محمدحسین رحمتی*

این ستون مثال‌هایی ساده‌ از کاربرد آموزه‌های اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان می‌دهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک می‌کند.

ابن‌خلدون یکی از معدود اندیشمندان دوران شکوفایی اسلام است که در تحلیل‌های تاریخی خود سعی کرده از مبانی اقتصادی نیز بهره بجوید. ابن‌خلدون در کتاب «مقدمه» بین زندگی در بادیه و شهرنشینی تمایز قائل می‌شود و می‌نویسد: «تا هنگامی که اجتماع شهرنشینی و تمدن شهر به مرحله کمال نرسد مردم تنها به کسب ضروریات معاش همت می‌گمارند که عبارت از وسایل خوراکی چون گندم و جز آن است. ولی هرگاه شهر به مرحله تمدن برسد و بهره کارهای مردم فزونی یابد و برای ضروریات آنان کافی باشد و بلکه زائد بر آن گردد، آن‌وقت آن مقدار اضافه را صرف امور تجملی معاش می‌کنند.» این ادعای تاریخی دقیقا منطبق با فهم اقتصادی ما از تقاضای کالاهای تجملی است. کالاهای تجملی کالاهایی هستند که با ارزش درآمد خانوار سهم ریالی این کالاها در مخارج خانوار افزایش می‌یابد. به عبارت دیگر، این کالاها دارای کشش درآمدی بالایی می‌باشند و لذا تنها خانوارهای ثروتمند از این کالاها استفاده می‌کنند. به عبارت دیگر اگر خانواده کم‌درآمدی ثروتمند شود، به مرور از کالاهای تجملی استفاده بیشتری خواهد کرد و سهم این کالاها از صفر به مقادیر بزرگ‌تری متمایل می‌شود. به دلیل مشابه اگر خانواده ثروتمندی فقیر شود، سهم کالاهای تجملی در هزینه‌های وی ناچیز می‌شود. در مقابل کالاهای ضروری کشش کمتری به درآمد دارند و خانوارهای فقیر و ثروتمند هر دو از این کالاها استفاده می‌کنند.

سوال: ابن خلدون موارد زیر را کالای تجملی می‌شمارد «عطرساز و رویگر و حمامی و آشپز و سازنده شیره و رب انگور و سازنده هریسه و معلمی که آوازخوانی و نواختن طبل را به دیگران می‌آموزند» به نظر شما بر چه اساسی می‌توان گفت کدام کالا تجملی‌تر است؟

*دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه آستین

Mh.rahmati@gmail.com