کارشناس صنعت برق در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» عنوان کرد
پیدا و پنهان خرید برق توسط شرکتهای توزیع
در مقابل گروههای دیگری معتقدند در درجه اول وزارت نیرو با این طرح خردهفروشانی راکه برق ۸۵ تومانی از نیروگاهها میخریدند و با درصدی افزایش طی قراردادهای دوجانبه سالانه به صنایع میفروختند عملا از صحنه به در میکند چون قیمتها در بورس باب میل نیروگاههاست و کسی حاضر به فروش در خارج از بورس با ۳۵ تومان ارزانتر نیست (خطای ناشی از مقایسه قیمت متوسط برق سال با قیمتهای خردادماه در تابلوی بورس)؛ از سوی دیگر تقریبا قابل پیشبینی است که با پایان یافتن تابستان و آغاز پاییز و زمستان دیگر خبری از قیمتهای کنونی نباشد و با نبود خردهفروشها عملا دسترسی نیروگاهها به مصرفکنندگان نهایی دچار اختلال خواهد شد.
در همین خصوص کارشناس صنعت برق معتقد است: خردهفروشان در شرایط کنونی در معرض ریسکهای عمدهای قرار دارند. برخی از آنان با توجه به سابقه قراردادهای قبلی، عملا در حال تمدید قرارداد تامین برق سالانه خود بودند و برخی دیگر با بدعهدی نیروگاههایی مواجه شدند که منافع خود را در عدمرعایت قراردادهای تامین برق سالانه خود میبینند. در چنین شرایطی، وزارت نیرو خود را ملزم به پوشش ریسکهای خردهفروشی ندیده و اجرای چنین طرحی را بدون تامین حداقلهای مدنظر خردهفروشان اجرا کرده است. البته که سهم خردهفروشان در مقایسه با نیروگاهها به نسبت کوچک بوده و نادیدهگرفتن آنها توسط وزارت نیرو و توانیر غیرقابل پیشبینی نبوده است. همانگونه که شرکت توانیر در گذشته نیز سابقه دخالت در معاملات برق خارج بازار داشته است.
به گفته سید صادق نیکو سپهر در خصوص از دست رفتن قراردادهای دوجانبه با وضعیت جدید میتوان گفت همان ریسکی که شرکتهای خردهفروش در برابر قراردادهای دوجانبه دارند، نیروگاهها هم دارند، اما نیروگاهها به دلیل اینکه مالک برق هستند، میتوانند با یک برنامهریزی درست، علاوه بر متعهد بودن به قرارداد گذشته در برابر خردهفروش، مکانیزم بهینه بورس انرژی را هم پیش ببرند؛ پس از این نظر خطری برای نیروگاهها وجود ندارد؛ اما معتقدم اجحافی که به نیروگاهها میشود این است که از یکسو مدیریت شبکه پول فروش برق را به نیروگاهها نمیدهد و از سوی دیگر با توجه به امکان افت قیمتها در زمستان و پاییز و نیروگاهها برای تامین هزینههای تعمیر و اورهال در زمستان به شدت دچار مشکل میشوند. متن پیش رو ما حصل گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با سید صادق نیکو سپهر، کارشناس صنعت برق در رابطه با وضعیت این روزهای صنعت برق و چالشهای پیش روی فعالان این صنعت است که در ادامه میآید.
با توجه به طرح اخیر وزارت نیرو در خصوص تخصیص نقدینگی به شرکتهای توزیع برای خرید برق نیروگاهها از بورس، تا چه اندازه این طرح را موثر میدانید؟
در خصوص این طرح میتوان گفت اتفاق چندان جدیدی را شاهد نبودهایم و نیروگاهها برای فروش برقشان همچون گذشته تابلوهای بورس انرژی، معاملات دوجانبه خارج از بازار و بازار برق را در دسترس دارند، اما علت اینکه در گذشته شرکتهای توزیع از طریق بورس معامله نمیکردند صرفا به خاطر عدمتامین نقدینگی توسط شرکت توانیر برای خرید برق بوده است.
