قسمت پایانی گفتوگو با معاون اجرایی کارون۳
کارون۳ افتخار ۷هزار کارگر
محمد طاهری- در دو قسمت قبلی گفتوگو با مهندس مهدی کریمی به صورت مفصل درمورد پروژه ملی سد کارون۳ بحث کردیم. معاون اجرایی سد کارون۳ از ۱۴سال فعالیت مهندسان ایرانی روی بزرگترین سد ایران سخن گفت و تا آنجا پیش رفتیم که سد به مرحله بهره برداری رسید. در قسمت پایانی گفتوگو آنچه اهمیت دارد اظهار نظر مهندس کریمی در مورد به زیر آب رفتن میراث فرهنگی کشور است به اعتقاد او انگشت اتهام نباید به سوی سد سازان نشانه رود. او میگوید:ما ۳میلیون کامیون خاکبرداری کردهایم، آیا سازمان میراث فرهنگی در این مدت، نمیتوانست بهاندازه ۳۰۰کامیون، خاک بردارد.
محمد طاهری- در دو قسمت قبلی گفتوگو با مهندس مهدی کریمی به صورت مفصل درمورد پروژه ملی سد کارون۳ بحث کردیم. معاون اجرایی سد کارون۳ از ۱۴سال فعالیت مهندسان ایرانی روی بزرگترین سد ایران سخن گفت و تا آنجا پیش رفتیم که سد به مرحله بهره برداری رسید. در قسمت پایانی گفتوگو آنچه اهمیت دارد اظهار نظر مهندس کریمی در مورد به زیر آب رفتن میراث فرهنگی کشور است به اعتقاد او انگشت اتهام نباید به سوی سد سازان نشانه رود. او میگوید:ما ۳میلیون کامیون خاکبرداری کردهایم، آیا سازمان میراث فرهنگی در این مدت، نمیتوانست بهاندازه ۳۰۰کامیون، خاک بردارد.
این سد در مقابل چه میزان حجم سیلاب مقاومت دارد؟
دریاچه سد، ظرفیت ۳میلیارد مترمکعب آب دارد و طول آن ۶۰کلیومتر است. در حال حاضر این حجم پر نیست، ولی در زمستان سیلاب را در دریاچه جمع میکنیم و در زمان کمآبی از آن بهره میبریم. یکی از ویژگیهای سد، کنترل سیلاب است یعنی باید بتوانیم سیلاب را کنترل کنیم تا به سرآشیبی وارد نشود. در این سد PMF در نظر گرفته شده است. PMF به معنی برگشت سیل دههزارساله است. در کارون۳ اگر تا ۱۳هزار و ۳۰۰مترمکعب آب در ثانیه وارد شود هیچ مشکلی برای سد پیش نمیآید. مجموعه سرریزها ۱۳هزار و ۳۰۰مترمکعب تخلیه آب دارند و اگر چنین سیلابی بیاید ما توانایی کنترل آن را داریم.
بستر این سد، در کشور ما یک بحث تاریخی و فرهنگی چندهزارساله دارد عدهای معتقدند که برای توسعه و رشد نباید از تاریخ گذشت. عدهای دیگر هم بر این باورند که مردم کنونی نیاز دارند تا از امکانات جدید مثل سد و جاده استفاده کنند. به طور مختصر نظرتان را در این مورد بیان کنید و بگویید طرفدار چه دیدگاهی هستید؟
من یک مهندس هستم. مهندسی که عاشق سدسازی است. در عین حال خیلی عاشق کشورم هستم. نکته بسیار مهم برای من ساختن است. من درس ساختن را آموختهام.
در عین حال به گذشته کشورم، به پیشینه اجدادیام خیلی حساس هستم. اگر بخواهم منصفانه قضاوت کنم، باید بگویم انگشت اتهام، ناعادلانه به سمت ما نشانه رفته است. کار سدسازی ما 14سال طول کشیده است و در این مدت ما 3میلیون کامیون، خاکبرداری کردهایم، آیا سازمان میراث فرهنگی در این مدت، نمیتوانست بهاندازه 300کامیون، خاک بردارد؟
شما هم دارید به دیگران اتهام میزنید. اما موضوع مهم به زیر آب رفتن میراث فرهنگی کشور است.
