مدیر تصفیه کارگزاری هشدار داد
طلب ۱۸۰۰میلیارد تومانی «عدالت» از شرکتهای سرمایهپذیر
معصومه طاهرخانی
خرداد ۹۰؛ ختم تصفیه کارگزاری اعلام میشود
معصومه طاهرخانی
خرداد 90؛ ختم تصفیه کارگزاری اعلام میشود
«منتقدان، کارگزاری سهام عدالت را منحل کردند»، «هنوز درگیر مطالبات هستیم»، «سرمایهگذاریهای استانی به مجامع سهام عدالت بیایند»، «۲۵میلیارد تومان سود بانکی از بابت سود سهام عدالت شناسایی کردیم»، «قریب ۱۰۰میلیارد تومان بودجه به سرمایهگذاریها و تعاونیها دادهایم»، «قسطهای دولت، سودی برای مشمولان عدالت نمیگذارد» «کانون، رقیب سرمایهگذاریهای استانی نیست»، ««ایمیدرو» نمایندههای عدالت را به هیاتمدیرهها راه نمیدهد»، «زیرمجموعههای نفت بزرگترین بدهکاران عدالت هستند»، «شاید خرداد سال بعد، ختم تصفیه را اعلام کنیم» و ...
اینها بخشی از گفتههای «هوشنگ عمرانی کلوچه»، مدیر تصفیه کارگزاری در حال انحلال سهام عدالت است.
او که دانشآموخته «اقتصاد و حسابداری» است، پیش از این، کرسی معاونت «آمادهسازی و امور شرکتها» را در سازمان خصوصیسازی نیز بر عهده داشته است. او از شهریور ماه سال گذشته که مجمع انحلال کارگزاری سهام عدالت برگزار شد، به عنوان مدیر تصفیه این کارگزاری انتخاب شد و در دفتری استیجاری در شهرک غرب، پیگیر وصول مطالبات میلیارد تومانی «عدالت» از بدهکاران است.
بنا به گفتههای «عمرانی»، زیرمجموعههای وزارت نفت که عمدتا شرکتهای پالایشگاهی هستند، بزرگترین بدهکاران به مجموعه سهامداران عدالت هستند که گویا قرار است با دادگاهی شدن، طلب خود را با سهام عدالت تصفیه کنند.
او عمده وظایف کارگزاری در حال انحلال سهام عدالت را «پیگیری مطالبات» و «واگذاری پرتفوی ۲۰هزارمیلیارد تومانی» میداند و معتقد است با واگذاری تمام پرتفوی به ۳۰ سرمایهگذاری استانی، میتوان ختم تصفیه کارگزاری در حال انحلال سهام عدالت را اعلام کرد.
به اعتقاد وی کانون شرکتهای سرمایهگذاری استانی که قرار است 27 خرداد ماه، به صورت رسمی اعلام موجودیت کند، میتواند طرح سهام عدالت را به مسیر مناسبی هدایت کند تا مشمولان سهام عدالت بتوانند از سود یکسانی بهرهمند شوند.
ادامه این گفتوگو را با هم میخوانیم.
از انحلال کارگزاری سهام عدالت در شهریور پارسال شروع کنیم. مبنای تصمیمگیریها برای انحلال کارگزاری از کجا شروع شد؟
کارگزاری سهام عدالت، پرتفویی متشکل از سهام قریب به ۵۰ شرکت بود که میخواست تمام مشمولان سهام عدالت را از سود یکسان بهرهمند کند. اما در جریان واگذاری سهام شرکتهای دولتی به این پرتفوی، انتقادات زیادی نسبت به عملکرد کارگزاری مطرح شد. منتقدان اعتقاد داشتند، چنانچه کارگزاری سهام عدالت بخواهد به تنهایی در مدیریت قریب به ۵۰ شرکت دخالت کند، این رویه نمیتواند چندان پایدار و منطقی باشد، چرا که مدیریت پرتفوی عدالت ممکن است تحت تاثیر فشارهای سیاسی، نگرشهای سازمانی و بعضا ملاحظهکاریهای خاص قرار بگیرد.
