عدم جذابیت سرمایه‌گذاری در زنجیره پایین‌دستی فولاد

پروا سلطانی مدیرعامل شرکت پرسول دلایل متفاوتی برای تمایل کمتر سرمایه‌گذاران در بخش میان زنجیره ارزش‌افزوده سنگ‌آهن تا فولاد وجود دارد که این دلایل ریشه‌های متفاوتی از موانع زیست محیطی تا منافع بنگاهی دارد، در این یادداشت به اختصار به آنها اشاره شده است. نخست اینکه بنگاه‌های خصوصی عموما تمایل به انجام سرمایه‌گذاری در حوزه‌هایی را دارند که زمان بازدهی آن هرچه کوتاه‌تر و میزان ارزش افزوده آن هرچه بیشتر باشد. چنانچه در زنجیره ارزش افزده سنگ‌آهن کمی ریزتر شویم به آسانی با این واقعیت مواجه می‌شویم که دو فاکتور یاد شده در قسمت بالادستی زنجیره که تولید سنگ‌آهن دانه‌بندی است، جذابیت زیادی دارد. همینطور در صنایع پایین‌دستی زنجیره که نورد فولاد است این جذابیت با شدت بیشتری به چشم می‌خورد. اما در میان دست که همان تولید گندله و آهن اسفنجی است در مقایسه با این دو بخش نه سرمایه‌گذاری زودبازده است و نه میزان ارزش افزوده آن جذابیت کافی را ایجاد می‌کند. از طرفی در یک بازه‌های زمانی خاص بدون انجام کار کارشناسی شده‌ای که تمام جوانب امر در آن دیده شود، دولت دست به صدور مجوزهای متعددی در حوزه نورد فولاد زد و راه را نیز برای صاحبان سرمایه جهت سرمایه‌گذاری در صنایع پایین دست هموارتر کرد. صد البته در حوزه تولید کنسانتره هم این اتفاق افتاد به ترتیبی که تعداد مجوزهای صادر شده نگرانی را برای دولت ایجاد کرد که به ناگهان صدور آن را قطع کرد و اتفاقی که افتاد این بود که واحدهای تولید کنسانتره به کندی کلید خوردند و از سوی دیگر تولیدکنندگان واقعی ناچار به معامله و خرید مجوز از بازار آزاد بودند. (که البته این موضوع در دولت‌های نهم و دهم شکل گرفت.)

یکی دیگر از دلایلی که سرمایه‌گذاری در زنجیره ارزش افزوده را طی چند سال اخیر کند کرد اعمال عوارض سنگین بر صادرات این محصولات بود که البته هنوز نیز ادامه دارد و باعث شد تا تولید آن را بیش از پیش برای بنگاه‌داران از توجیه اقتصادی خارج کند. عوارض بر صادرات گندله و کنسانتره در شرایطی وضع شد که در بازار داخلی این محصولات با قیمت‌های تکلیفی از واحدهای تولیدی فعلی خریداری می‌شوند بنابراین دولت با این اقدام تمایل سرمایه‌گذاران را از بین برد، چرا که با وضع عوارض بر صادرات انگیزه این دسته از سرمایه‌گذارانی که با هدف صادرات به این بخش ورود پیدا کرده بودند را نیز زیر سوال برد.

اما مهم‌ترین مقوله که باید در سطح کلان به آن پرداخت موضوع مصرف بالای آب این واحدهای تولیدی است که با شرایط اقلیمی فعلی، جانمایی‌های مناسبی باید در دستور کار باشد. به ترتیبی که نه تنها معضل کم‌آبی در کشور تشدید نشود که دسترسی واحدهای تولیدی به مواد اولیه نیز با هزینه‌های اقتصادی انجام پذیرد.