پهلوی دوم - تصمیمسازان اقتصادی از زبان محمد یگانه-۲
دعوای خسروشاهی با آموزگار سر کنترل قیمتها
محمد یگانه، از روسای بانک مرکزی رژیم گذشته و کسی که وزیر دارایی و وزیر آبادانی و مسکن است، در سال ۱۹۸۵ در گفتوگو با حبیب لاجوردی، ویژگی تصمیمسازان و تصمیمگیران اصلی اقتصاد در دوران رژیم قبلی را بازگو کرده است. وی میگوید، در اواخر عمر رژیم قبلی کار به جایی رسیده بود که هر وزیری ساز خود را کوک کرده و نظم و ترتیبی وجود نداشت. به طور مثال، در حالی که نخستوزیر میخواست قیمتها کنترل شود، کاظم خسروشاهی، وزیر بازرگانی این را نمیپسندید...
بازار تهران
محمد یگانه، از روسای بانک مرکزی رژیم گذشته و کسی که وزیر دارایی و وزیر آبادانی و مسکن است، در سال ۱۹۸۵ در گفتوگو با حبیب لاجوردی، ویژگی تصمیمسازان و تصمیمگیران اصلی اقتصاد در دوران رژیم قبلی را بازگو کرده است. وی میگوید، در اواخر عمر رژیم قبلی کار به جایی رسیده بود که هر وزیری ساز خود را کوک کرده و نظم و ترتیبی وجود نداشت. به طور مثال، در حالی که نخستوزیر میخواست قیمتها کنترل شود، کاظم خسروشاهی، وزیر بازرگانی این را نمیپسندید... در عین حال همانطور که گفتم شاه بین سوال پیچکردن در بعضی موارد بین بعضی از وزرا سعی میکرد که اطلاعات بیشتری به دست بیاورد، ولی کار به جایی رسیده بود راجع به بعضی از این مطالبی که میرفت پیش شاه بعضی از موارد را برایتان بگویم. در اواخر یا در طی نخستوزیری آقای هویدا کوشش میشد که قیمتها مورد کنترل قرار بگیرد، تثبیت قیمتها باشد و این وقتی که آقای آموزگار آمدند و تصمیم بر این شد که ما بایستی راه دیگر برویم برای تعیین قیمتها تا تثبیت قیمتها و کمکم شروع به آزادی شد و ایجاد عرضه بیشتر و کنترل تقاضا، وزیر بازرگانی که آقای کاظم خسروشاهی بودند و خیلی فشار هم به ایشان وارد میشده ایشان هم سعی میکردند که تثبیت قیمتها از بین برود و در بعضی از موارد هنوز موافقت با آنها نشده بود که این قیمتها از تثبیت قیمت خارج بشود، ایشان به عنوان مثال تعدادی از کالاها را میآوردند به این شورا که فرضا قیمت سنجاق بایستی چه طور باشد، این قیمتش چه باشد و اینها هم شکلهای مختلف دارد رنگهای مختلف دارد، اینها قیمتهایش چه باشد و از این قبیل. شما میدیدید که دیگر کاملا تصمیمگیری در آنجا نشان داده میشد که وارد مسائل جزئی شده که به صلاح نیست و بایستی سوالات یا اینکه این تجزیه و تحلیلها در سطح بسیار بسیار کلی بایستی باشد تا به یک تصمیمات اساسی برای کشور رسید. این به عنوان مثال که این شورا خودش را وارد این مسائل کوچککردن در صورتی که مسائل اساسی را در بعضی موارد کنار گذاشتن. در هر حال حالا دیگر وارد جزئیات بیشتر نمیشوم این بحث مفصلی دارد و در اینجا همان به گزارشهای قبلی که نگاه کنید آنجا نشان میدهد.
آقای یگانه اکنون من نام عدهای از شخصیتهای تاریخی ایران را که شما شخصا میشناسید ذکر میکنم و از شما خواهش میکنم که یک یا دو موردی را که این اشخاص در آن نقشی داشتند و شما شخصا ناظر بر آن بودید برای ما وصف کنید تا نسل حال و آینده را یاری دهید که شناخت کاملتری را روی شخصیت این افراد داشته باشند. من شروع میکنم اولین را با محمدرضا شاه پهلوی.
محمدرضا پهلوی
درباره ایشان بایستی گفت با توجه به سوابقی که ایشان داشتند یا به خاطر complex که ایشان نسبت به خارجیها داشتند نسبت به مصدق یا نسبت به پدر خودشان. این یک drive در ایشان به وجود آورده بود برای اینکه بتوانند یک کار مهمی انجام بدهند و به دنیا و در تاریخ، ایشان خودشان را نشان بدهند که این کار بزرگ را انجام دادند. البته در این راه هم دچار اشتباهاتی شد.
من عذر میخواهم من نظر شخصی شما را راجع به این افراد نمیخواهم. میخواهم که شما یک یا دو موردی را که ناظر بودید که این اشخاص در آن موارد چگونه عمل کردند آن را توصیف بفرمایید که خود این توصیف شما مبین شخصیت سیاسی و اجتماعی این اشخاص باشد.
مقصود این است که چیز بکنیم. خوب، یک موردی که فرض کنید درباره شاه ایران میتوانم بگویم همان موردی بود که قبلا به آن اشاره شد در کنفرانس الجزیره.
اشرف پهلوی
در یک موردی که بنده ناظر بودم ایشان البته فعالیتهای خیلی وسیعی در دستگاههای بینالمللی بهخصوص یونسکو و United Nations درباره امور زنان داشتند و همچنین چند بار هم نماینده ایران شدند در General Assembly United Nations .
ایشان مثل اینکه رییس کمیسیون حقوق بشر هم بودند.
رییس کمیسیون حقوق بشر هم بودند. ایشان به طور کلی در این زمینه impression خوبی از خودشان گذاشتند، ولی در عین حال و در زندگی خصوصی خودشان با دیگران حسن شهرتی نداشتند.
بله، شما هیچ موردی را به خاطر ندارید که بخواهید آن را برای ما وصف بفرمایید که ایشان چگونه در آن مورد عمل کردند.
شخصا، خوب، این مربوط میشود به زندگی خصوصی ایشان و فرض کنید در همسایگی خواهر من یک باغی وجود داشت در پل رومی.این باغ که قبلا به فامیل وفا تعلق داشت را فروخته بودند که یک مهندسی این را خریده بود و این مهندس هم یک مهندس ارمنی بود.
ارسال نظر