در نهایت هم نگرش منتقدان غالب شد و کارگزاری سهام عدالت در شهریور سال گذشته منحل و مقرر شد کل پرتفوی این کارگزاری، میان 30 شرکت سرمایهگذاری استانی به تناسب مشمولان هر استان، تقسیم شود.
آیا انتقال پرتفوی عدالت به ۳۰سرمایهگذاری استانی به صورت کامل انجام شده است؟
خیر، بعد از انحلال کارگزاری، سازمان خصوصی قرار داد و وکالتنامه انتقال پرتفوی عدالت به سرمایهگذاریهای استانی را تنظیم کرد، ولی برخی استانها به دلیل آنچه که اشکال در برخی بندهای قرارداد میدانستند، حاضر به انعقاد قرارداد نشدند.
نتیجه هم این شده که فرآیند انتقال پرتفوی سهام، هنوز به پایان نرسیده و در جریان است.
تاکنون چند شرکت سرمایهگذاری استانی قرارداد انتقال پرتفوی را امضا کردهاند؟
۲۹شرکت.
با توجه به این مساله، چرا کارگزاری سهام عدالت که بعد از انحلال عنوان «در حال تصفیه» را هم به خود گرفته، هنوز منحل نشده؟ آیا قرار است وظایف خاصی از سوی شما پیگیری شود؟
ببینید انحلال اصلا مهم نیست. از زمان انحلال شرکت تا زمان ختم تصفیه، اتفاقی در امور شرکت نمیافتد و تنها یک عبارت «در حال تصفیه» قبل از نام شرکت قرار میگیرد. مطابق قانون تجارت، تفاوت چندانی میان وظایف و اختیارات یک شرکت در حال تصفیه با یک شرکت عادی وجود ندارد.
فقط در شرکت عادی، هیات مدیره و مدیرعامل داریم، ولی در شرکت در حال تصفیه، با هیات تصفیه یا مدیر تصفیه روبهرو هستیم.
یعنی محدودیتی برای پایان کار یک شرکت در حال تصفیه وجود ندارد؟
تقریبا نه. از طرفی ختم تصفیه نیازمند الزامات خاص قانونی است. شرکت باید 3 نوبت آگهی دعوت از بستانکاران با فاصله یکماه از یکدیگر را منتشر کند. همچنین حداقل 6 ماه باید از آخرین آگهی دعوت بستانکاران شرکت بگذرد، تا شرکت بتواند «مجمع ختم تصفیه» برگزار کند.
بنابراین حداقل زمان برای اعلام ختم تصفیه یک شرکت، در شرایطی که تصفیه همه بدهکاران و بستانکاران انجام شده باشد، ۹ ماه است.
تا به حال چند نوبت آگهی بابت دعوت از بستانکاران منتشر کردهاید؟
هنوز هیچ آگهی در این زمینه منتشر نکردهایم. جدای از مسائل خاصی که هنوز با آن درگیر هستیم، ما بستانکاران خاصی نداریم، چرا که فقط گیرنده سهام شرکتهای دولتی بودهایم.
از «مسائل خاص» صحبت کردید. به طور مشخص درگیر چه مسائلی برای اعلام ختم تصفیه هستید؟
ما شرکت در حال تصفیهای هستیم که وظایف یک شرکت دایر را انجام میدهد. دلیل این مساله هم به طولانی شدن فرآیند واگذاری پرتفوی عدالت به سرمایهگذاریهای استانی برمیگردد. در این فاصله، ما مجبور به شرکت در مجامع شرکتهای سرمایهپذیر بودیم، چون برگه سهام به نام کارگزاری سهام عدالت صادر شده است.
حالا که انتقال پرتفوی تقریبا تمام شده، چطور؟
هنوز هم در برخی شرکتها، نام شرکت کارگزاری به عنوان دارنده سهام قید شده و ملزم هستیم در مجامع شرکتهای حاضر در پرتفوی عدالت شرکت کنیم.
