01-03

معمولا در طول چهار سال ریاست‌جمهوری دوبار این سند منتشر می‌شود. سند جدید استراتژی امنیت ملی آمریکا چگونه قابل تجزیه و تحلیل است؟ برای پاسخ دادن به این پرسش ابتدا باید به سندگرایی نظام سیاسی ایالات متحده پرداخت، سپس باید به محتوای سند جدید که حدود پنجاه صفحه مطلب فشرده و مهم را در خود جای داده است، پرداخت و سرانجام آن را در ترازوی نقد قرار داد. از رهگذر این بررسی روشن خواهد شد که آمریکا در پی رهبری و هژمونی جهانی و چالش چین و روسیه تمرکز خواهد کرد؛ ولی فراتر از اقتصاد سیاسی کسب و حفظ موقعیت برتری در نظام جهانی برای ایالات متحده از هر زمان دیگری پیچیده‌تر شده است.

الف- آمریکای سندگرا. یکی از ویژگی‌های اصلی دولت فدرال آمریکا که مسوولیت اداره سیاست خارجی و امنیت ملی را به عهده دارد، سندگرایی است. در همین ایام اخیر، علاوه بر انتشار سند استراتژی امنیت ملی، سه سند مهم دیگر در آمریکا منتشر شد. یکی از آنها «سند استراتژی دفاع ملی» (National Defense Strategy) و دیگری سند «مرور وضعیت هسته‌ای (Nuclar Posture review) و سرانجام «مرور دفاع موشکی»  (Missile Defense review)

هستند. اینها بخشی از انواع سندهایی است که دولت آمریکا منتشر می‌کند. برخی از این سندها، به‌خاطر قوانین مصوب کنگره که دولت را موظف به انتشار برنامه‌های قوه مجریه می‌کند، تدوین می‌شوند. برخی رأسا توسط کابینه منتشر می‌شوند. این سندها کارکردهای مختلف دارند ازجمله این کارکردها ایجاد اجماع بین نخبگان امنیت ملی و سیاست خارجی، آماده‌سازی افکار عمومی برای اقدامات خاص، نشان دادن کارآیی دولت در مدیریت مسائل و البته در مواردی کسب رای در زمان رای‌گیری‌هاست. ولی هر چه هست از مجموعه این سندها، تفکر سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا و نخبگان حاکم روشن می‌شود. پدیده‌های سیاست خارجی و امنیت ملی، عمیقا فکری بوده و لذا تفکر در چارچوب‌های مفهومی مسوولان امور امنیت ملی و سیاست خارجی حائز اهمیت بوده و یکی از مدخل‌های ورود به ذهنیت امنیتی آنها همین سندهاست. البته نباید از نظر دور داشت که این سندها هدف‌های ترکیبی ازجمله تبلیغاتی و رسانه‌ای و دادن حس خاص به مردم آمریکا را دنبال می‌کنند؛ اما در ورای آنها می‌توان تفکرات را یافت و مورد مطالعه قرار داد. با عنایت به این زاویه دید، باید نگاهی به سند جدید استراتژی امنیت ملی آمریکا انداخت.

ب- سند استراتژی امنیت ملی در یک نگاه. این سند در پنج فصل با عناوین «رقابت آینده»، «سرمایه‌گذاری در نقاط قوت‌هایمان»، «اولویت‌های جهانی ما»، «استراتژی ما برای مناطق» و نهایتا «جمع‌بندی» تنظیم شده است. تدوین آن بسیار فنی و مشحون از «داده‌ها»، «مفاهیم» و «گزاره‌ها»ست. اصلی‌ترین حرف این سند آن است که به خاطر ظرفیت‌ها، ساختارها و ارزش‌ها، آمریکا در موقعیت برتر جهانی قرار دارد و تمام مباحثی که ذیل سقوط یا کاهش قدرت آمریکا می‌شود، مورد مناقشه است و آمریکا می‌تواند و باید به موقعیت برتر خود اعتقاد داشته باشد و برای حفظ آن تلاش کند و برنامه دولت بایدن در این چارچوب روشن است.

