پذیرش ریسک در صندوقها
علیرضا باباخان
مدیرعامل صندوق پژوهش و فناوری کریمه استان قم
یکی از مشکلات نظام تامین مالی کشور، حجم بالای معوقات بانکی است که منجر به کاهش قدرت وامدهی بانکها و اخلال در نظام گردش مالی آنها شده است. این مشکل در کشور چنان حاد شده که حل آن به یکی از اولویتهای کشور تبدیل شده است و تاکنون نیز سیاستهای بهکارگرفته آنچنان موثر واقع نشدهاند. این بحث که چه راهکارهایی برای رفع این معضل وجود دارد محل بحث این نوشتار نیست. آنچه هم اکنون مهم است یادگیری از اتفاقات گذشته، برای جلوگیری از تکرار آنها است.
علیرضا باباخان
مدیرعامل صندوق پژوهش و فناوری کریمه استان قم
یکی از مشکلات نظام تامین مالی کشور، حجم بالای معوقات بانکی است که منجر به کاهش قدرت وامدهی بانکها و اخلال در نظام گردش مالی آنها شده است. این مشکل در کشور چنان حاد شده که حل آن به یکی از اولویتهای کشور تبدیل شده است و تاکنون نیز سیاستهای بهکارگرفته آنچنان موثر واقع نشدهاند. این بحث که چه راهکارهایی برای رفع این معضل وجود دارد محل بحث این نوشتار نیست. آنچه هم اکنون مهم است یادگیری از اتفاقات گذشته، برای جلوگیری از تکرار آنها است. در چند سال اخیر مقوله اقتصاد دانشبنیان به یکی از کلیدیترین محورهای سیاستگذاری در کشور تبدیل شده است و یکی از پایههای اقتصاد مقاومتی به شمار میآید. با توجه به این تاکیدات، توسعه نظام تامین مالی آن در قالب ایجاد صندوق نوآوری و شکوفایی، صندوقهای پژوهش و فناوری، صندوقهای سرمایهگذاری شرکتی و ... تسریع شده است. اما یک سوال کلیدی وجود دارد که تا چه میزان ریسکپذیری برای صندوقهای تامین مالی در حوزه دانشبنیان معقول است تا آنها به سرنوشت مجموعههای بانکی با معوقات زیاد دچار نشوند؟
پر واضح است در حوزههای دانشبنیان به دلیل ماهیت پرابهامتر آن، ریسکهای سرمایهگذاری بالاتر است و بهتبع آن انتظارات درآمدی نیز افزایش مییابد. صندوقهای تامین مالی در کشور نیز هم اکنون با تلاشهایی که انجام شده است در حال توسعه هستند و حتی مدلهای بورسی آن نیز مطرح شدهاند اما به چه میزان میتوان از این صندوقهای تامین مالی انتظار ریسک داشت؟ برای پاسخ به این سوال باید به چهار فعالیت جهت مدیریت ریسک در ارائه تسهیلات به شرکتهای دانشبنیان توجه داشت. الف) اعتبارسنجی شرکت و طرح دانشبنیان در مرحله ارزیابی درخواست تسهیلات، ب) ایجاد تناسب وثایق با اعتبارسنجی شرکت و طرح دانشبنیان، ج) نظارت بر حسن اجرای طرح توسط شرکت دانشبنیان و د) توانمندسازی مدیریتی و سازمانی شرکتهای دانشبنیان.
به هر میزان صندوقهای تامین مالی در این 4 فعالیت دقیقتر عمل کنند، قدرت مدیریت بیشتری بر ریسکهای احتمالی طرحهای دانشبنیان دارند. اعتبارسنجی شرکت و طرح دانشبنیان بهعنوان فعالیت اول، از آن جهت دارای اهمیت است که شرکت دانشبنیان باید به دقت (به خصوص از طریق اعضای هیات مدیره آن) اعتبارسنجی شود. عمده شرکتهای دانشبنیان شرکتهای نوپایی هستند که خود شرکت، دارای اعتبار بالایی نیست و بیشتر اعتبار خود را از اعضای هیات مدیره و موسس خود میگیرد. در نتیجه در این جنس اعتبارسنجی اهمیت افراد مسوول در آن شرکت بسیار مهم است. در بخش دیگر، صندوق تامین مالی حتما باید از لحاظ فنی به دقت طرح دانشبنیان را بررسی کند. بررسی دقیق طرح به ویژه از منظر قابلیت اجرا و بازار آن یکی از کلیدیترین بخشها در کاهش ریسک صندوقهای تامین مالی است. فعالیت دوم ایجاد تناسب دقیق میان وثایق و سطح اعتبارسنجی شرکت دانشبنیان و طرح آن است. این تناسب برای شرکتهای دانشبنیان دارای اهمیت ویژه است زیرا شرکتهای دانشبنیان عمدتا نوپا و دارای قدرت وثیقهگذاری پایین هستند و عمده اعتبار آنها به افراد آنها وابسته است.
صندوقهای تامین مالی با درک این واقعیت، باید نسبت به ایجاد تناسب میان وثایق با اعتبارسنجی انجام شده همت بگمارند تا ضمن حفظ چابکی و سرعت عمل دچار معضل معوقات مالی نشوند. فعالیت سوم نظارت بر حسن انجام طرح و پرداخت مرحلهای است. پرداخت مرحلهای که با نظارت بر حسن اجرای مراحل طرح همراه است، منجر به آن میشود که ریسک نکول کل پرداختی در صورت انحراف طرح دانشبنیان کاهش مییابد و شرکت دانشبنیان برای دریافت مابقی تسهیلات، دقت بیشتری در به سرانجام رسیدن طرحها داشته باشد. فعالیت چهارم که در سرتاسر سه فعالیت قبلی باید جریان داشته باشد، توانمندسازی شرکتهای دانشبنیان نوپا از منظر مدیریتی و سازمانی است. آموزش، مشاوره و توانمندسازی شرکتهای دانشبنیان در امور مدیریتی و سازمانی همچون مالی، مدیریت پروژه، حقوقی، بازار و سایر موارد امکان مدیریت بهتر پروژه توسط شرکت دانشبنیان و در نهایت کاهش ریسک عدم موفقیت طرح را در بردارد.
اگر امروز یکی از بزرگترین نهادهای تامین مالی دانشبنیان کشور(صندوق نوآوری و شکوفایی) در دوسال اخیر، بیش از 50 درصد وثایق شرکتهای دانشبنیان را بهصورت چک و سفته دریافت کرده است (چنین امری رویکرد با ریسک بالای این صندوق را نشان میدهد) تنها در صورتی معقولانه است که این چهار فعالیت به خوبی در این صندوق انجام پذیرفته باشد، در غیر این صورت میتوان انتظار داشت این نهاد نیز به سرنوشت بسیاری از بانکهای کشور در زمینه معوقات بانکی دچار شود و همین میزان محدود منابع تخصیصی به حوزه دانشبنیان نیز دچار کاهش تدریجی شود. واقعیت آن است که کوتاه آمدن از هر کدام از این فعالیتها به هر دلیلی از جمله فشارهای بیرونی، سرنوشتی جز پرورش نخبه بیکار و شرکت دانشبنیان بدهکار ندارد. به این جهت صندوقهای تامین مالی بهعنوان بخش مهمی از اقتصاد دانشبنیان باید نقش خود را در این چهار فعالیت به خوبی ایفا کنند و همچنین حاکمیت به آنها در اجرای این نقشها کمک کند.
ارسال نظر