به هر حال با انتقال پرتفویی که طی دو ماه اخیر از سوی سازمان خصوصیسازی شروع شده، شما طی هفتههای آینده، عملا پرتفویی نخواهید داشت. وظیفه بعدی شما بعد از واگذاری پرتفوی چیست؟
تنها چیزی که برای ما میماند، مطالبات معوق سهام عدالت از محل سود شرکتهای سرمایهپذیر است.
رقم این مطالبات چهقدر است؟
مطالبات ما از محل سود سالهای ۸۵، ۸۶، ۸۷ است. از سال ۸۵ تنها یک شرکت باقیمانده که هنوز سود مصوب سهام عدالت را پرداخت نکرده است. بدهکاران اصلی ما در سال۸۶ شرکتهای تابعه وزارت نفت هستند که با وجود پیگیریها، هنوز خبری از دریافت سود نیست. در مورد سال ۸۷ هم متاسفانه باید بگویم که عمده شرکتهای زیرمجموعه وزارت نفت سود شرکت کارگزاری سهام عدالت را ندادهاند.
پیگیری مطالبات تا چه زمان قرار است ادامه پیدا کند؟ آیا تصمیم خاصی برای واگذاری این مطالبات به سرمایهگذاریهای استانی دارید؟
ما از مشارکت سرمایهگذاریهای استانی در مجامع و وصول مطالبات استقبال میکنیم. ما اگر به مرحلهای در تصفیه برسیم که احساس کنیم کار خاصی برای انجام نمانده، یقین بدانید که وصول مطالبات را هم به سرمایهگذاریهای استانی واگذار میکنیم. ما حاضریم به همه استانها یک وکالتنامه محضری بدهیم تا آنها بتوانند طلبها را از شرکتها بگیرند.
البته شرکتها باید توجه داشته باشند که این طلب، سود سهام عدالت در شرکتهای سرمایهپذیر است و نه نقدینگیای که بعد از وصول باید از سوی سرمایهگذاریهای استانی خرج شود.
به امضای قراردادها برگردیم. چرا با وجودی که تقریبا همه استانیها قرارداد انتقال پرتفوی را امضا کرده و سهام به نام آنها انتقال یافته، عملا حضوری در مجامع شرکتهای سرمایهپذیر عدالت ندارند؟
من دلیل این امر را نمیدانم، ولی ما شدیدا از حضور سرمایهگذاریهای استانی در مجامع شرکتهای عدالت استقبال میکنیم. من معتقدم وقتی تعداد مدافعان سهام عدالت در مجامع زیاد باشد، خیلی سریع میتوان به نتیجه رسید. همچنین حضور سرمایهگذاریهای استانی باعث میشود که شرکتهای سرمایهپذیر سهام عدالت را جدی بگیرند و تعللهای بیمورد در مورد پرداخت سود از خود نشان ندهند.
آقای عمرانی، سرمایهگذاریهای استانی میگویند که کارگزاری در حال تصفیه سهام عدالت به آنها گفته که نیازی به حضور آنها در مجامع نیست، چرا که شما به نمایندگی از آنها در مجامع حضور دارید.
این طور نیست و همان طور که قبلا هم گفتم، به شخصه از حضور سرمایهگذاریهای استانی در مجامع دفاع میکنیم.
به عنوان مدیر تصفیه کارگزاری سهام عدالت، انتصاب شما از سوی چه کسی صورت گرفت؟
از طرف مجمعی که در شهریور پارسال حکم به انحلال کارگزاری داد. کارگزاری سهام عدالت در ابتدای تاسیس خود یک شرکت سهامی خاص و 100درصد دولتی بود. البته «وزارت اقتصاد»، «سازمان سرمایهگذاری خارجی و کمکهای فنی و اقتصادی» نیز هر کدام یک سهم در این کارگزاری داشتند. به مرور 30سرمایهگذاری استانی سهامدار کارگزاری شدند و سهام کمکم به آنها انتقال یافت.
