نــگــاه ۱ - سلطه غرب در بازار اسلحه ایران-۷
گزارش هورنی بروک آمریکایی
هورنی بروک آمریکایی که ماموریت رصد داد و ستد اسلحه ایران با سایر کشورها به ویژه انگلیس را بر عهده گرفته بود، در گزارش دیگری مینویسد، فروش اسلحه به نیروی هوایی ایران توسط انگلیسیها تنها با دوستی مقامهای ایرانی ممکن بود و اعضای کابینه نیز در این داد و ستد نقش داشتند. هورنی بروک در گزارش خود مینویسد: بریتانیاییها تسلط کامل و مطلقی بر هواپیمایی ایران دارند و به همین دلیل میتوانند ایران را مجبور به خرید هواپیماهای بریتانیایی کنند و کلیه مستشاران و کارمندان خارجی این اداره را تعیین نمایند.
البته میتوان نمونههای قابل توجهتری از نفوذ بریتانیاییها در دیگر ادارات دولت نیز ارائه داد؛ ولی نمونه بالا که نتیجه تحقیقات شخصی است، برای اثبات ادعای اینجانب در گزارش حاضر کفایت میکند.
کمی پس از ورودم به تهران و در مواقع مختلفی بعد از آن، از اتباع بریتانیایی و آمریکایی مقیم ایران میشنیدم که نفوذ بریتانیاییها دیگر آن قدر قوی نیست که بتواند آرای مقامات ایران را شکل بدهد.
این نظر که به گمانم به واسطه «تکرار طوطیوار» شایعات الهام گرفته از [بریتانیاییها] در مطبوعات ایران رواج یافته باشد، دهان بسیاری از آمریکاییها را بسته است. فقط همین حقیقت که شاه کنونی تخت و تاج خود را مدیون بریتانیاییها و اعضای کابینه هم به نوبه خود پستهایشان را مدیون شاه هستند، به تنهایی کافی است که هر ناظر عاقلی را بر آن دارد تا پیش از آن که باور کند پسرعموهای انگلیسیمان نفوذشان را در پایتخت ایران از دست دادهاند، بایستد و چشم و گوش خود را بیشتر باز کند.از این فرصت استفاده کرده و تقریبا به دقت ارتباط اعضای کابینه با بریتانیاییها را بررسی کردهام. مطمئن هستم که بیش از سه چهارم آنها را قطعا میتوان حامی بریتانیا دانست؛ البته نه از روی انتخاب، بلکه از روی ترس. با دقت که امیدوارم ماهرانه هم بوده باشد، زیر زبان تعداد قابل ملاحظهای از مقامات ایرانی را درباره موضوع نفوذ بریتانیا کشیدهام. البته به گمانم آنها از بریتانیاییها، بیشتر از هر خارجی دیگری، نفرت دارند، ولی از آنها میترسند و در نهایت احترام به هر گونه توصیهای که از سفارت بریتانیا به آنها بشود عمل میکنند.اداره اطلاعات شرکت نفت انگلیس و ایران به کارآمدی گذشته، یعنی در روزهای سلطه آشکار بریتانیا بر سیاست خارجی ایران، نیست و کارمندان کافی نیز در اختیار ندارند، ولی هنوز مشغول به کار است و خیلی خوب هم کارش را انجام میدهد.
کاپیتان للند جی.ترو در نامهای به تامس اف. همیلتن، نماینده شرکت پرات و ویتنی در اروپا، به مافوقش اطلاع داده بود که انگلیسیها انحصار صنعت هواپیمایی ایران را به دست گرفتهاند: «کاملا واضح است که فعلا بریتانیاییها صاحب اختیار هستند و تا زمانی که این ملت حالشان از انگلیسیها به هم نخورده، دست سوئدیها، آمریکاییها یا هر کشور دیگری از ایران کوتاه است. شنیدهام که اعلیحضرت مونتاژ قطعات کشورهای مختلف را ممنوع کرده است. در آینده همه هواپیماها باید ساخت انگلیس با موتور انگلیسی باشند.» در سال ۱۹۳۴ دیگر کاملا روشن بود که انگلیسیها دست صنعت هواپیمایی آمریکا را از ایران کوتاه کردهاند. هورنی بروک مینویسد که دولت ایران ۲۳ هواپیمای دیگر از شرکت دوهویلند سفارش داده بود که قرار بود ۴ فروند آن برای برقراری خطوط مسافربری و پست هوایی مورد استفاده قرار بگیرد.
