پول کثیف مانع بزرگ اصلاحات
استفان پلت استاد تمام دانشگاه جرج تاون و کارشناس پیشگیری از جرائم مالی سالانه حدود ۲ تریلیون دلار سرمایه نامشروع از جانیان، دزدان دریایی و حتی تروریستها راه خود را به موسسات مالی باز میکند. صنعت بانکداری از سال ۲۰۰۸ که بحران جهانی آغاز شد به شدت مورد توجه قرار گرفته است، اما رفتارهای بد آن تا چه میزان تغییر کرده است؟ من رئیس شرکتی هستم که از طرف قانونگذاران، دولتها و نهادهای مالی مشغول تنظیم قوانین است و این امر تجارب زیادی در اختیار من گذاشته است. وقتی میبینید رفتار آسیبزننده موسسهای در صنعت مالی بهگونهای مجزا از بقیه صنعت گزارش میشود، یاد پیوند موجود میان طیف وسیعی از موسسات در مورد جرائمی مانند پولشویی و تسهیل جنایات سازمانیافته میافتید.
استفان پلت استاد تمام دانشگاه جرج تاون و کارشناس پیشگیری از جرائم مالی سالانه حدود ۲ تریلیون دلار سرمایه نامشروع از جانیان، دزدان دریایی و حتی تروریستها راه خود را به موسسات مالی باز میکند. صنعت بانکداری از سال ۲۰۰۸ که بحران جهانی آغاز شد به شدت مورد توجه قرار گرفته است، اما رفتارهای بد آن تا چه میزان تغییر کرده است؟ من رئیس شرکتی هستم که از طرف قانونگذاران، دولتها و نهادهای مالی مشغول تنظیم قوانین است و این امر تجارب زیادی در اختیار من گذاشته است. وقتی میبینید رفتار آسیبزننده موسسهای در صنعت مالی بهگونهای مجزا از بقیه صنعت گزارش میشود، یاد پیوند موجود میان طیف وسیعی از موسسات در مورد جرائمی مانند پولشویی و تسهیل جنایات سازمانیافته میافتید. تسهیل جنایت بدترین علامت بیماری صنعت مالی است و درمان این بیماری بدون درک آن ناممکن است. اینکه شما نزد پزشک بروید و بگویید «مریضم» کمکی به درمان شما نمیکند. پزشک تنها در صورتی میتواند نسخه درست را تجویز کند که بیماری شما و علائم آن را درک کند.
البته رتبهبندی بدترین رفتارها واقعا دشوار است، اما بدون شمار زیادی از رفتارها تردیدی نیست با نگاه نتیجهگرا و نگاه مطلق ممکن است به نتایج متفاوتی برسید. اگر عواقب مالی را مورد بررسی قرار دهید، پذیرش بیاندازه خطر میتواند بدترین رفتار بانک باشد. کافی است به نحوه ایجاد و پیامدهای بحران مالی ۲۰۰۸ توجه کنیم، اما اگر نگاه مطلق داشته باشیم نمیتوانیم به اثر تسهیل جنایت فکر نکنیم. کمک به انجام جنایات، فاحشترین گناه بانکها است. صنعت بانکداری هنوز هم درگیر کمک به افراد برای مسائلی از قبیل فرار مالیاتی است.
اما تسهیل جنایت که شاید بزرگترین گناه نظام بانکی باشد چیست؟ وارد کردن پول کثیف به حوزه مالی است که سیاست را هم تحت تاثیر قرار میدهد. این امر با پولشویی متفاوت است. پولشویی پروسه پس از انجام جنایت است. تسهیل جنایت اقدامی برای کمک به انجام جنایت است و از این رو مربوط به پیش از انجام جنایت میشود. که میتواند شامل کمک به پرداخت رشوههای سیاسی یا فرار مالیاتی باشد.
