مردان نفت جهان
جورج رینولدز و نفت جنوب ایران
چاههای نفت خوزستان چشم انگلیسیها را به این منطقه از ایران خیره کرد و تا روزی که نفت آنجا را استخراج نکردند در این سرزمین باقی ماندند. درباره این که این کار چگونه و توسط چه کسانی انجام شده افسانهها گفته و نقل شده است. احمد راسخی لنگرودی نویسنده کتاب «مردان نفت» به این نتیجه رسیده است که «نخستین کسی که در نقش یک مهندس و مسوول عملیات، حفاری چاههای نفت را در جنوب ایران رهبری کرد، مردی میان سال به نام جورج رینولدز(Goerge Reynolds) بود.
رینولدز، زمینشناسی انگلیسی ۴ ماه پس از عقد قرار داد دارسی به استخدام ویلیام ناکس دادرسی درآمد. او از کالج مهندسی هندوستان در رشته نفت فارغالتحصیل شد و مدتی را در جزیره سوماترا در اندونزی کار کرد. دانیل برگین در کتاب نفت، پول، قدرت در باره رینولدز نوشته است: او مردی کمحرف، سرسخت و فوقالعاده محکم بود. تنها اراده قاطع و تعهد سرسختانهاش بود که امکان میداد عملیات پیشرفت کند، در حالی که گمان میرفت همه چیز و تمام عوامل در جهت معکوس هدفهای او جریان دارد. رینولدز ۵۰ ساله بود که به ایران آمد و مسوولیت عملیات حفاری چاههای سرخ در شمال قصر شیرین را بر عهده گرفت. تلاش او فایدهای نداشت و معلوم شد چاههای سرخ نفت ندارند. رینولدز با انتقال ۴۰ تن تجهیزات حفاری، این منطقه را به سمت جنوب ایران و مناطق شاردین و نفتان ترک کرد. نوشتههای لوییس دین مامور ایتالیایی که مدتی در این منطقه بوده است، رینولدز را امیدوار کرده بود که در نفتان به چاه نفت میرسد.
او سخت تلاش میکرد و نگران بود که مدیران ارشد شرکت نفت هر لحظه او را از کار باز دارند و البته به آنها توصیه میکرد که شتاب بیمورد نداشته باشند. با گذشت ۵ سال از شروع عملیات سرانجام این نگرانی جامه عمل پوشید و مدیران شرکت در لندن به او نامه نوشتند که حفاری را متوقف کند. این تلگراف رینولدز را آزار داد و او بسیار خشمگین شد، اما او سرسخت بود و خود را لعنت کرد که اگر دست از کار بکشد. او اجازه خواست حفاری چاه تا عمق ۱۶۰۰ پا را ادامه دهد. درست زمانی که ۲ روز به پایان قرارداد ۷ ساله باقی مانده بود در شب ۲۵ مه ۱۹۰۸ آرزوی رینولدز محقق شد و نفت از دل چاه فوران کرد. رینولدز از سرچاه به مدیران شرکت گزارش داد: افتخار میکنم گزارش دهم که امروز صبح ساعت ۴ به وقت ایران نفت در عمق ۱۱۸۰ پا از چاه شماره یک فوران کرد. مدیران شرکت که ناامید شده و بارها با دلسردی خواستار توقف کار بودند، روحیه گرفتند.
گزارش رینولدز همان چیزی بود که آنها انتظار داشتند. پس از سالها دیگر کسی تردید نداشت که صخرههای جنوب ایران، همان طور که رینولدز گفته بود، پر از نفت خام است. حالا دیگر به خوبی زمینه حفاری برای سایر نقاط فراهم بود و این رینولدز بود که بیشتر از هر کس دیگری میدانست داستان در همین نقطه تمام نمیشود و باید منتظر فوران نفت از چاههای دیگر هم بود. واقعیت، دیدگاه او را تایید کرد و چاههای نفت یکی پس از دیگری فوران میکردند. مدیران شرکت در لندن از خوشحالی سر از پا نمیشناختند و موافقت خود را با تامین اعتبار مالی بیشتر برای کار اعلام کردند. دارسی تنها کسی بود که در همه این مدت از رینولدز حمایت میکرد و در برابر سایر مدیران مقاومت میکرد، اما سرانجام رینولدز از شرکت اخراج و هزار پوند به پاس خدمات او در اکتشاف و حفاری تمام چیزی بود که به او دادند. رینولدز با دلخوری از شرکت رفت و به ونزوئلا رسید تا در آنجا نیز پیشاهنگ دوران تازهای شود. او تا سال ۱۹۲۵ در ونزوئلا فعالیت کرد و در این تاریخ چشم از جهان فرو بست. رینولدز در حالی صحنه عملیات حفاری چاههای نفت جنوب ایران را ترک میکرد که به دلیل صادرات نفت ایران به انگلیس، سراسر گلاسکو را تب نفت فرا گرفته بود.
ارسال نظر