فقدان دروس میان رشته‌ای

دکتر فرشاد فاطمی استادیار و معاون تحصیلات تکمیلی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف در ابتدا لازم است بیان کنم که رشته اقتصاد به دلایل مختلف برای بسیاری از داوطلبان ورود به دانشگاه‌ها به اندازه کافی جذاب نیست. خوب است موضوع را به صورت یک مدل تقاضا و عرضه دانش‌آموختگان اقتصاد بررسی کنیم، از یک‌سو در طرف تقاضا به دلیل توسعه محدود اقتصادی کشور بازار کار برای دانش آموختگان این رشته تحت تاثیر قرار گرفته است و بسیاری از ساز وکارهای مدرن اقتصادی همچون توسعه رقابت، استراتژی قیمت‌گذاری بنگاه‌ها و سیاست‌گذاری اقتصادی در ایران به خوبی رشد نکرده‌اند، این باعث می‌شود یک دانش آموخته اقتصاد حتی با کیفیت بالا فرصت‌های چندانی برای کار پیش رو نداشته باشد. نکته دیگر معضل آموزش عالی دولتی در ایران است به این صورت که در طرف عرضه رشته‌هایی مانند اقتصاد که گسترش آنها به امکانات سخت‌افزاری کمتری نیاز دارد، توسعه بسیار یافته‌اند و دانشجویان بسیاری با هدف دریافت مدرک در این رشته‌ها مشغول به تحصیل شده‌اند. در چنین شرایطی بازار لیمو (market for lemons ) اصطلاحی برای بازاری که احتمال وجود کالای با کیفیت در آن کم است) تشکیل می‌شود. با این شیوه ممکن است تعداد دانش آموختگان با کیفیت کم باشد و از سوی دیگر دانش‌آموختگان با کیفیت نیز به دلیل شلوغی بیش از حد بازار این رشته‌ها، نمی‌توانند چندان در بازار کار جذب شوند. واقعیت دیگر این است که علوم محض در سطح کارشناسی در جهان جذابیت خود را از دست می‌دهند. بسیاری از دانشکده‌های اقتصاد دنیا بر کاربردهای اقتصاد در سایر علوم تمرکز کرده‌اند و رشته‌هایی چون اقتصاد مالی، اقتصاد محیط زیست و اقتصاد سلامت دایر کرده‌اند. مثلا رشته ای به نام PPE که مجموعه‌ای از فلسفه، سیاست و اقتصاد است، در چندین دانشکده معتبر جهان و شامل بخش‌هایی از هر سه رشته تدریس می‌شود که برای یک سیاست‌مدار یا شخصی که می‌خواهد به سیاست‌گذاری کمک کند، می‌تواند رشته‌ای مناسب باشد. به نظر می‌رسد چنین بازنگری‌هایی در دانشکده‌های اقتصاد ایران نیز بتواند مفید واقع شود و اینگونه رشته‌های مدرن بتوانند نیازهای بیشتری از جامعه را برآورده کند. یکی دیگر از چالش‌های قابل توجه این است که یادگیری عمیق اقتصاد نیاز به سطح مناسبی از دانش ریاضیات دارد و این مساله یکی دیگر از مشکلات دانشجویان این رشته است. برخی از دانشجویانی که وارد اقتصاد می‌شوند دانش ریاضی لازم را ندارند و بعضا در دوره تحصیل در مقطع کارشناسی نیز آموزش لازم در این زمینه را نمی‌بینند. از این رو به نظر می‌رسد لازم است در مقاطع کارشناسی تاکید بیشتری بر ریاضی و آمار انجام گیرد تا دانشجویان بتوانند از این ابزار بهتر استفاده کنند.

البته تلاش‌هایی در سال‌های قبل برای حل این مشکلات صورت گرفته است که از جمله آن تاسیس موسسه نیاوران در اواخر دهه شصت بود. قابل توجه در مورد این موسسه این بود که دانشجویان همگی با علاقه به اقتصاد وارد می‌شدند و معمولا سطح ریاضی و آمار مناسب تر بود. در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف نیز هدف این بوده که با جذب افرادی که اقتصاد انتخاب اولشان بوده و همچنین پایه علمی مناسبی داشته‌اند کیفیت مناسب و فضای رقابتی ایجاد شود.

اصلاح برخی از شیوه‌ها نیز می‌تواند تا حدودی راهگشا باشد مثلا در مورد شیوه جذب دانشجویان دکترا، مکانیسم کنونی معیوب بوده و به خوبی عمل نمی‌کند. وقتی دانشجویان در یک کنکور مرتب می‌شوند و بر اساس آن به دانشگاه‌ها معرفی می‌شوند، مشکل اصلی نحوه تطابق (matching) بین دانشجو و دانشگاه است. فرآیند پذیرش دانشجوی دکترا در دانشگاه‌های معتبر جهان اساسا با این روش متفاوت است. یک وظیفه دولت کنونی اصلاح روند حاضر است که البته زمزمه‌هایی بر جایگزینی آزمونی شبیه GRE و استقلال بیشتر دانشگاه‌ها شنیده می‌شود که به نظر می‌تواند گامی مثبت در راستای اصلاح وضع کنونی باشد.