نفت ایران - رانت نفت و دردسرهایش-۵
ابعاد و پیامدهای نفت در ایران
نفت همواره به عنوان یکی از منابعی به شمار میرود که میتواند در تعیین سرنوشت کشورها نقش بسزایی داشته باشد. گاه این منبع عظیم ارزشمند نعمت میشود و گاه نقمت. از سوی دیگر باید قبول داشت که نفت و تاثیر آن بر ساختار سیاسی و اجتماعی ایران در عصر پهلویها انکارناپذیر است. نوشتار ذیل سعی بر آن دارد که ابعاد و پیامدهای نفت و تبدیل حکومت پهلوی به یک دولت رانتیر نفتی را بررسی کند. تاثیر نفت و درآمدهای آن بر ساختار سیاسی و اجتماعی ایران انکارناپذیر است و شاید بتوان گفت که تاثیر این متغیر در ایران حتی بیشتر از دیگر کشورهایی است که وضعی مشابه ایران داشتهاند. از این لحاظ شاید ایران اولین و بالاترین کشوری باشد که نفت در آن چنین جایگاهی داشته است.
ایران اولین اعطاکننده امتیاز نفت به بیگانگان بود (۱۹۰۱.م).اولین استخراج صنعتی نفت در خاورمیانه در ایران انجام شد (۱۹۰۸.م) و البته ایران اولین کشوری بود که صنعت نفت در آن ملی گردید (۱۹۵۱.م). دولت پهلوی دولتی رانتیر بود؛ زیرا «به طور منظم مقادیر عظیمی از رانت خارجی را دریافت میکرد». سه عامل میراث تاریخی یعنی نظام سیاسی پاتریمونیال (Patrimonial) در ایران، اوضاع داخلی ایران یعنی ناکامی جبهه ملی در اداره موفق کشور و وضعیت بینالمللی یعنی شرایطی که آمریکا میکوشید دولت دستنشانده خود در ایران را حفظ کند تا به دام کمونیسم نیفتد، زمینهساز شکلگیری و تثبیت دولت رانتیر در ایران شد. پس از آن بسیاری از نظریهپردازان از نظریه دولت رانتیر در کنار نظریات دیگری چون استبداد شرقی، شیوه تولید آسیایی، دولت بناپارتی، نئوپاتریمونیالیسم (Neo - Patirmonialism)، دولت مطلقه و ناسیونالیسم مدرن برای توصیف دولت در ایران معاصر بهره بردهاند.
حسین مهدوی در این باره گفته است: «دولت محمدرضاشاه، بهویژه در دو دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمسی از بسیاری جهات با دولتهای قبل از خود تفاوت چشمگیری داشته است. بسیاری از این اختلافات عمدتا به خاطر متکی بودن به درآمدهای نفتی بوده است. در حالی که دولتهای قبل از محمدرضاشاه، در تامین هزینه و بودجه لازم دولت، به جامعه داخلی شدیدا نیازمند بودند».افسانه نجمآبادی نیز در مقالهای در کتاب «دولت رانتیر» بر رانتیر بودن دولت پهلوی تاکید ورزیده و ماهیت غیردموکراتیک آن را به ماهیت تحصیلدار دولت ربط داده است: «دولت رانتیر پهلوی نهتنها به دنبال تقویت استقلال خود از جامعه بوده، بلکه با تغییر مصرف الگوی فرهنگی ــ آموزشی و باجدهی به عوامل خودی، سعی در سیاستزدایی اجتماعی به نحوی وسیع داشت و نتیجه این وضع موجب کاهش شدید سطح درک سیاسی و فرهنگ سیاسی در کشور شد».
پروفسور تدا اسکاچ پل (Teda Skocpol) نیز در تبیین خود از انقلاب اسلامی ــ که به اصلاح نظریه انقلاب او منجر شد ــ معتقد است که دولت پهلوی دولت رانتیر غرق در دلارهای نفتی و پیوندخورده با سیر اقتصاد سرمایهداری جهانی بود.دکتر حاجی یوسفی نیز، با تایید رانتیر بودن دولت پهلوی، از این نظریه برای توضیح علل توسعه اقتصادی نیافتن ایران استفاده کرده است. اما پس از گذر از نظر تحلیلگران مبنی بر منطبق بودن نظریه دولت رانتیر بر ساخت قدرت در ایران دوره پهلوی، در تطبیق این نظر بر اساس مبانی مطرحشده در بخش دوم با اوضاع ایران در دوره پهلوی دوم میتوان گفت: ۱ــ منابع نفتی ایران همواره در مالکیت دولت بوده و عایدی آن به دولت پرداخت شده است؛ ۲ــ درآمد نفتی همواره از ابتدای دهه ۱۳۴۰ سهم بالایی در درآمدهای دولت داشته و از سال ۱۳۳۹/ ۱۹۶۰ این سهم همواره بیش از ۴۲ درصد درآمد دولت بوده است؛ ۳ــ درآمدهای نفتی ایران پیوند کمی با اقتصاد داخلی و نیروی کار داخلی داشته است.
در سال ۱۳۴۱، ۵ درصد نیروی کار کشور در صنعت نفت مشغول بودهاند. این سهم در سالهای ۱۳۴۶، ۱۳۵۱ و ۱۳۵۶ بر عدد ۶ درصد ثابت مانده است، در حالی که بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات هر کدام طی این سالها حداقل ۲۰ درصد نیروی کار کشور را به اشتغال درآورده بودند؛ ۴- درآمد نفتی ایران از منابع خارجی تامین میشده و بهرغم اینکه مصرف داخلی نفت و مشتقاتش طی آن سالها افزایش یافت، درآمدی را نصیب دولت نکرد و درآمد رانتی دولت حاصل از فروش نفت به خارج بود. ساخت رانتیر قدرت در ایران پیامدهای خود را نیز بر سیاست، اقتصاد و شرایط اجتماعی کشور تحمیل کرد. دولت که طی تاریخ ایران، به دلیل نظام پادشاهی، از استقلالی نسبی برخوردار بود، به استقلال مطلق از جامعه دست یافت، بهطوریکه تحلیلگران در این دوره رژیم پهلوی را دولتی میدانند که به صورت بازیگری مستقل از گروههای جامعه، منافع خاص خود را دنبال میکرد.
منبع: Zamaneh.info
ارسال نظر