«سهم ممتاز» سازمان خصوصیسازی چهطور؟ آیا این سهم هم به استانیها منتقل شده است؟
خیر، این سهم با اصلاحاتی که در اساسنامه کارگزاری صورت گرفت، حذف شد. در حال حاضر 98/99درصد سهام شرکت کارگزاری سهام عدالت متعلق به 30سرمایهگذاری استانی است. 2صدم درصد باقیمانده هم در اختیار سازمان خصوصیسازی است. البته این دو صدم درصد باقیمانده هم به مرور به استانیها منتقل خواهد شد.
با توجه به اینکه رییس سازمان خصوصیسازی، رییس هیات مدیره کارگزاری سهام عدالت بود و مطابق قانون، ریاست مجمع کارگزاری عدالت هم با وی است، میتوان نتیجه گرفت که شما به نوعی منتخب سازمان خصوصیسازی هستید؟
خیر، من از طرف مجمع سهامداران کارگزاری انتخاب شدهام.
مجمع کارگزاری سهام عدالت هم یعنی سازمان خصوصیسازی...
البته اگر از آقای «دکتر کرد زنگنه» سوال کنید که آیا من نماینده وی هستم، قطعا رد میکند.
چرا؟
اگر به صورت جلسههای اولیه تشکیل سهام عدالت نگاه کنید، امضای من پای بسیاری از آنها است. در آن زمان من معاون سازمان خصوصیسازی بودم. ما به دنبال طراحی سبدی بودیم که بتواند به شکل متحد همه مشمولان را از سود مشخص و یکسانی بهرهمند کند. معتقدم پرتفویی که طراحی شد، تنها راه برای تحقق شعار سهام عدالت بود.
پس شما یکی از ایدهپردازان اولیه تشکیل شرکت کارگزاری سهام عدالت هستید؟
واقعیت این است که کارگزاری سهام عدالت یک شرکت تازه تاسیس نیست. ما شاکله و پوسته اولیه این شرکت را از شرکت سرمایهگذاری سازمان صنایع ملی گرفتیم. در واقع ما یک شرکت دولتی آماده که نامش «سرمایهگذاری صبا» بود را از دولت گرفتیم و با تغییر نام و اساسنامه، آن را تبدیل به «کارگزاری سهام عدالت» کردیم. عمده کاری که کارگزاری موظف به انجام آن بود، شرکتداری، دریافت مطالبات و سود سهام بود. کاری که حتی بعد از انحلال هم در حال انجام دادن آن هستیم، البته در حال حاضر قالب کاری ما بسیار کوچکتر از کارگزاری سهام عدالت شده و ما دارایی خاصی نداریم جز ۴دستگاه خودرو و چند میز و صندلی.
و یک پرتفوی 20هزار میلیارد تومانی!
بله، البته پرتفویی که در شرف انتقال است و در حال حاضر تنها وظیفه ما وصول مطالبات است، چرا که مطابق آییننامه اجرایی سهام عدالت، سازمان خصوصیسازی موظف است مطالبات سهام عدالت را از شرکتها گرفته و به عنوان قسط دولت از محل سهام عدالت به حساب خزانه واریز کند. البته ما موافق نبودیم و طی جلسه مشترکی که با سازمان خصوصیسازی داشتیم، پیشنهاد کردیم که
سازمان وصول مطالبات را به ما واگذار کرده تا ما بتوانیم از محل سود بانکی این وجوه حاصله از سودها به سرمایهگذاریهای استانی کمک کنیم.
و این کار انجام شد؟
بله، ما از محل رسوبی که این سودها در حسابهایمان داشتند، توانستیم سود خوبی را شناسایی کنیم.
آیا در بانک خاصی حساب دارید؟
نه، ما تقریبا در تمام بانکها حساب داریم. به طور کلی چون نمیتوانیم روی میزان موجودی حسابهایمان حساب خاصی باز کنیم، با چند بانک مذاکره کردیم که به حسابهای ما سود بلندمدت پرداخت کنند.
چرا اوراق مشارکت نخریدید که سود نزدیک به بلندمدت دارد؟
سود اوراق مشارکت 5/15درصد است، ضمن اینکه اگر بخواهیم پول را زودتر از موعد از حسابهایمان خارج کنیم، باید جریمه هم پرداخت میکردیم.
