‌متحده نباید به دنبال شکست دادن گروه تروریستی داعش باشد. بلکه به این معنی است که تمرکز صرف بر شکست دادن داعش به جای رسیدگی به مشکل بزرگ‌تر تداوم جنگ‌های داخلی، احتمالا نتیجه معکوس خواهد داشت، زیرا شرایطی که بی‌ثباتی و افراط‌گرایی را در منطقه تقویت می‌کند، نادیده می‌گیرد. ایالات‌متحده می‌تواند داعش را درهم بشکند، اما اگر جنگ‌های داخلی ادامه یابند، سازمان‌های افراط‌گرای جدید به وجود خواهند آمد و جای داعش را خواهند گرفت. این دقیقا همان چیزی است که درمورد القاعده عراق اتفاق افتاد. القاعده عراق تا سال ۲۰۱۱ عملا ریشه‌کن شده بود اما جنگ داخلی در همسایه عراق یعنی سوریه برای این گروه پناهگاه جدیدی فراهم کرد که با حل و فصل جنگ داخلی، منبع قدرت و جاذبه داعش ازمیان خواهد رفت.


ایالات‌متحده باید درمورد ایجاد شرایطی برای موفقیت‌آمیز بودن حل‌وفصل اختلافات از طریق مذاکره در مهم‌ترین جنگ‌های داخلی جدی باشد. در هر کشور، باید به ایجاد سه شرط اصلی برای یک مذاکره موفق(جلوگیری از پیروزی نظامی، توزیع برابر قدرت سیاسی و تضمین اجرا شدن توافق‌نامه صلح در طول زمان) کمک شود و باید به این نکته توجه داشت که این کار باید با منابع محدودتری نسبت به گذشته انجام گیرد. بسیار بعید است که ایالات‌متحده دوباره 150 هزار نیروی زمینی به این کشورها اعزام کند، بنابراین اجرای هرگونه توافقی باید توسط نیروهای بومی شامل گروه‌های درگیر و با حمایت محدود خارجی صورت گیرد. این کار بسیار دشوارتر از اعزام تعداد زیادی نیروی زمینی است، اما غیرممکن نیست. با توجه به ابزارهایی که ایالات‌متحده هم‌اکنون تمایل به کاربرد آنها دارد، استفاده از نیروهای بومی منطقی‌ترین روش برای حفظ منافع آمریکاست.


عراق

استراتژی فعلی دولت اوباما در عراق و سوریه بر روی ایجاد ارتش‌های غیرسیاسی و غیرفرقه‌ای متمرکز شده است، ارتش‌هایی که می‌توانند اجرای توافق‌نامه تقسیم قدرت را در آینده تضمین کنند. این استراتژی تا زمانی موثر است که ایالات‌متحده به وعده‌های خود پایبند باشد و به ایجاد ارتش‌های به خوبی طراحی شده، یکپارچه و حرفه‌ای کمک کند، کاری که نیازمند سال‌ها زمان است. در عراق، روش واشنگتن به کارگیری مشاوران آمریکایی برای بازسازی و سیاست‌زدایی از نیروهای مسلح عراقی و سپس استفاده از این نیروها در بازپس‌گیری سرزمین‌های تحت تصرف داعش است. انجام این کار جامعه سنی را متقاعد خواهد کرد که با توافق‌نامه تقسیم قدرت موافقت کنند.


علاوه براین، حضور ایالات‌متحده (که باید به شکلی برای سال‌ها ادامه داشته باشد) و ارتش جدید عراق که متشکل از سربازان شیعه و سنی است، شیعیان را متقاعد خواهد کرد که نمی‌توانند خواسته‌هایشان را به تنهایی اعمال کنند و کردها نیز باید از نزاع دور نگه‌داشته شوند و از آنجا که ممکن است روزی استقلال را انتخاب کنند، باید به شکلی به آنها کمک شود که دوباره آتش جنگ شعله‌ور نشود. اما تکه گم شده این تلاش، تیم دیپلماتیک آمریکا برای راهنمایی، ترغیب و تشویق رهبران سیاسی به پذیرش آرایش جدید تقسیم قدرت است، یعنی همان کاری که رایان کروکر، سفیر آمریکا در عراق در سال‌های 2007 و 2008 انجام داد. این کار مطمئنا نیازمند کمک‌های بیشتر سیاسی، نظامی، اقتصادی، دیپلماتیک و تکنولوژیک آمریکا است که هم به‌عنوان اهرمی برای مهندسی این توافق‌نامه و هم برای تعدیل امتیازهایی که هر طرف می‌خواهد از طرف دیگر بگیرد، به کار می‌رود. مطمئنا سنی‌ها شکلی از دولت فدرالی را درخواست خواهند کرد تا از شکستی مشابه شکست آرایش قبلی جلوگیری کنند. احتمالا یک ساختار نظامی جدید مرکب از سنی-شیعه- کرد به سنی‌ها و شیعیان میزان عادلانه‌ای از استقلال سیاسی می‌دهد. ایجاد فدراسیونی که از طرف یک نیروی نظامی کوچک اما یکپارچه فدرال متشکل از نیروهای محلی (و بنابراین قومی بیشتر) حمایت می‌شود به همه اطمینان خواهد داد که سوءحاکمیت دوران مالکی دوباره رخ نخواهد داد.


در حقیقت، این شرایط به سنی‌ها امکان می‌دهد خودشان تقسیم قدرت را اجرا کنند و اطمینان حاصل کنند این توافق‌نامه برخلاف توافق‌نامه قبلی، حتی با پایان حضور آمریکا پایدار خواهد بود. با این وجود، پس از شکست داعش و پذیرش توافق‌نامه جدید تقسیم قدرت لازم است چند هزار نیروی نظامی آمریکا در عراق باقی بمانند. حضور این نیروها برای آموزش دادن و حرفه‌ای کردن ارتش عراق لازم است و همزمان به همه طرف‌ها اطمینان می‌دهد که ایالات‌متحده به اجرای توافق‌نامه صلح در عراق متعهد است. درپی رویدادهای هولناک ۲۰۱۴-۲۰۱۰ انجام این کار بسیار دشوارتر از دوره ۲۰۰۹-۲۰۰۷ است، اما غیرممکن نیست و تنها شانس ایالات‌متحده برای ایجاد عراقی آرام و امن است.