نویسنده : جورج. جی کاستاندا

مترجم: سید امیرحسین میرابوطالبی

اشاره: جورج. جی کاستاندا، بعد از پیوستن به رقیب ایدئولوژیکش یعنی رییس‌جمهور ویسنته فاکس و تشکیل اولین دولت دموکراتیک مکزیک، بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ وزیر امورخارجه بود. او اکنون یکی از اساتید برجسته مطالعات سیاسی و مطالعات در رابطه با آمریکای لاتین در دانشگاه نیویورک است. همچنین وی نویسنده کتاب «زندگی و مرگ چه‌گوارا» است. این مقاله پیش از رای آوردن حزب PRI نوشته شده است. اما اهمیت آن از نظر توصیفاتی است که از این حزب ارائه می‌دهد و می‌تواند در شناخت آن خواننده را یاری دهد.

نتایج اخیر انتخاباتی نشان از برتری قاطع نامزد PRI یعنی «انریکه پنا نیتو» دارد. بسیاری از مکزیکی‌ها به علاوه دوستان خارجی کشور، از این می‌هراسند که این سری اتفاقات منجر به بازگشت به گذشته استبدادی، فاسد و بی اعتباری شود که مکزیک با پیروزی کاندیدای حزب جنبش ملی یعنی «ویسنته فاکس» در سال ۲۰۰۰ آن را کنار زد.

به عنوان کسی که در شکست دادن و کنار زدن PRI سهم داشت، ترجیح می‌دادم امسال پیروز این رقابت کسی غیر از آنها باشد: نامزد مستقل، نامزد چپگرای سوسیال دموکرات و یا نامزد راستگرا. اما در عین حال این فرضیه را نیز قبول ندارم که پیروزی PRI به صورت خودکار آن معضلاتی که اشاره شد را به وجود خواهد آورد. چرا که دیگر مکزیک، رابطه این کشور با جهان و حتی خود PRI به شکل سابق نیستند.

مکزیک از آخرین باری که نامزد حزب PRI در سال ۱۹۹۴ به ریاست‌جمهوری رسید تفاوت بسیاری کرده است. اکنون که «پنانیتو» پیروز شده است، با اپوزیسیونی قدرتمند در کنگره و همچنین اقلیت بودن PRI حداقل در مجلس عوام۱ روبه‌رو‌ خواهد بود.

علاوه بر این بیش از ۱۰ ایالت از ۳۲ ایالت مکزیک در دست فرمانداران اپوزیسیون است و این در حالی است که حزب چپگرای انقلاب دموکراتیک همچنان کنترل دومین نهاد مهم انتخابی کشور یعنی شهرداری مکزیکوسیتی را در اختیار دارد، جایگاهی که از سال ۱۹۹۷ در اختیار این حزب بوده

است. در ضمن رسانه‌های مکزیک با اینکه بعضی اوقات از نظر کیفیت تولیدات راه زیادی تا مطلوب شدن دارند، اما از همیشه آزادتر، بهتر و قوی ترند. جامعه مدنی کشور از همیشه سازمان یافته تر، قدرتمند‌تر و پر‌طرفدارتر است. دولت دیگر نمی‌تواند هر کاری که می‌خواهد انجام دهد، چه آن کار خوب باشد و چه بد.

در حقیقت از سال ۲۰۰۰ تا به حال نهادهای کلیدی متعددی از دولت مستقل شده‌اند: بانک مرکزی، نهاد شفافیت، مرکز ملی آمار و همین طور مراجع مسوول‌ در مباحث امنیتی، ارتباطاتی، انتخاباتی، ضد انحصاری و مواد مخدر.

