نیازهای جدید در آموزش اقتصاد
دائین کویل مشاور سابق وزارت خزانهداری بریتانیا دوره تحصیلی لیسانس رشته اقتصاد به شدت بااهمیت است؛ چراکه دانشجویان امروز این دوره تحصیلی، سیاستگذاران فردا هستند. از این رو، شکستهای عمده سیاستی قبل و بعد از بحران مالی، بازاندیشی درباره دوره تحصیلی لیسانس رشته اقتصاد را ضروری مینماید. این مطلب بحث میکند که درجه معقولی از آگاهی درباره نیاز به اصلاح این دوره تحصیلی وجود دارد، اما هیچ توافقی در مورد اینکه این اصلاح به معنی رد پایههای تشکیلدهنده این دوره است، وجود ندارد. با وجود این، دورههای لیسانس طی ۵ یا ۱۰ سال تقریبا بهطور قطع باید به شدت تغییر کند.
دائین کویل مشاور سابق وزارت خزانهداری بریتانیا دوره تحصیلی لیسانس رشته اقتصاد به شدت بااهمیت است؛ چراکه دانشجویان امروز این دوره تحصیلی، سیاستگذاران فردا هستند. از این رو، شکستهای عمده سیاستی قبل و بعد از بحران مالی، بازاندیشی درباره دوره تحصیلی لیسانس رشته اقتصاد را ضروری مینماید. این مطلب بحث میکند که درجه معقولی از آگاهی درباره نیاز به اصلاح این دوره تحصیلی وجود دارد، اما هیچ توافقی در مورد اینکه این اصلاح به معنی رد پایههای تشکیلدهنده این دوره است، وجود ندارد. با وجود این، دورههای لیسانس طی ۵ یا ۱۰ سال تقریبا بهطور قطع باید به شدت تغییر کند. یکی از پیامدهای به تاخیر افتاده بحران مالی هم این است که خواستهای بزرگ و ظاهرا در حال رشد برای تغییر نحوه آموزش اقتصاد وجود دارد. دانشجویان در شماری از کشورها از جمله در شیلی و بریتانیا به تازگی تقاضا برای اصلاح را افزایش دادهاند. نمونه اخیر، گزارشی از انجمن اقتصاد پس از بحران در دانشگاه منچستر است. پرفسور «وندی کارلین» از دانشگاه کالج لندن گروهی از دانشگاهیان را در جریان گسترش یک دوره منبع باز مقدماتی اصول علم اقتصاد رهبری میکند (دورهای که توسط موسسه تفکر اقتصادی راهاندازی شده است). این دوره با دورههای مرسوم در موارد زیر تفاوت دارد:
• بر مسائل دینامیک، بیثباتی و محیطزیستی تاکید میکند و
• نتایج جدید و یافتههای تجربی را با هم مطابقت میدهد.
مساله اصلاح برنامههای آموزشی علم اقتصاد همچنین موضوع یک نشست ویژه در کنفرانس اخیر «انجمن سلطنتی اقتصاد» بود. در این کنفرانس، یک باور شایع یادآور شد: اینکه اعتبار حرفهای در خطر است. اگر هسته دورههای آموزشی اقتصاد به چالشی که بحران مالی ایجاد کرد، پاسخ ندهد؛ علم اقتصاد بهعنوان یک کل به یک زیان بزرگ اعتبار تن خواهد داد.
موضوعهای اصلاحی مشترک
موضوعهای مشترک این بحث در اولین سطح، ضرورت تجهیز دانشجویان به موارد زیر بودند:
• مطالبات بیشتری در زمینه تاریخ اقتصاد و تاریخ تفکر قرار گیرند؛
• بیشتر تجربه کار با دادهها را کسب کنند؛
• از آموزش بهتر مهارتهای ارتباطی برخوردار شوند؛
• در معرض برخی پیشرفتهای جدید در پژوهش اقتصاد قرار بگیرند.
در این نشست، هم دانشگاهیان و هم کارفرمایان استخدامکننده فارغالتحصیلان دوره لیسانس اقتصاد بر این ضرورتها توافق داشتند.
در بریتانیا نیز چنین اصولی در یک کارگروه تنظیم و تعیین شد. این کارگروه نتیجهگیری کرد که دورههای لیسانس رشته اقتصاد باید کثرتگرایانهتر شوند بهگونهای که مواد درسی زیر را پوشش دهند:
بخشهایی از تاریخ اقتصاد که قابلیت یکی شدن با دورههای کنونی - بهویژه با اقتصاد کلان - را دارند؛
• مقدمهای بر رویکردهای انضباطی؛
• آگاهی از برخی بحثهای روششناختی در علم اقتصاد؛
• مواجهه با همه چارچوبهای تئوریک و تشویق موارد تردید سالم در جریان تایید همه منابع.