نکته حائز اهمیت این است که در مکانیزم تامین مالی جدید، شرکت توانیر اختیار خود را در خصوص کل مبالغ دریافتی شرکتهای توزیع از مصرفکنندگان از دست داده و صرفا با اعلامدرصد هزینههای خود، بخشی از این مبالغ را دریافت و مابقی را برای خرید برق به شرکتهای توزیع باز میگرداند؛ نکته دوم اینکه قرار بود که اگر شرکتهای توزیع تمام مبالغ دریافتی را برای خرید برق از بورس انرژی هزینه نکنند، این مبالغ از طرف شرکتهای توزیع به مدیریت شبکه پرداخت شود تا مدیریت شبکه بتواند مطالبات نیروگاهها ناشی از فروش برق در بازار را پرداخت کند؛ در واقع پولی در حساب وجود دارد که قرار است برای خرید برق از نیروگاهها صرف شود و اگر این خرید به هر دلیلی انجام نشد، از محل مدیریت شبکه صرف خرید برق شود. اما متاسفانه بعد از دو سه روز وزارت نیرو سیاست خود را تغییر داد و عنوان کرد که اگر پولی در بورس توسط شرکتهای توزیع هزینه خرید برق نشود بهایی بابت خرید برق به شرکت مدیریت شبکه پرداخت نخواهد شد، گویی نیروگاهها ملزم به ارائه برق خود به صورت رایگان به بازار برق هستند.
نکته سوم مربوط به شرکتهای برق منطقهای است، برقهای منطقهای به عنوان عمده دریافتکنندگان بهای برق موضوع ماده3 قانون مانعزدایی از صنعت برق هستند و برقهایی که به صنایع انرژیبر فروخته میشود، از محل برق منطقهای وارد حساب توانیر میشود، اما با این وضعیت قرار نیست درآمد حاصل از فروش برق به مشترکان بزرگ با یک واسطه به حساب توانیر پرداخت شود و این بار پول مستقیم به حساب توانیر میآید و به عبارتی پولی که قرار بود صرف باز پرداخت بدهی تولیدکنندگان برق شود، مغفول مانده و به نظر میرسد توانیر خواسته حوزه اختیارات خود را برای اعمال نظر بر روی حجم زیادی از نقدینگی کماکان افزایش دهد. بنابراین به صورت خلاصه عرض کنم که نه پلتفرم و نه قوانین جدید ارائه شده است، تابلوهای بورس انرژی و بازار برق در گذشته هم وجود داشتهاند و برای معاملات برق در دسترس بودهاند همانگونه که در سال 94 هم در مقاطعی از سال مبالغی به شرکتهای توزیع برای خرید برق پرداخت شد و 9 سال پیش این اتفاق را شاهد بودهایم.
خردهفروشان معتقدند با شرایط کنونی قراردادهای یکساله آنها با صنایع دچار مشکل شده است چرا که امروز نیروگاهدار میتواند با قیمت 120 تومان به شرکتهای توزیع برقش را بفروشد و دلیلی نمیبیند که مانند گذشته دنبال فروش برق با قیمتهای رایج قراردادهای دوجانبه به خردهفروش باشد؟ شما چه نظری در این رابطه دارید؟
از دو جنبه میتوان به این موضوع نگاه کرد. شرکتهای خردهفروش قرار است از محل قراردادهای خرید و فروش برق به حیاتشان ادامه دهند و اینکه ممکن است قرارداد خرید و فروش برق در مقاطع متفاوتی از سال باشد و اینگونه نیست که تعداد قراردادهای خرید و فروش ماهانه آنها با هم برابر باشد، اما نمیتوان این را کتمان کرد که با این جهش قیمت، عملا این گروه در بازار برق متضرر میشوند. همانگونه که عنوان شد، وزارت نیرو تعهدی به خردهفروشها برای خرید نکردن مستقیم شرکتهای توزیع از نیروگاهها نداده است و نهایتا این خردهفروشان با توجه به سودی که در بازار برق دیدهاند وارد این عرصه شدهاند و حالا هم اگر نیروگاهی به قراردادی که با خردهفروشان بسته پایبند نباشد، خردهفروش میتواند از طریق مجاری قانونی اقدام کند. با وجود این اگر وزارت نیرو از این خردهفروشان که نقش مهمیتاکنون برای تامین انرژی و تثبیت قیمت در بازار دوجانبه داشتهاند، حمایت کند، اقدام بجا و منطقی انجام داده است؛ در واقع اگر چه وزارت نیرو از نظر قانونی تعهدی ندارد، اما از آنجا که این گروه تجارت مهم و قابل اعتمادی در صنعت برق شکل دادهاند، باید با اقدامات کوچک کاری کنند که حیاتشان را ادامه دهند.
برخی هم عنوان میکنند که نیروگاهها هم ممکن است در این اوضاع دچار ضرر و زیان شوند؛ به این معنا که از یک طرف قراردادهای دوجانبه با خردهفروشان را از دست میدهند و از سوی دیگر در فصلهای پاییز و زمستان ممکن است با افت شدید قیمتها یا حتی برچیده شدن حضور شرکتهای توزیع در بورس انرژی مواجه شوند.
