صالح طاهری

این روزها مجددا شاهد آن هستیم که پول، نهادها و سازمان‌های درگیر با آن در مرکز توجهات قرار گرفته‌اند. به جرات می‌توان گفت پول تنها مقوله‌ای است که نه تنها به صور جداگانه موضوعی قابل طرح در اقتصاد است بلکه هرگاه دیگر مقوله‌های اقتصادی نیز مورد بحث قرار می‌گیرند نمی‌توان نقش پول را در ارتباط با آن مقوله منکر شد. البته تفاوت دیگری را هم می‌توان یافت و آن اینکه وقتی صحبت از پول می‌شود این امر تلقی می‌گردد که مفاهیم مرتبط با پول کاملا آشکار و قابل لمس هستند ولی در خصوص دیگر مقوله‌ها در ابتدا باید یک مقدمه چینی مفصل درباره مفاهیم اولیه آن مقوله به رشته تحریر درآورد.

از آنجایی که امروزه صحبت از کارکرد نهادها و سازمان‌های مرتبط با پول است و این امر در زمینه موضوعات اقتصادی قابل طرح می‌باشد پیشنهاد می‌شود دو نکته مد نظر قرار گیرد:

*لزوم شناخت اساسی ماهیت و نقش‌های پول.

*لزوم شناخت ارتباط دیدگاه خرد و کارکرد کلان پول در پهنه اقتصاد.

در توضیح نکته اول:

بدون شک ابداع و اختراع پول یکی از شگفت‌انگیزترین دستاوردهای بشری است به طوری که حتی نمی‌توان لحظه‌ای خروج آن را از صحنه اقتصادی متصور شد. اما چرا بعضی اوقات احساس می‌شود خدماتی که پول به ارمغان آورده کمتر از صدمات آن است. برای این منظور بهتر است نگاهی گذرا به کارکردها و نقش‌های پول بیاندازیم. پول در بدو امر و اصلا با دو نقش و کارکرد وسیله مبادله و معیار سنجش پا به عرصه وجود گذاشت. اما به مرور زمان کارکرد سومی هم با پول همراه شد که هر چه از عمل پول می‌گذشت برجسته‌تر از دو نقش قبلی خود را نمایان می‌ساخت و آن نبود جز نقش ذخیره ارزش. به نظر می‌رسد می‌توان صدمات و خدمات پول را از زمانی که این کارکرد به کارکردهای اولیه پول اضافه شد به طور همزمان بررسی کرد. دو نقش اول پول کاملا واضح هستند اما اگر پول خاصیت ذخیره ارزش را داشته باشد می‌توان در قبال قرض دادن امروز آن در آینده مقدار بیشتری را مطالبه کرد. البته همگان فکر می‌کنند تورم دلیل اصلی شکل گرفتن این نقش پول بوده است اما باید اشاره کرد پیدایش این نقش با نیاز شدید به پول همراه بود. یعنی کسانی که نمی‌توانستند و یا فکر می‌کردند نمی‌توانند نیاز خود را کمی به تاخیر بیاندازند مجبور بودند برای رفع آن دست به سوی کسانی دراز کنند که به دلیل لذت بردن از نگهداری و کنزپول و حبس نمودن و از چرخش انداختن آن، ما به ازای واگذاری مقدار معینی پول به دیگران، مقدار اولیه را به اضافه مقداری دیگر طلب می‌کردند. البته به مرور زمان تورم هم توجیه و هم ارتباط واقعی با این نقش پول پیدا کرد. با وجود این نقش نرخ بهره نیز رسمیت می‌یابد.

در توضیح نکته دوم:

همچون دیگر مباحث قابل طرح در اقتصاد چالش بین دیدگاه خرد و کلان به هنگام سیاست‌گذاری را نباید در مباحث مربوط به پول از یاد برد. برای روشن‌تر شدن موضوع، گاهی این موضوع مطرح می‌شود که مثلا مقدار زیاد پس‌انداز به طور فردی قابل ستایش است، اما اگر کل جامعه شدیدا اقدام به پس‌انداز کنند تولید آن جامعه دچار مشکل می‌شود. خطرات از این نوع را زمانی می‌توان

احساس کرد که:

۱ - نیت فرد (دیدگاه خرد) با قانون تصویب شده (کارکرد کلان) مغایرت داشته باشد.

۲ - قانون تصویب شده با نیاز واقعی فرد همخوانی نداشته باشد.

۳ - اصلا ارتباط نهادینه و تعریف‌شده‌ای بین فرد و قانون تعریف و تشکیل نشده است.

فردی را در نظر بگیرید که می‌خواهد با وام دریافتی از بانک با عنوان عقد مشارکت مدنی و تسهیلات فروش اقساطی کالا توان مالی خود را در جهتی خلاف آنچه که به بانک بیان داشته افزایش دهد. در این صورت بین قصد فرد و قصد بانک تفاوتی ایجاد می‌شود که ریشه‌های آن را می‌توان اضطرار شخص، فرصت‌جویی غیرمنصفانه او و یا عدم وجود دیگر گزینه‌های پیشنهادی از سوی بانک دانست. در این حالت چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر فرد تنها از دیدگاه خود به بررسی این موضوع بپردازد با کمی تساهل این انحراف از تطابق مقصود دو طرف (قصد فرد و قصد بانک)، که اخلاقی نیز نیست، چندان با اهمیت نیست. اما از دیدگاه اجتماعی موضوع شکل دیگری به خود می‌گیرد. این انحراف‌ها اگر به تعداد زیاد رخ دهد متوجه خواهیم شد اثراتی غیرقابل اغماض گریبانگیر جامعه خواهد شد. یعنی اگر فرد تسهیلات دریافتی را به جای اینکه صرف خرید کالا کند صرف سفته‌بازی نماید پول به جای اینکه وارد جریان تولید شود وارد گردش دلالی می‌شود. در این صورت است که بال پروانه موجب توفان می‌شود.

اگرچه نکات فوق با توضیحات مفصلی بیان نشدند، اما می‌توان خلاصه‌تر بیان کرد: پول نیاز به شناخت بیشتری دارد. آنچه در نزد خود می‌اندیشیم و برای آن سیاست‌گذاری می‌کنیم، مخصوصا در مورد پول، ممکن است نتیجه‌ای دور از انتظار داشته باشد.

E.mail: Ghova۱۲۱@yahoo.com