معنای این اصول کلی در عمل چیست؟
حتی یک تفسیر به نسبت حداقلی از این اصول، از تغییری قابل توجه در بسیاری از برنامههای آموزش اقتصاد در دوره لیسانس حکایت میکند. در دانشگاههای بسیاری، هسته دوره تحصیلی در مسیری قابل پیشبینی قرار گرفتهاند. برخلاف وجود علاقه زیاد به اصلاح برنامههای آموزشی رشته اقتصاد در میان اقتصاددانانی که در دورههای لیسانس تدریس میکنند، تغییر در برخی موارد پس از غلبه بر موانع گوناگون رخ خواهد داد. احتمالا بیشترین توافق درباره تغییر موارد ذیل وجود دارد:
• بازتعریف عناصر تاریخ اقتصاد در هسته برنامههای آموزشی؛
• آمیختن برخی موضوعهای موجود در مرزهای تحقیق به برنامه درسی دوره لیسانس؛
• تشویق علاقهمندی به دورههای میانرشتهای؛
• جلب اعتماد دانشجویان مبنی بر اینکه مهارتهای کلیدی مانند کاربرد دادهها و ارتباطات مناسب به آنها آموزش داده میشود.
شماری از اقتصاددانان درباره شرایط مطلوب بهروزرسانی برنامههای آموزشی رشته اقتصاد اظهار نظر کردهاند که حوزههای جالب برای تحقیق و نمونههای «جهان واقعی» را بازتاب میدهد.
مخالفت با اصلاح برنامههای آموزشی وقتی بیشتر میشود که مساله به ویژگی خود اصول علم اقتصاد میرسد، تا حدی که تجربه ۶ سال گذشته «جریان اصلی» را به این مساله فرا میخواند.« آندرو هالدین» اقتصاددان ارشد بانک انگلیس استدلال میکند: «زمان بازاندیشی در برخی از پایههای تشکیلدهنده علم اقتصاد فرا رسیده است.» گروههای دانشجویی که برای اصلاح دورههای آموزشی کمپین راه انداختهاند نیز احتمالا بر نیاز به تفسیر دوباره آنچه باید در برنامههای آموزشی اصلی دورههای لیسانس وجود داشته باشد، توافق دارند.
برخی همپوشانیها میان این افراد و اقتصاددانان جریان اصلی وجود دارد. بهعنوان مثال، کارگروه بریتانیا که پیش از این به آن اشاره شد نیز کثرتگرایی بیشتر در علم اقتصادی را توصیه کرده است: «خصومت نسبت به سایر رویکردها با ماهیت یک رشته دارای ماهیت خود انتقادی و پویا در تناقض است. رشتهای که اصالتا در جستوجوی کشف شیوههای جدید و بهتر درک جهان است.» اما این کارگروه اضافه کرده است: «گفته میشود دانشجویان نباید گیج یا با این احساس که همه مکاتب فکری دارای جایگاه یکسانی هستند، رها بشوند. باید توازنی میان الف- فراهمسازی چارچوبی منسجم برای توسعه ذهنی و ایجاد مهارتهای تحلیلی و ب- محدودیتهای دانش اقتصاد و وجود رویکردها و دیدگاههای جایگزین وجود داشته باشد.
راجر فارمر از دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس به تازگی در وبلاگ خود نوشت: «توصیه من به دانشجویان این است که فرصت فراگیری ایدههای مطرح در جریان اصلی را از دست ندهند. عالیترین اقتصاددانان جریان اصلی دانشجویان رادیکالی بودند که در زمان دانشجویی در دوره لیسانس قدرت را به چالش میکشیدند. این اقتصاددانان کسانی هستند که شما اگر قرار است تغییرات مهمی را ایجاد کنید که درک ما را افزایش دهند، باید با افکار آنها آشنا و مشغول شوید.»
نتیجهگیری
سرانجام، باید افزود که به هیچ وجه توافقی جهانی میان اقتصاددانان دانشگاهی مبنی بر ضرورت اصلاح برنامههای تحصیلی رشته اقتصاد وجود ندارد. این مساله دیدگاه آنها را- در برابر اندرو هالدین- بازتاب میدهد که پایههای تشکیلدهنده ضرورت اصلاح برنامههای تحصیلی رشته اقتصاد همچنان سخت باقی میمانند. از این رو، بعید به نظر میرسد که دورههای لیسانس رشته اقتصاد طی ۵ یا ۱۰ سال آینده بدون تغییر باقی بمانند.
ارسال نظر