در این که محمد خاتمی زادگاه کویری خود را بسیار دوست می‌دارد شکی نیست. در این که او برای نشان دادن اهمیت تاریخی یزد علاقه دارد که سیاست مردان معتبر جهان را به بازدید از این شهر دعوت کند نیز تردیدی وجود ندارد، اما بدبختانه یا خوشبختانه او آنقدر این روزها محور توجه محافل سیاسی ایران قرار گرفته که هر حرکت و کلام کوچکش نیز زیر ذره بین قرار می‌گیرد. منتقدان وی می‌گویند که خاتمی در پوشش برگزاری یک مراسم غیرسیاسی و تحت نام «یزد، بستر تمدن باستانی و مظهر گفت‌وگو» خواسته است تا وجهه بین‌المللی خود را به نمایش بگذارد و با این حرکت گامی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده بردارد. حتی اگر خاتمی چنین قصدی هم در سر داشته باشد، منتقدانش باز بهانه‌ای حقوقی و محکمه‌پسند برای زیر سوال بردن رفتارسیاسی وی ندارند، بنابراین آنها به یک دستاویز کلیشه‌ای متوسل شد‌ه‌اند. آنها خاتمی را مورد پرسش قرار داده‌اند که هزینه‌های میلیاردی برگزاری چنین همایشی را چگونه تهیه کرده است. این سوالی است که رسانه‌های اصولگرا و حامیان دولت به زبان‌های مختلف مطرح کرده‌اند و بسیج دانشجویی و جامعه اسلامی دانشگاه یزد نیز با نگارش نامه‌ای خطاب به خاتمی همین سوال را تکرار کرده‌اند. آنها در نامه خود خطاب به خاتمی آورده‌اند که «هزینه و مخارج میلیاردی این مراسم از کجا تامین شده است؟ و آیا جای دیگری ‏برای صرف این پول (که امیدواریم از بیت المال نبوده باشد) در شهر و استان یزد وجود ندارد؟

دانشجویان یزدی با به کار بردن چنین ادبیاتی در واقع خاتمی را متهم به ریخت و پاش‌های بی‌ضابطه برای تحقق هدف‌های غیرضروری کرده اند. اتهامی که غالبا اصولگرایان متوجه اصلاح‌طلبان می‌کنند تا آنها را افرادی تجملی ، اشرافی منش و بی خبر از درد مردم نشان دهند.این اتهام خصوصا در زمان دولت اصلاحات کاربرد فراوانی داشت و اصولگرایان یک صدا و یک دست، رقیبان سیاسی خود را از برگزاری هر مراسم هزینه زا نهی می‌کردند. اما با روی کار آمدن دولت احمدی‌ن‍ژاد ماجرا فرق کرده است. البته اصولگرایان همچنان مخالف صرف هزینه‌های میلیاردی برای انجام مراسم دولتی هستند، اما ماجرا این جاست که برخی از اصولگرایان اکنون به این نتیجه رسیده‌اند که دولت اصولگرا خود نیز به اسراف مبتلا شده است.

برای مثال سفرهای استانی به‌رغم همه ادعاهایی که دولت درباره کم خرج بودن آن دارد، مورد نقد جدی گروهی از اصولگرایان قرار گرفته است.آنها می‌گویند این سفرها بسیار پرخرج تر از آن چیزی است که دولت اعلام می‌کند.

می‌گویند که هزینه‌های بالای این سفرها با شعارهای دولت درباره ساده زیستی مغایرت دارد.بدون این که نیازی به قضاوت درباره درستی ادعاهای هر کدام از طرفین این ماجرا داشته باشیم، این نکته آشکار است که ساده زیستی همچنان به عنوان ابزاری برای زیر سوال بردن اخلاق سیاسی از سوی اصولگرایان به کار برده می‌شود و هر زمان که دعوای سیاسی شدت می‌گیرد، پای این ابزار هم به میدان باز می‌شود. ولی مساله این جاست که این ابزار به مانند تیغی دو لبه عمل می‌کند و چنانکه امروز می‌بینیم می‌تواند دامن مروجان آن را نیز بگیرد.