یادداشت
لزوم ایجاد واحد آیندهپژوهی در بانکها
سیدنجیبالله شنائی
کارشناس بانک صنعت و معدن
برانگیختن تفکرات نوآورانه و خلق ایدههای نو در تمامی سطوح، یکی از نتایج تفکر آیندهپژوهی است که درنهایت به خلق سناریوها و کشف آیندههای بدیل و در پی آن تصمیمگیری جهت رویارویی با آیندههای محتمل میانجامد.
امروزه فعالیتهای فراوانی شاید شبیه به آیندهپژوهی در بانکها وجود دارد. فعالیتهایی که اغلب به ترسیم یک راهبرد برای آینده میانجامد؛ ولی به اعتقاد آیندهپژوهان، فعالیتهای آیندهپژوهانه خارج از چارچوبهای علمی این رشته، ممکن است مشکلات عدیدهای را برای سازمانها به همراه داشته باشد.
سیدنجیبالله شنائی
کارشناس بانک صنعت و معدن
برانگیختن تفکرات نوآورانه و خلق ایدههای نو در تمامی سطوح، یکی از نتایج تفکر آیندهپژوهی است که درنهایت به خلق سناریوها و کشف آیندههای بدیل و در پی آن تصمیمگیری جهت رویارویی با آیندههای محتمل میانجامد.
امروزه فعالیتهای فراوانی شاید شبیه به آیندهپژوهی در بانکها وجود دارد. فعالیتهایی که اغلب به ترسیم یک راهبرد برای آینده میانجامد؛ ولی به اعتقاد آیندهپژوهان، فعالیتهای آیندهپژوهانه خارج از چارچوبهای علمی این رشته، ممکن است مشکلات عدیدهای را برای سازمانها به همراه داشته باشد. در حال حاضر واحدهایی در بانکها حول محور پیشبینی آینده و ترسیم اهداف در حوزههای مختلف بانکداری به فعالیت میپردازند، نگرش این واحدها اغلب تک راهبردی و بر مبنای بودجهریزی عملکرد بوده و نیز از طرفی شاهد عدم انسجام و یکپارچگی یا مدیریت واحد در این نوع واحدها هستیم؛ بنابراین این سوال مطرح است که بانکها چگونه خواهند توانست، از تدوین یک راهبرد برای آینده خاص بگذرند و بهجای آن به ارزیابی چند راهبرد ضروری و محتمل در بستر آینده بپردازند؟ یا اینکه بانکها چه زمانی انعطاف لازم را در مواجهه با رویدادها و روندهای آینده خواهند داشت؟ یا مدیران ارشد بانکها در شرایط وقوع تغییرات محیطی سازمان قادر به انجام واکنش سریع و تغییر راهبردهایشان هستند؟ اینجاست که در دنیای سراسر تغییر و تحول، ایجاد واحدهای آیندهپژوهی در بانکها، مشروعیت بخشیدن به این رشته و شاخصسازی برای آن امری ضروری است.
بانکها برای اتخاذ تصمیم جهت پیشبینی آینده در ابتدای امر نیاز به شناخت محیط دارند، زیرا یکی از الزامات اولیه آیندهپژوهی شناسایی محیط است. هرچند که پیشبینی محیط کسبوکار بانک با توجه به تاثیرپذیری از عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیار دشوار شده است. برای مثال با استفاده از تجزیهوتحلیل روندهای جاری و گذشته نمیتوان آینده خدمترسانی در حوزه بانکداری را پیشبینی کرد؛ زیرا در آینده رویدادهایی وجود خواهد داشت که در حال و گذشته وجود نداشته و مبتنیبر این رویدادها هم نیست که موجب میشود برنامهریزیها و روندهای آینده بانکها را بههم ریزد؛ این رویدادها را در دنیای جدید «عوامل شگفتیساز» مینامند.
شگفتیسازها رویدادهایی هستند که با احتمال وقوع بسیار اندک اما تاثیر فراوان در آینده روی میدهند. این رویدادها میتوانند از طریق رویکردهایی مانند ذهنانگیزی یا تحلیل نظاممند اندیشههای کارکنان بانک حاصل شوند. روشهایی مانند گروههای آیندهنگر خلاق، نشستهای تخصصی و اجرایی پیرامون آینده و مطالعات مشترک در مورد آینده، بخشی از مهمترین ابزارهای آیندهپژوهی است جهت ذهنانگیزی و کشف اندیشههای نوآورانه و خلاق.
