چالشهای سنگاپور در عصر جهانی شدن
البته درست است که سنگاپور آنقدر کوچک است که سیاستهای آن را نمیتوان بهراحتی در نقاط دیگر جهان تقلید کرد؛ اما نحوه رسیدگی به مشکلات همچنان ارزش تماشا دارد. بخشی از پاسخ به این معضلات باید اتخاذ سیاستهای بازتر و آزادانهتر باشد. امروز سرنوشت سنگاپور، در دست یک رهبر جدید، لارنس وانگ است که بعد از کنارهگیری لی هسین لونگ، نخستوزیر از قدرت از ۱۵ماه مه، اداره و هدایت کشور را برعهده گرفته است؛ تحولی که به ۵۹سال حکومت خانواده لی پایان میدهد. پدر لی، «لی کوان یو»، یک سرزمین تحت سیطره استعمار انگلیس را که از نظر سیاستهای نژادی پرخروش و متنوع بود به یک کلانشهر درخشان تبدیل کرد. فرمول او شامل گشودن درها بهسوی تجارت، بیطرفی ژئوپلیتیک و حضور دولت تکنوکرات بود. او با جذابیت کمتری به دنبال نابودی مخالفان بود و آزادی بیان را مخفی کرد. تولید ناخالص داخلی سنگاپور امروز برای هر نفر ۸۸هزار دلار است.
بسیاری از نقاط قوت سنگاپور هنوز به نمایش گذاشته نشده است. شمار نسبتا کمی از شهروندان این کشور در طول همهگیری کرونا جان خود را از دست دادند. جذابیت سنگاپور بهعنوان یک قطب مالی به دنبال اعمال سیاستهای سرکوبگرایانه چین در هنگکنگ تقویت شده است. سنگاپور آرزو دارد در صورت وقوع جنگ سرد جدید، نقش سرزمین بیطرف را ایفا کند. این کشور میزبان کشتیهای جنگی آمریکایی است؛ اما اصرار دارد که میتواند پذیرای کشتیهای جنگی سایر کشورها از جمله چین نیز باشد. در شرایطی که جنگ فناوری در جهان بیداد میکند، سنگاپور، هم میزبان دفاتر مرکزی غولهای سیلیکونولی و هم شرکتهای چینی از جمله علیباباست. این سیاست بازی در زمین هر دو طرف رقیب و خدماترسانی به رقبای سرسختی همچون آمریکا و چین در راستای یک دکترین ملی است که بهخوبی منافع ملی سنگاپور را تامین کرده است.
بااینحال وانگ با خطرات احتمالی روبهروست. اول اینکه ژئوپلیتیک میتواند یک گسست ایجاد کند. فناوری بر صادرات تولیدی سنگاپور تسلط دارد، بنابراین جدایی کامل غرب و چین میتواند اقتصاد را تا ۱۰درصد کوچک کند. اگر آمریکا چین را تحریم کند، سنگاپور را در تنگنای وحشتناکی قرار خواهد داد و اگر سنگاپور بخواهد محدودیتهای درخواستی آمریکا را اجرا کند، سرمایههای چینی از کشور خارج خواهد شد و اگر بخواهد از اجرای این تحریمها امتناع کند، آمریکا میتواند دسترسی این کشور به نظام مالی دلاری را که در واقع لنگر نظام بانکی سنگاپور است قطع کند. دوم، جمعیت دولتشهر سنگاپور بهسرعت در حال پیرشدن است. افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی و کاهش نیروی کار به روند رشد اقتصادی آسیب میرساند. پاسخ این معضل، جذب نیروی مهاجر خارجی و ماهر است (هماکنون ۴۰درصد ساکنان سنگاپور را شهروندان خارجی تشکیل میدهند).
اما افزایش هزینههای مسکن و نگرانی بومیان از رقابتی بودن بازار مشاغل یقهسفید، موجب افزایش تنشها شده است. همچنین بافت اجتماعی از راههای دیگری در بوته آزمایش قرار گرفته است. جوانان خواهان جامعهای هستند که با دغدغهها و نگرانیهای کمتری مواجه باشد؛ بهعنوانمثال بسیاری حتی از ادامه جنگ در غزه عصبانی هستند. چالش دیگر، تغییرات آبوهوایی است. سنگاپور همهچیز را در مورد محدودیتهای جوی بهخوبی میشناسد. ۲۰درصد از خاک آن از دریا احیا شده و این کشور مجبور است بخش زیادی از آب خود را از خارج وارد کند. اما به عنوان یک جزیره کمارتفاع با محیطی کوچکتر و سیل بیشتر مواجه است. اقتصاد این کشور متکی به مصرف مقادیر زیادی انرژی است؛ در نتیجه انتشار گازهای گلخانهای به ازای هر نفر بالاست. وانگ در حوزه اقتصادی غریزه خوبی دارد. اولویت او اقتصاد باز است؛ البته تا آنجا که ممکن است. استقبال از تجارت و جریان سرمایه به این معنی است که کارگران در معرض جدیدترین فناوریها قرار میگیرند. به همین دلیل است که میانگین دستمزدها بیشتر از اکثر کشورهای ثروتمند افزایش یافته است.
فرآیند رشد، منابع جدیدی را برای حل مشکلات ایجاد میکند و صنایع جدیدی را خلق کرده و همزمان امکان ایجاد تنوع در بخشهای منسوخ یا حساس را فراهم میکند. اما باز بودن اقتصاد، تخریب خلاقانه با شوکهای ناگهانی و جابهجایی شغل را نیز شامل میشود. بنابراین، وانگ نیز بر انعطافپذیری تاکید میکند. سنگاپور در حال گسترش نظام مالیاتبردرآمد منفی است تا به فقرا کمک کند و کارگرانی را که تحتتاثیر تغییرات فناوری قرار گرفتهاند، بازآموزی کند. این کشور ۷۵میلیارد دلار سرمایهگذاری میکند تا از خود در برابر تغییرات آبوهوایی محافظت کند. بهعنوانمثال در ساخت دیوارها و سازههای محافظت از امواج دریا. در حوزه امور مالی، دولت برای روی بافرهای سرمایه و ذخایر ارزی بالا برای جذب تلاطم اصرار دارد. گشایش اقتصادی به همراه افزایش انعطافپذیری فرمول جدید سنگاپور است. جایی که وانگ باید تلاش بیشتری معطوف کند، در عرصه آزادیهای سیاسی است.
سنگاپور با عبور از عصر فرسایش و اقتدارگرایی لی کوان یو، به رشد و تعالی دست یافته است. اما این پیشرفتها هنوز ناکافی است. حزب حاکم که از هنگام استقلال به طور مداوم در قدرت است، استدلال میکند که لیبرالیسم به سبک غربی میتواند به قطبی شدن سیاستهای نژادی منجر شود. وانگ قبلا مشاوره عمومی در مورد هدایت سنگاپور انجام داده است. اما او باید حامی گفتمان عمومی قوی باشد که در آن حزب حاکم نسبت به انتقاد و ایدههای بیرونی کمتر ناراحت باشد. او همچنین باید با تعیین مرزهای حوزه انتخابیه به طور مستقل و اجازهدادن به آزادی اطلاعات، محدودیتهای باقیمانده برای مخالفان را حذف کند. باز بودن، انعطافپذیری و سیاستهای قابلرقابت بیشتر، به سنگاپور کمک میکند تا به پیشرفت خود ادامه دهد.