یعنی الان سود سپردههای بلندمدت را میگیرید؟
بله
چقدر؟
حدود 17درصد و در حال حاضر بالغ بر 25میلیارد تومان سود غیرعملیاتی شناسایی کردهایم.
این سود ۱۷درصد متعلق به چه کسانی است؟
سود متعلق به کارگزاری در حال انحلال سهام عدالت است.
یعنی سهامداران شما که همان ۳۰ سرمایهگذاری استانی هستند؟
بله، البته ما مثل شرکتهای معمول کار نکردیم، ابتدا باید سود را از زیرمجموعهها میگرفتیم و به استانیها میدادیم، آنها هم باید به تعاونیهای شهرستانی تابعه خود پرداخت میکردند.
به هر حال مالک اصلی این سودها سرمایهگذاریهای استانی هستند؟ پس چه زمان به آنها پرداخت میشود؟
تصمیم نهایی در این مورد را مجمع ختم تصفیه میگیرد.
تا به حال چه میزان از این سود به سرمایهگذاریهای استانی و تعاونیهای شهرستانی سهام عدالت پرداخت شده؟
این پرداختها از محل سود سهام عدالت انجام شده است. مجموع این پرداختها به شرکتهای سرمایهگذاری استانی حدود 654میلیارد ریال و به شرکتهای تعاونی شهرستانی نیز در حدود 250میلیارد ریال بوده است.
سهم اقساط دولت از محل سود سالانه سهام عدالت چقدر است؟ و تاکنون جدای از ۴۰۰میلیارد تومانی که پرداخت شده، چه مقدار قسط باقی مانده است؟
سازمان خصوصیسازی حدود 20هزار میلیارد تومان سهم به ما داده که این میزان سهم بابت 20میلیون و 605هزار نفر است. از این تعداد حدود 10میلیون نفر مشمول دهکهای اول و دوم هستند که از تخفیف 50درصدی برخوردار هستند. پس با این حساب مجموع قسط دولت نزدیک به 15هزارمیلیارد تومان است که باید طی 10 سال به دولت پرداخت شود.
اقساط را شما باید پرداخت کنید یا سرمایهگذاریهای استانی؟
تا زمانی که ما حضور داشته باشیم، ما پرداخت میکنیم، ولی بعد از انتقال کامل پرتفوی، خود استانیها میتوانند اقساط دولت را پرداخت کنند.
نظر شما در مورد این دیدگاه که اقساط ۱۰ساله عدالت باید طولانیتر شود، چون در صورت پرداخت اقساط دولت، دیگر سود برای پرداخت به مشمولان باقی نمیماند، چیست؟
اگر ما فقط بخواهیم اقساط دولت را از محل سود سهام عدالت پرداخت کنیم، مسلم است که سودی برای مشمولان و حتی شرکتهای استانی سرمایهگذاری باقی نمیماند. برای همین منظور دولت اقساط را به صورت پلکانی وصول میکند. به طوری که در سالهای اول رقم کمتر و در سالهای بعد، رقم بیشتری از بابت سود سهام عدالت برای اقساط دولت پرداخت خواهد شد.
پرتفوی عدالت باید حداقل ۴۰هزار میلیارد تومان ارزش داشته باشد، چرا کل پرتفوی در اختیار شما نیست و تنها ۲۰هزار میلیارد تومان آن در اختیار شما است؟
رویه کار این است که ما وکالت 20هزارمیلیارد تومان سهام را داریم. مابقی در اختیار ما نیست و سازمان خصوصیسازی به طور مستقیم، سهام باقیمانده را به سرمایهگذاریهای استانی منتقل میکند. امری که تاکنون طی 2مرحله انتقال یافته که بخشی شامل شرکتهای بورسی است که از طریق بورس واگذار شده و بخش غیربورسیها از طریق امضای دفاتر سهام شرکتها.