هورنی بروک همچنین گزارش میدهد که ناوگان هوایی ایران در اواخر سال ۱۹۳۴ متشکل از ۱۴۵ هواپیمای قابل پرواز بود که یا تحویل شده یا در حال ساخت بودند: دوهویلند تایگر ماث ۵۹ فروند؛ هاوکر اودکس ۴۹ فروند؛ هاوکر فیوری ۳۰ فروند؛ دوهویلند دراگون ماث ۳ فروند؛ یونکرهای آلمانی ۳ فروند؛ و رایت فلجینگ آمریکایی ۱ فروند. علاوه بر این، در سال ۱۹۳۴، سیوهشت فروند هواپیمای جدید سفارش، و دست صنایع هواپیمایی آمریکا از بازار ایران کاملا کوتاه شد. هورنی بروک به نقل از منابع موثق گزارش میدهد که دولت ایران قصد داشت تا پایان سال ۱۹۳۵ ناوگانی با ۲۰۰ هواپیمای مدرن ایجاد کند. ولی کاپیتان ترو از شرکت پرات و ویتنی معتقد بود که «تا مدتی هیچ سفارش دیگری انجام نخواهد شد و حتی او بعید میداند که دولت ایران بتواند تاسیسات لازم برای استفاده از هواپیماهایی که تا به حال تحویل گرفته و سفارش داده است را آماده کند. به گمان او فقط مشکل فقدان پرسنل آموزش دیده کافی است که امکان بهرهبرداری موثر از ناوگان فعلی را تا ۳ یا ۴ سال دیگر منتفی یا با مشکل جدی مواجه کند.» پیشبینی دوم کاملا درست از آب درآمد. چنانکه خواهید دید، بخش عمده خریدهای نیروی هوایی در سال ۱۹۳۴ انجام شده بود و هواپیماهایی که بعد از این تاریخ خریداری شد عمدتا از نوع آموزشی و برای استفاده در باشگاه هوایی تهران بود.
هورنی بروک در یکی از گزارشهای ماه آوریل خود خاطرنشان میسازد که بهرغم مشکلات فنی جدی مرتبط با یک ناوگان هوایی متشکل از ۱۶۰ هواپیما، بار دیگر مبلغ ۲ میلیون لیره از محل ذخیره استرلینگ لندن برای خرید تسلیحات اختصاص یافته است که از این مبلغ یک سوم صرف خرید هواپیما خواهد شد. آنچه هورنی بروک خبر نداشت این بود که تا پنج سال دیگر هر ساله همین مبلغ برای خرید تسلیحات اختصاص خواهد یافت. در عین حال حوادث ناگوار تمامی نداشت. در اوایل فوریه ۱۹۳۵، دو هواپیمای تایگر ماث که در یک دسته ۱۴ تایی خود را برای مراسم رژه سالگرد کودتا آماده میکردند در هوا با یکدیگر برخورد کردند؛ یکی از آنها سقوط کرد و خلبان آن کشته شد و دیگری با تحمل خسارات فراوان فرود آمد. برادر خلبانی که جان خود را از دست داد در همان مانور شرکت داشت و شاهد این سانحه بود. او به قدری از این حادثه متاثر شده بود که نتوانست هواپیمای خود را به خوبی بر زمین بنشاند و خسارات فراوانی به آن وارد شد. در همان روز دو هواپیمای اودکس هم در هوا با یکدیگر برخورد کردند که فقط خسارت کوچکی به لبه بالهایشان وارد شد.
ارسال نظر