جسارت در جراحی اقتصاد ایران

مهدی اسماعیلی

پژوهشگر اقتصادی

می‌خواهم اقتصاد را به موجودی هوشمند و شبه زنده تشبیه کنم. وصف شبه زنده را نیز از باب نداشتن قوه نطق انتخاب کردم. یعنی اقتصاد شباهتی دارد با مکانیزم‌های زنده در خلقت البته فروتر از انسان. مکانیزم‌های زنده خلق شده توسط خالق سبحان، در برابر تحولات محیطی آسیب‌زا و متفاوت از شرایط حیات، واکنش‌های گونه‌گونی خواهند داشت. نابودی و همسان شدن با شرایط جدید واکنش‌های طبیعی است که در ذات آنها نهاده شده است.

اقتصاد نیز مفاهیمی است که در ذات خلقت نهاده شده و بشر، به کشف این قوانین نائل شده است و با توان تدبیر خود آن را به مسیر صرفه و صلاح خود به کار می‌گیرد. با این وصف، هر آنچه به محیط طبیعی اقتصاد صدمه وارد کند، عامل تزاحم بوده و این مکانیزم هوشمند برای آن واکنشی درخور نشان خواهد داد. این نوع واکنش از تغییر در نمایه‌های اقتصادی تا تحولات اجتماعی عمیق را شامل می‌شود. بیماری‌های اقتصاد ایران، همان عوامل تزاحم هستند. بیماری‌هایی که برخی خوش‌خیم و برخی تومورهای بدخیم هستند و درمان آن شجاعت، تدبیر و تبحر می‌طلبد. رکود تورمی اخیر از جمله آن امراض بدخیم است که ذکر آن رفت. این رکود به گونه‌ای در اقتصاد کشور تاثیر گذاشته که معتقدم به سهولت نمی‌توان از آن خلاص شد. به مانند بیمار سرطانی بدخیم که با وجود تدابیر درمانی مختلف، نحیف و زار شده و هر تغییر کوچکی در محیط پیرامونی، تاثیر سرنوشت‌سازی در شرایط وی می‌آورد. بیمار نحیف اقتصاد ایران هم‌اکنون در چنین شرایطی است.

به اعتقاد من، سوال مهم درباره تاثیر سیاست‌های کاهش تورمی دولت، تاثیر آن در معیشت مردم است. مردم کاهش تورم را که البته واقعیتی است اقتصادی، به خوبی احساس نمی‌کنند. چرا؟ چون در دوران رکود عمیق اقتصادی و با کاهش منابع درآمدی و افزایش روزافزون بیکاری و تعطیلی واحدهای تولیدی، هر میزان نرخ تورم حتی با نرخ کاهنده، به نسبت با نرخ کاهش درآمد، فشار فزاینده‌ای بر مردم خواهد داشت.اما در فقره اخیر و اعطای تسهیلات خرید خودرو و کالا به‌عنوان یک محرک اقتصادی، روشن است که این حجم نقدینگی تزریق شده به اقتصاد می‌تواند عامل افزایش در نرخ تورم شود و مطالعات نیز وجود رابطه پایدار میان تورم و رشد نقدینگی را تایید می‌کند. اما اینکه این افزایش تورم تا چه میزان در اندازه رضایتمندی مردم تاثیر خواهد گذاشت، معتقدم قابل توجه نخواهد بود و دلیل آن هم کاهش بیشتر درآمد نسبت به کاهش نرخ تورم است. مردم به این شرایط خو کرده‌اند و واکنش‌های این تحولات، در تغییرات اجتماعی و میزان اعتماد و روابط اجتماعی و گاه سیاسی خود را نشان می‌دهد.

معتقدم برای جبران آسیب‌های اجتماعی اقتصاد نحیف و بیمار، باید رونق را به اقتصاد و امید را به مردم بازگرداند. نقدینگی که از ماحصل بسته موسوم به ضد رکود در اختیار بخش مصرفی و البته غالبا غیررقابتی در صنعت قرار می‌گیرد چه مقصدی خواهد داشت؟ معتقدم این منابع صرف پرداخت بدهی‌های کلان بخش صنعت به نظام بانکی نخواهد شد و این منابع پس از اینکه سبب تخلیه انباشته انبارها شد در اختیار صاحبان صنایعی قرار خواهد گرفت که به قاعده عقل سلیم بشری، نمی‌خواهند از سوراخ گزیده شده، دوباره گزیده شوند و تولید را برای بازاری انجام دهند که تمایلی به خرید ندارد و صدالبته توان رقابت هم در شرایط کنونی برای صادرات ندارد. بررسی مقصد جدید این منابع موضوع دیگری است که در حوصله این کوتاه نوشته نیست. و اما نکته آخر اینکه دولت نشان داد باوجود تمامی انتقادات، جسارت اقدام دارد. حتی اگر این جسارت در حمایت از صنعت خودرو به‌عنوان صنعتی ناکارآمد باشد و حتی اگر کارشناسان هم نام مستعار بسته نجات صنعت خودرو را بر بسته ضدرکود انتخاب کنند. ای کاش این جسارت با تدبیر اساسی این درد، صرف درمان می‌شد. اصلاح فضای کسب و کار درمان اساسی این درد مزمن است. ورود شجاعانه در این حوزه، درمان موثری است برای جسم نحیف اقتصاد ایران. دولتمردان بدانند که مردمی که به همه گونه بیماری اقتصادی خو گرفته‌اند و با آن کنار آمده‌اند، قطعا حاضرند با قاعده مرگ یک‌بار و شیون یک‌بار درد دیگری را تحمل کنند و فضای کسب‌وکار مناسبی را در اختیار داشته باشند که این اصلاح اساسی، رونق را به اقتصاد باز خواهد بگیرند و تلاش‌های دولت را برای کاهش نرخ تورم به کام مردم، به شیرینی خواهد نشاند.