به نظر شما طرح سهام عدالت تا چه حد توانسته به نتیجه اصلی خود برسد؟
بحث سهام عدالت پیچیدگیهای خاص خود را دارد. مصوبه این طرح تا زمان تصویب سه بار تغییرات اساسی داشت. مصوبه اول با عنوان «افزایش ثروت خانوار ایرانی» در هیات دولت مطرح شد؛ اما مصوبه دیگری در هیات وزیران مطرح شد، مصوبه قبلی را به طور کامل نقض و ملغی کرد. در نهایت مصوبه سومی آمد که آن هم دومی را «کانلمیکن» کرد. هدف اصلی طرح هم این بود که برخی دهکهای پایین درآمدی را در ثروت جامعه شریک کند و به صورت یکسان توزیع ثروت را انجام دهد. توزیع که تقریبا انجام شده و الان، در مرحله واگذاری پرتفوی به سرمایهگذاریهای استانی هستیم. تا اینجای کار که ما بودیم، توزیع یکسان سود را در میان دهکهای درآمدی پیگیری میکردیم، ولی بعد از واگذاری پرتفوی، مسیر عوض میشود، چرا که سهامداران شرکتهای استانی به اندازه فعالیت سرمایهگذاریهای استانی میتوانند در سود و زیان سرمایهگذاری خود، مشارکت کنند. البته برای یکپارچهسازی مجدد، در نظر است با راهاندازی کانون شرکتهای سرمایهگذاریهای استانی، این هدف ادامه یابد.
کانون قرار است چگونه یکپارچهسازی را انجام دهد؟
قرار است کانون متولی خرید و فروشها باشد. کانون باید برای سرمایهگذاری استانی استراتژی تعریف کرده و طبق آن پیشروی کند.
منظور شما این است که اختیار خرید و فروشهای سرمایهگذاریهای استانی به کانون منتقل میشود؟ این بند در اساسنامه کانون آمده است؟
کانون صاحب پرتفوی شرکتهای سرمایهگذاری استانی نیست و تنها اگر یک شرکت سرمایهگذاری بخواهد سهمی را خرید و فروش کند، این اقدام را کانون به وکالت از آن سرمایهگذاری انجام
میدهد.
با این توصیف، چرا سرمایهگذاریهای استانی باید عضو کانونی شوند که قرار است اختیارات را از آنها بگیرد؟
اداره کانون از سوی خود شرکتهای سرمایهگذاری صورت میگیرد. در واقع وجود کانون برای هماهنگی بیشتر شرکتهای سرمایهگذاری استانی است، بنابراین کانون رقیب این شرکتها نیست.
یعنی امکان اصلاح اساسنامه بعد از تشکیل کانون وجود دارد و میتوان این بند را تعدیل یا حذف کرد؟
هدف یکپارچهسازی شرکتها و تشکیل یک کانون قوی برای معرفی نمایندگان به هیات مدیره شرکتهای سرمایهپذیر است. تشکیل کانون، اهرمی برای قویتر شدن کرسی سهام عدالت در شرکتهای سرمایهپذیر به شمار میرود.
به معرفی نمایندگان اشاره کردید. فکر میکنید کانون تا چه حد میتواند در مقابل عدم پذیرش نمایندگانش در شرکتها مقاومت کند؟ امری که با وجود دستور مستقیم رییسجمهور مبنی بر معرفی نمایندگان از سوی خود کارگزاری سهام عدالت، همچنان از سوی دولتیها انجام میشود و آنها همچنان به جای سهام عدالت، معرفی نمایندگان حقیقی عدالت را انجام میدهند.
در این مورد ما با چند حالت روبهرو هستیم. توجه داشته باشید که ما برای معرفی نمایندگان خود در هیاتمدیره شرکتهای سرمایهپذیر باید نیروهای حرفهای داشته باشیم.
چیزی که با کوچک بودن حجم فعالیت کارگزاری امکانپذیر نبود، بنابراین با تعاملی که با نمایندگان هیاتمدیره شرکتها داشتیم، برخی از آنها را به نمایندگی از کارگزاری در هیات مدیرهها منصوب کردیم.
