تاریخ مطبوعات ایران
مطبوعات از آغاز تا انقلاب
شاید هنگامی که میرزا صالحشیرازی در سال ۱۲۵۳ ق «کاغذ اخبار» را منتشر کرد هرگز فکر نمیکرد در ایران مشکلات روزنامهنویسی تا صدوهشتاد سال بعد همچنان باقی بماند و این نوزاد در دنیای کودکی خود سیر کند. هرچند از نظر نحوه چاپ شکلی روزنامه و مطبوعات پیشرفت بسیار کردهایم؛ ولی متاسفانه مشکلات ساختاری و محتوایی همچنان به قوت خود باقی است.
بخش نخست
شاید هنگامی که میرزا صالحشیرازی در سال ۱۲۵۳ ق «کاغذ اخبار» را منتشر کرد هرگز فکر نمیکرد در ایران مشکلات روزنامهنویسی تا صدوهشتاد سال بعد همچنان باقی بماند و این نوزاد در دنیای کودکی خود سیر کند. هرچند از نظر نحوه چاپ شکلی روزنامه و مطبوعات پیشرفت بسیار کردهایم؛ ولی متاسفانه مشکلات ساختاری و محتوایی همچنان به قوت خود باقی است. نشانه آن هم این است که خواستهها و آرزوهای روزنامهنویسان و خوانندگان آن از زمان مشروطه همان چیزی است که در دهه بیست شمسی و ملی شدن صنعت نفت بود و یا در سالهای ۵۶ و ۵۷، فقط ادبیات مقالات و چگونگی استفاده از کلمات تغییر کرده است؛ مطالب عمدتا حول محور آزادی، دموکراسی، مجلس، حقوق اساسی ملت، قانون و... دور میزند. ظاهرا هیچ کسی هم به نتیجه مطلوب خود نرسیده است. چه مردم و چه دولتهای مورد انتقاد مطبوعات. این ایستایی و عدم پیشرفت مطبوعات در طول یکصدوهشتاد سال اخیر به دو دلیل عمده است:
۱- دیکتاتوری حکومتهای حاکم که هیچگونه انتقادی را نمیپذیرفتند.
۲- حرفهای نبودن و یا نشدن مطبوعات کشور. از همان دوران شروع روزنامهنگاری در ایران شاید حرفهایترین روزنامهنگار همان میرزا صالح شیرازی باشد که مطابق همان رشتهای که در انگلستان فرا گرفته بود با خود چاپخانه کوچکی آورد. با وارد شدن افراد غیرمطبوعاتی و غیرحرفهای به حرفه روزنامهنگاری؛ (چون معلمان، روحانیان و صاحبان مشاغل آزاد که قریحهای از نویسندگی داشتند؛ ولی آموزشی در این زمینه ندیده بودند)، دنیایی از آمال و آرزوهای این افراد وارد این حرفه شد. حب و بغضهای صنفی و شغلی دغدغه این افراد بود و مطبوعات مکانی شد برای جنگ و دعوای این افراد و روزنامههای اصیل از میدان رقابت تقریبا به کناری رفته بودند. به این لحاظ فضا غبارآلود شد و این حرفه سمت و سویی نامتعادل یافت.
تاریخ مطبوعات ایران فراز و نشیب فراوانی را طی کرده است که برای سهولت مطالعه، میتوان آن را تا سال ۵۷ به پنج دوره مختلف تقسیم کرد:
۱- از شروع چاپ روزنامه در ایران تا انقلاب مشروطه
۲- از انقلاب مشروطه تا برآمدن رضاشاه
۳- از سلطنت رضاشاه تا شهریور بیست و اشغال ایران
۴- از شهریور بیست تا کودتای ۲۸ مرداد
۵- از کودتای ۲۸ مرداد تا انقلاب اسلامی ۵۷
دوره اول هرچند دوره بیجنب و جوشی به نظر میرسد؛ ولی در شکل دادن آینده روزنامهنگاری در ایران نقش مهمی دارد. قسمت اعظم این دوره در پادشاهی ناصرالدین شاه گذشت. در این دوره به جز وقفه ده سالهای که در انتشار روزنامه کاغذ اخبار تا انتقال روزنامه وقایع اتفاقیه پیش آمد همیشه روزنامه منتشر میشده است. در این دوره نقش بارز سیدجمالالدین اسدآبادی در نوشتن مقالات متنوع در عروهالوثقی و چاپ آن در خارج از کشور جای تامل بسیار دارد.