این روح سند و حرف بنیادین آن، البته با ارزیابی از تهدیدات همه‌جانبه‌ای که آمریکا در داخل و خارج با آنها روبه‌رو است، همراه است. می‌توان گفت در بررسی تهدیدات، شیوه‌ای ترکیبی مبتنی بر نگرش اقتصاد سیاسی به‌کار گرفته شده است. فی‌الواقع اقتصاد سیاسی امنیت ملی آمریکا، مبنای تحلیل تهدیدات است و لذا این مایه تکنولوژیک آن بسیار برجسته است. در ورای تحلیل‌هایی که از تهدیدات و متقابلا تدبیرهای امنیت ملی در این سند آمده است، روشن می‌شود که اولا دولت فعلی آمریکا، بر پیوند بین اقتصاد سیاسی داخلی و امنیت بین‌المللی تاکید دارد. بنابراین نوسازی و به‌روز کردن زیربناهای اقتصادی و سیاسی برای افزایش قدرت رقابت جهانی آمریکا، اصل اولیه است. در همین چارچوب، به معضلات گوناگون داخلی آمریکا با جزئیات پرداخت شده و حتی در مبحثی چون تروریسم، به چالش تهدیدات تروریستی بومی آن کشور ناشی از نژادپرستی، دو قطبی شدن و گسترش تنفر توجه شده است. ثانیا، تهدیدات بنیادین آمریکا در دو گروه، دسته‌بندی شده است. دسته اول تهدید چین و روسیه است و دسته دوم تهدیدات جهانی از تغییر اقلیم تا بیماری‌های واگیردار تشریح شده‌اند. نحوه برخورد با هر کدام از تهدیدات البته متفاوت عنوان شده است.

تهدید چین همراه با امکانات و ظرفیت‌های این کشور برجسته شده ولی روسیه عمدتا در متن قاره‌ای اروپا و آن هم در قالب حمله به اوکراین زیر ذره‌بین رفته است. سند از نظر سخن نسبت به روسیه بسیار با تنفر و انزجار برخورد کرده است. ولی درباره چین به‌رغم سنگین بودن تهدیدها با ترکیبی از مهار و همکاری، سخن نرم‌تری مشاهده می‌شود. ثالثا، امکان همکاری آمریکا با بازیگران مختلف در چهار گوشه جهان بسیار مورد تاکید قرار گرفته و جزئیاتی از ماهیت و چگونگی و البته تفاوت همکاری‌ها ذکر شده و بر این مطلب پافشاری شده است که آمریکا می‌تواند با همکاری با دیگران، رهبری جهانی خود را تثبیت کند. در این سند راهبردی از تهدید ایران هم سخن گفته شده، ولی برجستگی با چین و روسیه است. رابعا، واژه «ما» پربسامدترین واژه در این سند بوده است و «ما» به معنای ایالات متحده، بسیار با اعتماد به نفس ترسیم شده است. می‌توان گفت باور به «ما» حالت مذهبی و ماورایی پیدا کرده است. این خود نوعی بازسازی و برساختگی از دوگانه «ما» و «دیگران» در تاریخ روانشناسانه ایالات متحده است که خود را روشنایی در جهان ظلمانی می‌بیند. اما این سند را مخصوصا با توجه به نکته آخر می‌توان نقد کرد.

ج- سند در ترازوی نقد. در یک چشم‌انداز و افق وسیع تمام اجزا و گزارش قابل نقد و وارسی است. اما مهم‌ترین نقد کلان، نقد نکردن رفتار آمریکا در این سند، به جز در بخش تحلیل عملکردهای دولت‌های پیشین آمریکا در استفاده از قدرت نظامی برای تغییر نظام‌های سیاسی در خاورمیانه است. این نقد هم برای حمله به جمهوری‌خواهانی است که مخصوصا دو افتضاح حمله به افغانستان و عراق را طراحی کردند. واقعیت امر آن است که رفتار جهانی آمریکا، نه در یک دوره بلکه در دوره‌های متعدد، امکان رهبری ایالات متحده نه بر جهان بلکه بر دوستان و متحدانش را از بین برده است. در سبد داخلی هم نقش سنگین بین نخبگان حاکم و دو قطبی شدن جامعه آمریکا، قدرت عمل این کشور را محدود کرده است. با وضعیتی که آمریکا با آنها روبه‌رو است، بی‌تردید چالش چین کم نیست و جالب آنکه شرایط به گونه‌ای است که نه فقط اقتصاد چین و ‌آمریکا به هم پیوند خورده، بلکه چین در داخل آمریکا، شبکه‌ای از نخبگان را خریده و با خود همراه کرده است و این مدیریت تهدید چین را پیچیده می‌کند. هر چه هست رسیدن به هژمونی همه‌جانبه جهانی برای آمریکا نه فقط راهی سخت و پرسنگلاخ است، بلکه آرزوی دست‌یافتنی به نظر نمی‌رسد.

*استاد دانشکده روابط بین‌الملل