الان که پرتفوی منتقل شده، چطور؟ آیا باز هم مشکل معرفی عضو هیاتمدیره دارید؟
کانون میتواند به این امر انسجام دهد و نمایندگان حرفهای را به هیات مدیره شرکتها معرفی کند. ضمن اینکه براساس اساسنامه اسفند ماه سال گذشته رییس مجلس، وزارتخانهها و سازمانها دیگر نمیتوانند به جای سهام عدالت، نمایندهای معرفی کنند.
ولی این اتفاق افتاده، به خصوص در شرکتهای تابعه وزارت صنایع.
بله، این مساله وجود دارد، چرا که «ایمیدرو» معتقد است تا زمانی که لغو مصوبه معرفی اعضای هیات مدیره از سوی رییسجمهور ابلاغ نشود، ما همچنان نمایندگان را خودمان معرفی میکنیم.
آیا ابلاغ لغو مصوبه، رویهای معمول است که انجام نشده؟
من اطلاعی از روال قانونی ندارم. ضمن اینکه در برخی موارد هم به ما اعلام میشد که خیلی با هیات مدیره شرکتها، کاری نداشته باشید.
کی و کجا؟
در مقطعی نمایندگان وزارتخانههایی که شرکتهایشان به پرتفوی عدالت واگذار شده بود، به سازمان خصوصیسازی حمله کردند که این سازمان به تنهایی در حال تصمیمگیری برای آینده سهام عدالت است. امری که معمول نبوده، چرا که سهامداران ما 30 شرکت سرمایهگذاری استانی هستند.
به جز «ایمیدرو»، آیا مشکلی با دیگر وزارتخانهها و سازمانها در مورد معرفی نمایندگان سهام عدالت به هیاتمدیره دارید؟
ما فقط با «ایمیدرو» مشکل داریم و در دیگر شرکتها مسالهای نداریم. در واقع وزارت صنایع در کرسیهای هیاتمدیره و وزارت نفت در پرداخت سود با سهام عدالت همکاری نمیکند.
شما اسفند ماه سال گذشته از دادگاهی کردن مدیران پالایشگاهها در صورتی که سود سهام عدالت را پرداخت نکنند، صحبت کرده بودید. این مساله چهقدر جدی است؟
بله، ما پیگیری میکنیم و به همه شرکتهای بدهکار اظهارنامه رسمی دادهایم. ما به آنها گفتهایم در صورتی که تا ماه آینده، سود ما را پرداخت نکنند، ما بر اساس اظهارنامهها و از طریق قضایی، سودمان را میگیریم. ضمن اینکه در برنامه داریم که از شرکتها جریمه تاخیر هم بگیریم.
بدهی زیرمجموعههای نفت مربوط به چه سالی است؟
سود سهام عدالت سال 87 و بخشی از سود 86.
استدلال نفتیها برای پرداخت نکردن سود سهام عدالت چیست؟ چرا سود را پرداخت نمیکنند؟
متاسفانه زیرمجموعههای نفت نه تنها سود مصوب عدالت را پرداخت نمیکنند، بلکه در بسیاری از مراجع رسمی هم اعلام کردهاند که سهام عدالت، نقدینگی را خارج کرده و تمام طرحهای توسعه آنها را متوقف کرده است. چیزی که اصلا واقعیت ندارد.
از طرفی در زمان ریاست «آقای شهنازیزاده»، مدیرعامل سابق «شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی» چندین بار با ارسال نامه رسمی درخواست مذاکره در این مورد را داشتم، ولی کوچکترین پاسخی دریافت نکردیم. به همین دلیل ما به صورت قانونی پیگیر وصول مطالباتمان باشیم.
آیا میتوانید زمان مشخصی برای وصول مطالبات سهام عدالت و انحلال رسمی اعلام کنیم؟
تصور من این است که تا خرداد ماه سال آینده، ختم تصفیه اعلام عملی خواهد شد. البته باز هم تاکید میکنم که انتقال پرتفوی، اصل قضیه است که در حال اتمام است.
ارسال نظر