اجازه بدهید تا حرفم را تکمیل کنم. حرف من نیاز به مقدمه دارد.
همه قبول داریم که اگر بخواهیم کشوری صنعتی داشته باشیم و با دیگر کشورها رقابت کنیم اساس و پایه صنعتی شدن را باید ایجاد کنیم. این اساس و این پایه، عبارت است از راهآهن، سد و جاده، یعنی اگر این مقولهها را نداشته باشیم اصلا پیشرفت صنعتی نخواهیم داشت. کشورهای صنعتی، ابتدا به همین موارد توجه کردهاند. آمریکا، حدود ۹۰سال است که دیگر سد نمیسازد. چون تمامی سدهای مورد نیاز کشورش را قبلا ساخته است. بهترین و پاکترین نوع تولید انرژی، نیروگاه برق آبی است. نیروگاههای دیگر به سوخت نیاز دارند و آلودگی هم تولید میکنند. از طرفی سد، سیلابها را کنترل میکند و میتوان از دریاچه آن استفادههای مختلفی در زمینههای کشاورزی، سیاحتی، صنعتی و پرورشی داشت. این بحث در مورد پروژه کارون۳ هم مطرح بود.سازمان میراث فرهنگی اعلام کرد آثاری در این منطقه موجود است که باید حفظ شود. ما دوسال قبل از آبگیری باسازمان میراث فرهنگی قرارداد بستیم. از اینسازمان افرادی به اینجا آمدند ما مکان، تجهیزات و اعتبار در اختیار آنها قرار دادیم تا تحقیق کنند و آثار تاریخی را شناسایی و خارج کنند. اکتشافات صورت گرفت و اشیایی مثل چند عدد کوزه هم از محل
پیدا شد که مدتی هم در نمایشگاه ما بود.
بحث من این است که اگر ما درخواست نمیکردیم، کسی پی همین کار را هم نمیگرفت. توجه داشته باشید، ما هر کاری که میخواهیم انجام بدهیم، به همه ارگانها اعلام میکنیم تا کارهای مربوط به خودشان را انجام دهند.
آیا سهلانگاری از طرف آنها در این مورد صورت میگیرد؟ چون انگشت اتهام به طرف شما است؟ یعنی طرفداران میراث فرهنگی تقصیر را متوجه پروژهها میدانند در حالی که ممکن است سهلانگاری از طرف میراث فرهنگی باشد؟
سازمان میراث فرهنگی و دستگاههای مربوطه، از ابتدای کار میدانستند که قرار است در این منطقه سدسازی شود. ما به آنها اطلاع داده بودیم.
خود شما در حفاریها به چیزی برنخوردید؟ آثار تاریخی پیدا نکردید؟
نه. حفاریهای ما در داخل کوه بود و در آن مناطق آثار باستانی و فرهنگی وجود نداشت.
در مورد پروژه بعدی که گفته میشود در یک دشت اجرا میشود و احتمال وجود داشتن آثار تاریخی در آن بالا است چه اقدامی انجام خواهید داد؟
این پروژهها در دولت تصمیمگیری میشود و دارای توجیهات اقتصادی و فرهنگی است. ما هم از همه ارگانها، ازجمله سازمان میراث فرهنگی استعلام میکنیم تا اگر کاری میخواهند صورت دهند قبل از پروژه آن را کامل کنند. در سد کارون۳ ما باسازمان قرارداد بستیم و حتی به آنها پول دادیم. حدود ۲۴میلیون تومان اعتبار به آنها دادیم به اضافه تجهیزات کامل و اسکان و غذا.
برای پروژههای بعدی هم این کار را میکنید؟ اگر یک اثر تاریخی برخوردید پروژه را تا اتمام تخلیه آثار تاریخی متوقف خواهید کرد؟
بله، صددرصد این کار را خواهیم کرد.
اگر اثر تاریخی استثنایی و بسیار مهم باشد ساخت و طرح پروژه را تعطیل خواهید کرد؟
در مورد تعطیل کردن پروژه دولت باید جوانب را بسنجد و تصمیم اصلی را اتخاذ کند.