شاید مهم‌تر از همه اینها این باشد که امروز می‌توان گفت مکزیک برای اولین بار در تاریخش از یک «دادگاه عالی» مستقل و موثر بهره‌مند شده است. این موضوع شاید کار رییس‌جمهورها را سخت‌تر کرده باشد ولی در زندگی مکزیکی‌ها تاثیر مثبت بسزایی داشته

است. روابط مکزیک با جهان خارج نیز از سال ۲۰۰۰ تاکنون دچار دگرگونی‌های بسیاری شده است. امروزه کشور در شبکه‌ای از توافقات تجارت آزاد و دیگر ابزارهای بین‌المللی قرار دارد که وجود اقتصاد باز، سیاست‌های کلان مرسوم و تعهدش به قوانین دموکراتیک را تضمین می‌کند.

امروز فشار طرف‌های مقابل هم مهم است. کشور‌های دیگر تنها در شرایطی به مکزیک گوش فرا خواهند داد که این کشور به تعهداتش در رابطه با احترام به نیروی کار، محیط زیست، انتخابات آزاد و عادلانه، مالکیت خصوصی و حقوق بشر پایبند باشد.

در چنین دورانی و با این اوصاف دولت نخواهد توانست در انتخابات دست ببرد، مخالفان سیاسی‌اش را به زندان بیندازد، دارایی‌های خصوصی خارجی و داخلی را تصاحب کند، به فساد گسترده دست بزند و یا ولخرجی کند. سطح همکاری و همبستگی اقتصادی مکزیک با آمریکا و کانادا یعنی دو کشوری که بخش اعظمی از تجارت توریسم و سرمایه‌گذاری خارجی مکزیک را تشکیل می‌دهند، باعث می‌شود تا دولت به سختی بتواند بدون توجه به نظرات خارجی کشور را اداره کند.

در نهایت خود PRI نیز نسبت به آخرین باری که قدرت را در دست داشت، در دو موضع مهم دچار تغییرات اساسی شده است. من نمی‌توانم ضمانت کنم که «پنا نیتو» دیدگاه‌های دموکراتیکی دارد اما از نظر نسلی او در دوران دموکراتیک مکزیک برخاسته است. او در سیاه‌ترین دوران نظام قدیم یعنی سال ۱۹۶۸ تنها دو سال داشته است، در اولین انتخابات نیمه دموکراتیک کشور در سال ۱۹۹۴ بیست و هشت سال داشت و در سال ۲۰۰۰ سی و چهارساله شد. اعتقاد شخصی‌اش هر چه باشد، «پنانیتو» اولین رییس‌جمهور برآمده از PRI است که به صورت دموکراتیک برگزیده شده است.

به عبارت دیگر اولین نفر از این حزب خواهد بود که به خاطر رای بیشتر بر صندلی ریاست دولت تکیه خواهد زد و نه به خاطر اینکه نفر قبلی او را انتخاب کرده است. سخت بتوان گفت که این مساله چقدر تعیین‌کننده است، اما در هر حال تعهد از نظر اخلاقی سیاسی و شخصی مهم و تاثیرگذار است؛ در غیاب این تعهد هر اتفاقی ممکن است بیفتد. و باید گفت این تعهد دیگر در مکزیک غایب

نیست! اگر مکزیک آماده بازگشت PRI به قدرت نیست و از آن بیم دارد، حتما ما کارمان را خوب انجام نداده ایم: نهادهای لازم را بنا نکرده ایم، جامعه مدنی را شکل نداده ایم، احزاب سیاسی تشکیل نشده‌اند، و معاهدات بین‌المللی که تنها حضور بازیگران دموکراتیک در بازی سیاست را تضمین می‌کنند منعقد نکرده‌ایم. اما در واقع من چنین فکر نمی‌کنم. به نظر من ما کارمان را به خوبی انجام داده‌ایم و این ترس از بازگشت خودکامگی به مکزیک به نوعی نادیده گرفتن تمام آن چیزهایی است که در این ۱۲ سال به دست آورده‌ایم.

Amirhosein.ec@gmail.com

پاورقی:

۱- Lower House که در نظام‌های قانون گذاری دو مجلسی وجود دارد. اعضای این مجلس اغلب با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شوند. مجلس دوم در این نوع نظام‌های قانون‌گذاری Upper House نام دارد.