دیدگاه
نگرشها به اشتغال زنان تصحیح شود
زنان ایرانی بر اساس سرشماری نفوس و مسکن حدود نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند. از این نسبت در کنار تمامی نتیجهگیریها و برنامهریزیهایی که باید بر مبنای آن صورت بگیرد، یک مفهوم ساده و در عین حال مهم به ذهن متبادر میشود؛ زنان ایرانی تقریبا به اندازه مردان در هر آنچه در کشورمان میگذرد شریکاند و البته باید سهم داشته باشند.
فاطمه دانشور*
زنان ایرانی بر اساس سرشماری نفوس و مسکن حدود نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند. از این نسبت در کنار تمامی نتیجهگیریها و برنامهریزیهایی که باید بر مبنای آن صورت بگیرد، یک مفهوم ساده و در عین حال مهم به ذهن متبادر میشود؛ زنان ایرانی تقریبا به اندازه مردان در هر آنچه در کشورمان میگذرد شریکاند و البته باید سهم داشته باشند. به عبارت دیگر تساوی تقریبی تعداد زنان و مردان ایرانی به این معنا است که اگر موفقیتی در کشور حاصل میشود، زنان نیز به اندازه مردان در آن سهیماند و اگر مشکلی نیز وجود دارد، زنان به میزان مردان از آن آسیب میبینند؛ گرچه ممکن است درباره مستقیم یا غیرمستقیم بودن این تاثیرپذیری بحث کرد؛ اما به نظر نمیرسد هیچ منطقی بپذیرد در دنیای امروز که ایران ما نیز جزو آن است، بتوان موفقیت یا چالشی را سراغ گرفت که سهم مستقیم و غیر مستقیم زنان و مردان در آن چندان تفاوتی داشته باشد. از سوی دیگر تردیدی در این نیز وجود ندارد که شرایط اقتصادی ما در دو بعد خرد و کلان به گونهای است که بیش از هر زمان دیگری نیازمند حضور فعال و مولد تمامی اقشار کشور از جمله زنان هستیم و چرا نباید اینگونه باشد؟ در این شرایط که زنان نیمی از جمعیت ایران را تشکیل میدهند، نباید و نمیتوان از نقش و تاثیر آنان در حل چالشهای امروز اقتصاد کشور غافل شد و همچنین باید اطمینان داشت که اندیشیدن به هر راهحلی برای مشکلات اقتصادی کشور بدون در نظر گرفتن نقشی که زنان میتوانند در حل آن ایفا کنند نه شایسته است و نه بایسته.
با وجود وضوح این مساله برخی تصمیمگیران و مدیران اجرایی در کشور ما چندان به آن توجه ندارند و آنگونه که از شواهد و قرائن برمیآید خانوادهها بسیار زودتر و منطقیتر به این حقیقت پیبردهاند و افزایش مشهود و چشمگیر نقش و سهم زنان در تامین نیازهای اقتصادی خانواده که افزایش اشتغال زنان پیامد قهری آن است، نشانه این درک صحیح است.
همه ما این روزها شاهد آن هستیم که حتی در مواردی که خانوادهها برای تامین نیازهای اقتصادی و معیشتی خود به کار کردن و درآمد فردی غیر از سرپرست خانواده نیاز ندارند، زنان خانواده اعم از دختران و همسران، اشتغال و کسب درآمد را برای خود یک اصل میدانند؛ چرا که اشتغال برای زنان جامعه ما از قالب یک حرکت فانتزی یا مسوولیتی ناخواسته که صرفا با هدف کمک خرج بودن انجام میشود، خارج شده است و در باور عمومی، اشتغال زنان، حقی انسانی و مدنی است که یک انسان فارغ از جنسیت خود باید از آن برخوردار باشد.
با این وجود متاسفانه به نظر نمیرسد شرایط محیطی اعم از بسترهای قانونی و کلیشههای حاکم بر فضای تحصیلی و شغلی در تمامی کشورهای جهان از جمله ایران با آنچه در جامعه میگذرد، هماهنگ باشد. آمارها به وضوح نشاندهنده این عدم تناسب است؛ بنا بر گزارشهای بانک جهانی در سال ۲۰۱۲ میلادی حدود ۶۶ درصد از نیروی کار را در جهان زنان تشکیل دادهاند و بیش از ۵۰ درصد مواد غذایی جهان به وسیله آنان تولید میشود؛ اما تنها در ۱۰ درصد درآمد و یک درصد مالکیت سهم دارند. حال آنکه پیشبینی آماری همین نهاد بینالمللی گویای این است که اگر درهای اقتصادها بر روی زنان گشوده شود در سال ۲۰۲۰ میلادی یعنی کمتر از ۷ سال دیگر شاهد افزایش ۱۴درصدی درآمد سرانه در برخی از اقتصادیها به خصوص چین، روسیه، اندونزی، فلیپین، ویتنام، و کره خواهیم بود.
به نظر میرسد در کشور ما همراستا با حرکتهایی که در جهان برای تسهیل و تسریع حضور زنان در اقتصاد صورت میگیرد، اقداماتی انجام شود خصوصا اینکه زنان ایرانی نشان دادهاند از هر فرصتی برای حضور بیشتر و گستردهتر در فعالیتهای مولد اقتصادی به بهترین شکل ممکن استفاده میکنند. رشد حدود ۳ برابری تعداد زنان دارای کارت بازرگانی طی یک دهه منتهی به سال ۱۳۹۰ و حضور پررنگتر آن ان در اتاقهای مشترک ایران با سایر کشورها، تشکیل انجمنها و کانونهای متعدد و مختلف در حوزه کارآفرینی و اشتغال زنان و.... نمونه هایی از این آمادگی و تکاپو در میان زنان ایرانی است.
*دبیر علمی همایش کسب و کار زنان در عرصه بازرگانی
ارسال نظر