در خصوص از دست رفتن قراردادهای دوجانبه با وضعیت جدید میتوان گفت همان ریسکی که شرکتهای خردهفروش در برابر قراردادهای دوجانبه دارند، نیروگاهها هم دارند، اما نیروگاهها به دلیل اینکه مالک برق هستند، میتوانند با یک برنامهریزی درست، علاوه بر متعهد بودن به قرارداد گذشته در برابر خردهفروش، مکانیزم بهینه بورس انرژی را هم پیش ببرند؛ پس از این نظر خطری برای نیروگاهها وجود ندارد؛ اما معتقدم ظلمیکه به نیروگاهها میشود این است که از یکسو مدیریت شبکه پول فروش برق را به نیروگاهها نمیدهد و از سوی دیگر با توجه به امکان افت قیمتها در زمستان و پاییز و نیروگاهها برای تامین هزینههای تعمیر و اورهال در زمستان به شدت دچار مشکل میشوند.
سالهاست در مورد بورس واقعی انرژی صحبت میکنیم، اما با توجه به اینکه مدیریت شبکه در اختیار وزارت نیرو قرار دارد، توانیر نمیخواهد سهمش را از این بازار کم کند. آیا ما امکان رسیدن به یک بازار بورس واقعی را داریم؟
بازارهای موازی بر هم اثرگذار هستند و وقتی قیمتی در بازاری تعیین شود، سیگنالی به بازار موازی عرضه میکند. متاسفانه ما بازار مریضی به نام بازار برق ایران داریم که شرکت خریدار، علاوه بر پرداخت نکردن به موقع پول، خسارت تاخیر را هم در نظر نمیگیرد و از قضا کسی هم جرات شکایت از این خریدار انحصاری را ندارد و از سوی دیگر در این بازار که توسط یک نهاد قدرتمند دستکاری میشود، به گونهای که هنوز بعد از گذشت حدود ۲۰ سال، ضوابط و قواعد مستندی برای پیشبینی نرخ سقف انرژی و بهای آمادگی در بازار برق وجود ندارد. موازی این بازار یک بازار دیگر داریم؛ به این معنا که اگر شرکت توزیع از طریق شبکه نتواند برقش را بخرد، باید از طریق بورس خرید کند و متعاقب آن اگر نیروگاهی نتواند برقش را از طریق بورس بفروشد باید از طریق بازار برق بفروشد؛ بنابراین مسلما سایه سنگین بازار برق شرکت مدیریت شبکه روی بورس انرژی همواره وجود دارد و تا وقتی بازار دو طرفه نشود و مسائلی از قبیل خسارت تاخیر و پرداخت به موقع پول نیروگاهها انجام نشود، ممکن است نیروگاه به جای مدیریت شبکه، در بورس با توجه به میزان نیاز با هر قیمتی بفروشد چون برای تعمیرات و اورهال و هزینههای جاری نقدینگی لازم را دارد؛ پس تا بازار برق ایران به شرایط عاری از دخالت نرسد، بورس انرژی سالمی هم نخواهیم داشت و قیمتها غیرواقعی خواهد بود.
بحث دوم این است که چرا باید انتظار داشته باشیم که تمام برق در بورس معامله شود؟! در همه دنیا قراردادهای دوجانبه، بازار و بورس را به طور همزمان داریم که هر سه باید به صورت عادلانه وجود داشته باشند و هر مصرفکننده بر اساس نیاز خودش برقش را تامین کند و بر این اساس برخی از مشترکان کوچک ترجیح میدهند برقشان را از طریق قرارداد دوجانبه تامین کنند؛ بنابراین بورس یک وسیله است نه یک هدف.
با زیرساختهای کنونی راهاندازی بورس انرژی واقعی امکانپذیر است؟
من کماکان مشکل را در رفتار بازار برق و هیات تنظیم میبینم و در واقع اشکالات بازار برق به بورس تعمیم پیدا میکند؛ بنابراین ضروری است برای داشتن بورس واقعی در بازار برق قانونگذاریها مستقل و قراردادها در این بازار از تبعیضآمیز بودن و حالت یک طرفه خارج شود؛ از طرفی ضروری است قراردادها توسط هیات تنظیم برای پرداخت هزینههای تاخیر اصلاح شود و اگر نقدینگی وجود دارد هم جهت خرید در بورس انرژی و هم بابت بدهی خرید برق در بازار تخصیص داده شود. در واقع نباید نیروگاهها مجبور به عرضه در بورس انرژی باشند، بلکه باید مختار به عرضه برق در بورس باشند. در این صورت اگرسازوکارها توسط افراد بیطرف طراحی شود، بورس بسیار شفاف و واقعی قیمت واقعی برق را منعکس خواهد کرد.
اگر صحبت دیگری دارید، بفرمایید؟
در حال حاضر تصمیمگیری در مورد عوارض و قیمتهای بورس انرژی خیلی زود است و تازه تجربه یکماهه داریم و اظهارنظر در این خصوص شاید در زمستان کاملتر باشد.