پیشبینی میکنید که در پروژه بعدی به چنین آثاری برخورد کنید؟
معمولا قبل از اجرای پروژه استعلام صورت میگیرد، یعنی برای سد کارون ۲ هم این کار صورت خواهد گرفت. در سد کارون۳ هم این کار صورت گرفت و هرچیز قابل انتقالی حتی سنگهای روی قبر را انتقال دادند. بد نیست به یکی از چالش برانگیزترین اتفاقات ۱۴سال گذشته کاریام اشاره کنم.
مردم این منطقه در جریان کامل همه وقایع قرار دارند، اما شاید یادآوری این موضوع برای خوانندههای شما جالب باشد.
زمانی که قرار بود سد، آب گیری شود، ما با یک چالش عقیدتی از سوی مردم منطقه مواجه شدیم. در محل آب گیری سد، امامزادهای معروف به «شهپیر» وجود داشت که اگر سد آبگیری میشد، این امامزاده به زیر آب میرفت. روستاییان منطقه به این امامزاده، اعتقاد زیادی داشتند و در اعتراض به آب گیری سد، تجمع کردند. ما از همان ابتدا، همه مراتب را بهسازمان اوقاف اعلام کردیم و از آنها خواستیم، راه حل مناسبی پیش روی ما بگذارند. در ابتدای کار، مدیران اداره اوقاف منطقه، معتقد بودند، این مشکل وزارت نیرو است و به سازمان اوقاف ربطی ندارد. آنها معتقد بودند ما هر اقدامی که قرار است صورت گیرد را باید با مجوز لازم انجام دهیم. درنهایت پس از کشوقوسهای زیادی که داشتیم، سازمان اوقاف مراتب را از مراجع معظم تقلید، استعلام کرد و طبق استفتائاتی که داشت، از ما خواست که امامزاده را جابهجا کنیم. من خودم به تنهایی، با افراد سرشناس مذهبی شهر، ازجمله امام جمعه و دیگر زعمای منطقه صحبت کردم.
به سازمان اوقاف هم گفتیم که گرفتن مجوز بر عهده آنها است و ما فقط امامزاده را انتقال میدهیم. مجوز نبش قبر را نمیدادند، ولی اعلام کردند که میشود، قبر را بهصورت یک بسته بتنی کامل جابهجا کرد. ما طرح لازم را تهیه کردیم و از آنها اطلاعاتی خواستیم که هیچ کس نتوانست به ما کمک کند. به هر حال ما حفاری را آغاز کردیم و پس از رسیدن به قبر، یک جعبه بتنی ساختیم. قبر را با بتن محکم کردیم و با جرثقیل، آن را حرکت دادیم و بهترازهای بالاتر بردیم. حتی زمین امامزاده را خودمان خریدیم. باور کنید نهادهای مسوول، حاضر به خرید زمین نشدند. در حال حاضر مسوولیت ساخت مکان جدید امامزاده، بر عهده مهندسان ما است. همه چیز زیر نظر خود ما در حال انجام است.
نمونههای دیگری هم از این قبیل داشتید؟
بهصورت امامزاده نه. اما تجهیزات و بناهای دیگری وجود داشت که نهادهای مالک آن، حاضر به همکاری نشدند. به طور مثال، پلی مربوط به اداره راهوترابری در منطقه بود که ما اعلام کردیم که باید پل را بردارند. تجهیزات و ماشینآلات کامل هم در اختیار آنها قرار دادیم، ولی نتوانستند پل را جمع کنند. پل فلزی بود و جمع نشد، اما بازهم خود ما راه زدیم و پل ساختیم. چون مردم راه نداشتند کشتیسازی کردیم و «بارج» ساختیم که ۴۰۰تن بار ظرفیت داشت. این «بارج» میتواند، ۱۲ اتوبوس و مینیبوس و ۲۴ سواری را ازاین طرف دریاچه به طرف دیگر حمل کند. ما چند ایستگاه هم ایجاد کردیم و قایقهایی تدارک دیدیم که مردم را جابهجا میکند.
هزینهای هم بابت این کار از مردم میگیرید؟
نه. اما این کار، سالانه سه تا ۴میلیارد تومان برای ما هزینه دارد. دولت قرار بود اعتبار لازم را به ما بدهد که هنوز به ما پولی به این بابت نداده است.