آقای محیط طباطبایی دوران آغازین نشر مطبوعات تا آخر پادشاهی ناصرالدین شاه (یعنی شصت سال) را چنین تحلیل میکند:
پیشرفت مطبوعات ایران از ۱۲۵۳ تا ۱۳۱۴؛ یعنی در مدت شصت سال چندان تند و درخشان نبود و این کندی در تحول، مانع بروز افراد شایسته و متحرکی بود که قادر به ایجاد تغییر وضع اساسی در کار روزنامهنگاری باشند. فقدان سیاست ثابتی که تبلیغ آن یا دفاعش ضرورت پیدا کند، جدایی روزنامه و مندرجات آن از زندگی مردم، وابستگی کلی آن به دستگاه دیوان و بهخصوص شاه قاجار، تنگی مجال بحث و تحریر و اختصاص آن به ستایش یا گزارش امور شخص سلطان عصر نیازی به نویسنده متفکر و ناقد و نکتهسنج برای عرض مشکلات اجتماعی و سیاسی باقی نمیگذاشت و از این رو میان جراید ایران و خارج نقطه اتصال و ارتباطی وجود نداشت.
در انتهای دوره اول که همزمان با آخرین روزهای سلطنت مظفرالدین شاه است، اندکاندک فریاد آزادیخواهی عمومی در فضای ایران پیچید، بالطبع مطبوعات نیز که همچنان برای ایرانیان از پدیدههای نو اطلاعرسانی به شمار میرفت با این فریاد مردمی هماهنگ و به مشکل واقعی خود نزدیک شد، تیراژ و عناوین نشریات سیر صعودی به خود گرفت و به موضوعاتی چون تعلیم و تربیت، تمدن جدید، عدل و قانون، نظم و ترتیب، عبرت کار ژاپن، تذکر مفاخر قدیم، دعوت به اخوت اسلامی و معرفی سیاست روس و انگلیس در آسیا بیشتر پرداخته می شد.
در ایجاد غلیان عمومی و شور و شوق عدالتخواهی روزنامههای فارسی زبان چاپ خارج که با تمهیداتی به داخل ایران راه مییافتند نیز نقش موثری داشتند.مشروطه برپا گردید و شاه در آخرین روزهای عمر فرمان مشروطه را صادر کرد. قانون اساسی تصویب شد و مقدمات انتخابات مجلس برپا شد و مطبوعات به عنوان رکن چهارم مشروطیت جایی والا یافتند. از این زمان به بعد دوره دوم تاریخ مطبوعات شروع میشود.
هیجانهای سیاسی و تشکیل انجمنهای سری و علنی موج جدیدی از نشریات را اشاعه دادند که زبان گویای آن انجمنها که شکل اولیه احزاب بودند، شمرده میشوند. در این نشریات شعارهای تند انقلابی و نظریات تندروانه آشکار و عیان بود. نظریاتی که گاه با فرهنگ و اعتقادات مردم تضاد داشت و شاید برای فکر مردم آن روزگار و حتیالان سنگین و هضم ناشدنی باشد.
روزنامهنگاران غیرحرفهای موجی از فحاشی را در نشریات نسبت به محمدعلی شاه و گروههای مخالف خودشان نثار میکردند و بالطبع طرفداران محمدعلی شاه نیز همین عمل را انجام میدادند. اصل بیستم قانون اساسی که متضمن نشر آزاد و بدون ممیزی مطبوعات بود، پشتوانه خوبی برای افزایش آزادی مطبوعاتی شده بود و اصل ۷۹ متمم قانون اساسی محاکمه بدون هیات منصفه را غیرقانونی اعلام کرده بود که به دلیل فقدان قانون، اصل مطبوعات هرچه میخواستند مینوشتند.
محمدعلی شاه نیز از وضعیت استفاده کرده و با شبه کودتایی ضمن به توپ بستن مجلس چندتن از مسوولان نشریات را در باغشاه اعدام کرد و اولین خونهای صاحبان مطبوعات در ایران به زمین ریخته شد و تعداد بیشتری از روزنامهنگاران مخفی شدند.
پس از فتح تهران و سرنگونی محمدعلی شاه از قدرت مجددا سردبیران و نویسندگان مطبوعات آزادی یافتند و نشریات تعطیل شده منتشر شد. این نشریات عمدتا در قالب دو حزب جدیدالتاسیس دموکرات یا «اجتماعیون عامیون» و «احتماعیون اعتدالیون» مطلب مینوشتند. این دوره دوازده ساله تا کودتای سوم حوت دوره مناسبی برای نشو و نما و حرفهای شدن مطبوعات بود؛ هرچند که وقوع جنگ جهانی اول و دخالتهای کشورهای بیگانه آن را کند کرد.