همین اواخر معلوم شد که بانک HSBC بسیار مشتاق بوده به مشتریان خود کمک کند که هویتشان نامعلوم بماند و از پرداخت مالیات فرار کنند. اما داستان خطاهای شعبه سوئیس این بانک بیشتر داستانی قدیمی است. مساله فقط این نیست که این بانک مدتها است چنین اقداماتی میکند بلکه مساله مهمتر این است که نباید این موسسه را استثنایی در صنعت بانکداری بدانیم. اینکه فکر کنیم HSBC موسسهای رذل است که با بقیه صنعت بانکداری متفاوت است اشتباه محض است. مساله این است که پول کثیف در سیاست جلوی اصلاح امور را گرفته است.
در کل تمایل خود را به کوری زدن در این صنعت بسیار بالا است. چطور در آفریقا کسانی هستند که با حقوق سالانه ۱۰ هزار دلاری حسابهای ۵۰۰ میلیون دلاری دارند. مگر میشود کسی به چنین چیزی شک نکرده باشد؟ هنوز ترسی در صنعت بانکداری وجود ندارد که باعث شود آنها از فعالیتهای مورد تردید اما سودده مشتریان خود دست بکشند. رویکرد قانونگذاران نادرست است و تا زمانی که وانمود کنیم خطاکاران صرفا استثنائات بانکداری هستند، چیزی تغییر نخواهد کرد.
بحث ما مانند دایرههای هممرکز است. در مرکز، کارمند بانک را داریم که باید بر رفتار او تاثیر بگذاریم. دایره بعدی مدیریت ارشد و بعد هیات مدیره است. بعد از آن به سطح حقوقی موسسه میرسیم. پس از آن تنظیمکننده قرار دارد و بعد هم نوبت دولت است. این اما پایان دایرهها نیست. پس از دولت، احزاب وجود دارند و پس از آن به جامعه میرسیم. اما در نهایت به «سرمایه» میرسیم. تمام این دایرهها میتوانند رفتار مثبت یا منفی داشته باشند.
دولت باید ابزار لازم را برای تنظیمکنندگان فراهم و دستور کار سیاستگذاری را مشخص کند. مشکل تاثیر بانکها بر دایرههای بیرونی به ویژه احزاب سیاسی و کنترلی است که آنها بر ذخایر هنگفت سرمایه دارند. ما باید سختی اقدامات موثر دولتها را به رسمیت بشناسیم. هیچ دولتی نمیخواهد سرمایه را به سوی سرزمینهای دیگر فراری دهد. یافتن سیاستمداری که هدف اصلیاش انتخاب دوباره نباشد دشوار است. سیاستمداران معمولا به ۴ یا ۵ سال آینده فکر میکنند و این همان دلیلی است که هیچ چیزی از زمان بحران تغییر نکرده است. مشکلات پیچیده شدهاند و رسواییها ادامه دارد.
حداقل کاری که میتوان در تغییر سیاستگذاری کرد این است که به همه بفهمانیم چماق هم به اندازه هویج بزرگ است. سیاستگذاری دولت باید بهگونهای باشد که خطر اقدامی که بر ضد جامعه است، برابر با پاداش احتمالی آن باشد. این روزها پیدا کردن یک بانک بینالمللی که تمام کارهایش مورد تایید باشد سخت است. بر اساس برآوردها، در حال حاضر در نظام بانکی ۴۰۰ میلیون دلار پول وابسته به تجارت مواد مخدر وجود دارد. تخمینها همچنین نشان میدهد که پول مربوط به تمام دیگر جرائم سالانه به حدود ۲ تریلیون دلار میرسد. این پول هنگفتی است که میتواند مردم خوب بسیاری را تحریک کند تصمیمهای پرسشبرانگیز بگیرند. باید تاکید کرد که صنعت مالی و بانکداری به ذات فاسد نیست. افراد خوب بسیاری هستند که خود را وقف پیشگیری از تسهیل جرم کردهاند. آنچه میبینیم محصول حجم بالای فعالیتها و نبود تنظیمکنندگان کارآمد است. به عبارت دیگر، بخشی از پولشویی در این نظام غیرقابل اجتناب است. اما تردیدی هم نیست که بعضی بانکها هستند که میتوانستند کارهای بسیار بیشتری انجام دهند.
ارسال نظر