آرزوی شما برای این پروژه چیست؟
باور کنید، «نگین زاگرس» مثل دختر من است. فکر این که ممکن است روزی دریاچه فیروزهای کارون۳ را نبینم، عذابم میدهد.
با خودم میگویم، در 14سال گذشته، دنیای سیاست، سه رییسجمهور، پنج دولت و پنج مجلس را دیده است. در این مدت راستها آمدهاند و چپها رفتهاند. چپها دوباره قدرت گرفتهاند و راستها کنار رفتهاند، اما همه آنهایی که در این پروژه جان کندهاند، هر روز با صدای دریل و چکش و سنگشکن بیدار شدهاند و با صدای دینامیت و ریزش کوه و سیلاب به خواب رفتهاند.
ما به دور از هیاهوی سیاسی، برای این کشور، نگینی تراشیدهایم که به آن افتخار میکنیم. این نگین فیروزهای، هدیه جامعه مهندسی، به مردم عزیز ایران است.
فکر کنید شما زمین را میکنید و نهالی میکارید. نهال را آبیاری و هرس میکنید و مواظب آن هستید تا پس از چندسال میوه بدهد. ثمره درخت برای شما بسیار لذتبخش خواهد بود. این پروژه برای ما چنین حالتی دارد. هنوز باید به آن رسیدگی کرد تا ثمره واقعی خود را بدهد. آرزوی من این است که با اقدامات صحیح تکمیلی، این پروژه را تبدیل به یک پروژه نمونه کنیم که برای جامعه مهندسی کشور افتخار و آبرو باشد. مجموعهای که در حال حاضر میبینید، مجموعه رفاهی و نمایشگاه دارد که دیگر سدها ندارند. از طرفی برنامهای مبنی بر تدوین آرشیو و مرکز اسناد مرتبط با پروژه را در ذهن دارم که این اسناد را بتوان برای مطالعاتسالهای بعد استادان دانشگاه، دانشجویان و محققان نگهداری کرد تا با استفاده از اسناد به راهحلهای مورد استفاده پی ببرند. ما در این پروژه مستندسازی انجام دادهایم، فیلمبرداری کردهایم و بسیاری از اطلاعات بهصورت سیدی و کتاب موجود است. فروشگاهی دایر خواهیم کرد تا این اطلاعات را در اختیار علاقهمندان و پژوهشگران قرار دهد.
به فکر بازنشستگی هم هستید، تمایلی به این کار دارید؟
من دوست دارم تا جایی که میتوانم به کشور خدمت کنم. بازنشستگی هم سن و شرایط خاص خود را دارد.
احتمال واگذاری پروژه بعدی به شما چقدر است؟
این کار بستگی به شرایط دارد. از طرفی من هنوز دنبال این موضوع هستم که بحث کارون۳ را به سرانجام برسانم. بارها پیشنهاد کارهای دیگر به، من داده شده است. سال گذشته قرار بود، به تهران بروم، ولی علاقه من به این پروژه مانع شد تا به جاهای دیگر بروم. برخی واحدهای ما در این پروژه، به بهرهبرداری کامل نرسیدهاند و من میخواهم تا تکمیل تمامی امورهای جانبی در پروژه بمانم.
در حال حاضر چند نفر در محل مشغول به کار هستند؟
در حال حاضر حدود ۲هزار نفر در محل مشغول به کار هستند. افراد زیاد و آدمهای بسیار بزرگی وارد این پروژه عظیم شدند و زحمت کشیدند و رفتند.
و حرف آخر؟
می خواهم چیزی بگویم که پایان مصاحبه شما را تکراری میکند، اما لطفا به این دلیل که ممکن است شخصی باشد و یا هر دلیل دیگری، حذفش نکنید.
من به عنوان عضو کوچکی در این پروژه عظیم سهیم بودم. خانواده من سهم بزرگی در حمایت من در طی اینسالها داشت که از همین جا میخواهم از همسرم بابت شب بیداریهایم و بابت نگرانیهایش و بابت همه چیز تشکر کنم.
حالا که دارم به رنجها و تلاشهای همکارانم و خانوادههای آنها فکر میکنم، گریهام میگیرد. باور کنید «نگین فیروزهای زاگرس» افتخار 7هزار کارگری است که شب و روز برای آن زحمت کشیدهاند.
ارسال نظر