گروه تاریخ اقتصاد - نامه‌ای از لنکران به استیفن، برادر کوچک اسپرینگ رایس (وزیر مختار انگلیس در عهد سلطنت مظفر‌الدین‌شاه قاجار) در مورخ ۲۷ ژوئن ۱۸۹۹: استیفن عزیز! جاده تهران - قلهک از میان جلگه‌ای غبارآلود می‌گذرد و خود دهکده یکی از آبادی‌های اطراف تهران است که از برکت آب‌هایی که از کوه‌های البرز سرچشمه می‌گیرد به وجود آمده است. نهرهایی که این آب‌ها را به قلهک انتقال می‌دهند به طور طبیعی ایجاد نشده‌اند، بلکه نقب‌های زیرزمینی‌ هستند که توسط نژادی از کارگران که فقط در این نقطه جهان یافت می‌شوند (مقنی‌ها) حفر شده‌اند. اینان که به صورت دسته‌های کوچک کار می‌کنند چاه‌هایی عمیق با دهنه‌هایی وسیع که در فواصل معین از هم قرار گرفته‌اند حفر می‌کنند و هر دو حلقه چاه مجاور را با دهلیزی به هم پیوند می‌دهند. نحوه کار آنها چنین است: اول چاهی بزرگ (که به آن مادرچاه می‌گویند) در دامنه کوه می‌کنند که عمقش گاهی به ۳۰۰ الی ۴۰۰ فوت می‌رسد. هنگامی که تیشه مقنی به آب رسید قدم بعدی رساندن آب به زمینی است که این قنات برای مشروب کردن آن حفر شده. برای نیل به این منظور شروع می‌کنند مسیر تونل‌های زیرزمینی را رو به بالا بیندازند و آن را طوری تراز کنند که مظهر قنات در زمین موردنظر قرار گیرد. در عرض مدتی که کار حفر قنات ادامه دارد به فواصل صد متری سوراخ‌هایی ایجاد می‌کنند برای رساندن هوا به مقنی‌ها و غذایشان را نیز به وسیله دلوهایی که با ریسمان به ته چاه می‌رود به آنها می‌رسانند. لحظه خطر موقعی است که تیشه مقنی به خاک‌های مرطوب رسیده است و نشان می‌دهد که فوران آب قنات نزدیک است. کوچک‌ترین غفلتی در اینجا ممکن است به مرگ مقنی بینجامد، زیرا اگر جدار چشمه زیرزمینی ناگهان کنده شود و آب‌های جمع‌شده به داخل چاه سرازیر گردد کار وی ساخته است؛ بنابراین به عنوان احتیاط و اندکی دورتر از مادر چاه، قبلا پناهگاهی برای خود تهیه می‌کند و سپس تیشه را محکم به جدار خاکی که حد فاصل میان آب زیرزمینی و مادر چاه است می‌زند و پیش از آنکه در آب‌های جوشان غرق شود خود را به سرعت به سوراخی که قبلا کنده شده است می‌رساند و آن قدر در آنجا صبر می‌کند تا آب از فوران اولیه بیفتد و خطر غرق شدن از بین می‌رود. سیستمی است عجیب و خیره‌کننده که تصور می‌کنم اندکی پس از طوفان نوح اختراع شده باشد. باغ‌ها و زمین‌های قابل‌کشت فقط در نقاطی وجود دارد که بشود آب به آنها رساند. و به این دلیل است که در گوشه و کنار این مملکت، در وسط زمین‌های بایر، ناگهان شاخه‌های درختان از دور دیده می‌شود و نشان می‌دهد که باغی سرسبز یا دهکده‌ای آباد در آن نزدیکی هست. سپس سنگلاخ‌ها و زمین‌های بایر دوباره آغاز می‌شود و تا جایی که چشم کار می‌کند ادامه دارد. هر کدام از دبیران سفارت، خانه‌ای مستقل دارد جز من تازه‌وارد. عمارتی که سلف من در آن می‌نشست اکنون توسط دبیرخانه سفارت اشغال شده است، اما وزیر مختار لطف کرده و مرا در خانه خود به عنوان میهمان موقت پذیرفته‌اند. همه این خانه‌ها گلی هستند و اگر بارانی شدید بیاید ممکن است به تل‌هایی از خاک تبدیل گردند. منبع: نامه‌های خصوصی سرسسیل اسپرینگ رایس، ترجمه دکتر جواد شیخ‌الاسلامی