در دهه گذشته شاهد عوامل شگفتیساز بسیار فراوانی در حوزههای بانکداری بودیم. عواملی که براساس تجربه و تخصص گذشته، استراتژیستها و مدیران بانک نمیتوانند آنها را مورد پیشبینی و بررسی قرار دهند؛ به اعتقاد دکتر خزائی، پدر علم آیندهپژوهی ایران، بهجای اینکه که سادهلوحانه در پی پیشبینی شگفتیسازها باشیم، باید با آنها کنار بیاییم و آنها را در کانون استدلالهای خود قرار دهیم مشروط بر آنکه بهجای محدود شدن بر دانستهها، بر ندانستهها و آنچه نمیدانیم، تمرکز کنیم؛ این کار موجب میشود که هرچه بیشتر در مسیر شگفتیسازهای مطلوب قرار بگیریم.
بنابراین کمبود نگاه به علم آیندهپژوهی در تدوین استراتژیهای بانکها مشهود است. زمانی که بانکها به رقبا، فرصتها و تهدیدهای آینده براساس عوامل و شرایطی که اکنون وجود دارد نگریسته و استراتژیهایشان را بر این اساس به آینده تعمیم میدهند، بهیقین در تقابل با عوامل شگفتیساز حیران و سردرگم خواهند شد؛ اینجاست که وجود واحد آیندهپژوهی در بانک بهعنوان یک نیاز ضروری برای مدیران ارشد احساس میشود. واحدی که بتواند آیندههای محتمل محیط را بسنجد و ملاک استراتژیهای تدوینی بانک را براساس روندی که در حال حاضر جریان دارد قرار ندهد؛ این یعنی نگاه به آیندهپژوهی.
با توجه بهسرعت تحول و تغییرات در سطح جهان، بهیقین ارتقای مزیت رقابتی و رسیدن به موفقیتهای چشمگیر نصیب بانکهایی خواهد بود که بتوانند نوآوریهای مرتبط با حوزه بانکی را شناسایی، اثرات و پیامدهای حاصل از آن بر عملکرد بانک و همچنین برای مشتریان را پیشبینی کنند. البته این علم ورودی تدوین استراتژیهای بانک است که باید فرآیند بهکارگیری آن با روشهای مختص آیندهپژوهی عملیاتی شود. در این روشها دیگر سناریوها بر مبنای یک آینده خاص شکل نمیگیرد، بلکه همه راهبردهای ضروری در چارچوب آیندههای ممکن و محتمل مورد بررسی و ارزیابی قرار خواهند گرفت.
کلام پایانی
امروزه در دنیا با به تصویر کشیدن افکار و ایجاد رابطه بین افکار و ایدههای کارکنان، کشف تضادها و مهیا شدن برای استفاده مطلوب و بهینه از فرصتها و نگاه از دریچههای مختلف به مسائل موجود، کمک میکنند تا ایدههای جدید در حوزههای بانکداری کشف شوند. این امر با ایجاد واحد تخصصی در حوزه آیندهپژوهی در بانکها قابلدسترس خواهد بود؛ واحدی که رهبری آن بر عهده مدیریت ارشد بانک بوده و راهبردنویسان، مدیران دانش، مدیران ریسک و نیروهای آیندهنگر خلاق و نوآور اعضای اصلی آن را تشکیل دهند.
بهیقین واحدهای فعال در زمینه واکاوی آینده و تدوین استراتژی بانکها با استفاده از روشهای سنتی، پیشبینی شگفتیسازها در حوزه بانکداری نخواهند بود؛ درجایی که بانکها تمام توان خود را برای ترسیم آینده با بسیج کردن همه واحدها به کار گرفتهاند، اما در پیشبینی اغلب شرایط و رویدادهای مهم و تاثیرگذار بر عملکرد آیندهشان ناتوانند؛ این موضوع نشان میدهد که روشهای پیشبینی و تدوین استراتژیهای بانکها براساس روشهای آیندهپژوهی نیست. اینجاست که لزوم راهاندازی واحد مستقلی به نام واحد آیندهپژوهی در بانکها بیش از پیش احساس میشود تا بانکها بتوانند با استفاده از تجربیات حاصل از این واحدها توان مواجهه درخور و مناسب با رویدادهای شوکآور مشابه را ارتقا بخشند.
ارسال نظر