نقطه عطف این دوره کودتای سوم حوت است. فردای کودتای رضاخان با صدور اعلانی کلیه روزنامهها را ممنوعالنشر کرد و این روند تا آخرین روزهای نخستوزیری سید ضیاءالدین طباطبایی ادامه یافت. سید ضیاء که خود روزنامهنگار بود با شدت بیشتری نسبت به دیگر سیاسیون با همقطاران خود برخورد کرد.
با سقوط کابینه سیدضیاء مجددا نشریات روبه ازدیاد نهادند. ولی این بار با شخص مقتدری روبهرو بودند که درافتادن با وی یعنی ساقط شدن از همه چیز. وی فرمانده کل قوا، یعنی رضاخان سردار سپه بود. وی اولین ضرب شست خود را به مطبوعات نسبت به حسین خان صبا (کمالالسلطان) نشان داد که مقالهای علیه عاملان قتل کلنل پسیان نوشته و این امر به سردار سپه سنگین آمده بود. وی صدمات زیادی از شلاق قزاقان بر خود دید. از این زمان به بعد مطبوعات به دو جناح مخالف و موافق رضاخان تبدیل شدند. البته روزبهروز از تعداد مخالفان کاسته و به صنوف موافقان رضاخان، با تطمیع یا زور افزوده میشد. اولین قربانی مخالفان رضاخان، میرزاده عشقی بوده که جان خود را بر سر مخالفت با رضاخان گذاشت و ترور شد.
بر تخت نشستن رضاشاه در ۲۵ آذر ۱۳۰۴ فصل جدیدی در تاریخ مطبوعات است. دوره سوم، یعنی دوره رکود و خاموشی شروع شد و ۱۶ سال تمام مطبوعات به خواب عمیقی فرو رفتند. دوره چهارم تاریخ مطبوعات ایران با سقوط رضاشاه و اشغال ایران در شهریور بیست شروع میشود. این دوره،دوره پرشروشوری محسوب میشود. آمار عجیب ۵۸۰ نشریه در این دوره و فقط تا سال ۱۳۲۶ نشان از باز شدن فضای سیاسی ایران دارد. مردمی که حدود شانزده سال را با دیکتاتوری رضاشاهی سپری کرده بودند و مطبوعات جز مدح وی کاری نمیتوانستند انجام دهند با باز شدن این فضا، شکاف عمیق اطلاعاتی را احساس میکردند. حرکت شتابآلود اطلاعات و اخبار گوناگون سعی در پر کردن این شکاف اطلاعاتی را داشتند. اخبار داخلی بیپرده و عریان و گاه با تحریف و دروغ و ناسزا در معرض قضاوت مردم قرار گرفت؛ هرچند که متفقین اخبار خارجی و خصوصا جنگ را سانسور میکردند.
با وارد شدن احزاب چپ به عالم سیاست ایران که از افراد با سواد و تحصیل کرده به حساب میآمدند مطبوعات در رقابت با یکدیگر حال و روز بهتری پیدا کردند. با نگاهی گذرا به این دوازده سال پربار با هر نوع نشریهای روبهرو میشویم. نشریاتی وزین و پربار، نشریاتی که سرتاسر آن از دروغ و فحاشی و ناسزاگویی پر بود و نشریاتی که کارکردهای روزمره و اتفاقی داشتند.
کودتای ۲۸ مرداد نقطه پایانی بر این چند سال پرتحرک بود. محمدرضا پهلوی نیز مانند رضاشاه نشریات آزاد را برنمیتابید و کلیه نشریات مخالف را تعطیل کرد. دستگاه قدرتمند نظامی و اطلاعاتی که در راس آن شخصی چون تیمور بختیار قرار داشت هرگونه حرکتی را زیرنظر داشت. این وضع تا اوایل دهه چهل شمسی که فشار بینالمللی و خصوصا آمریکا بر آن قرار گرفت که اصلاحاتی در ایران شکل گیرد، ادامه داشت. در دوره نخستوزیری امینی جرقههایی از آزادی مطبوعاتی دیده میشود که پس از دو سال مجددا روبه خاموشی رفت و تا سال ۵۶ و آغاز قیام مردم ایران مجددا آرامش و رکود بر صحنه مطبوعات ایران سایه افکند.
منبع: مرکز مطالعات تاریخ معاصر ایران
ارسال نظر