پنج موتور رونق بورس

پس از پنجاه سال فعالیت، وضعیت بازار سرمایه را نسبت به نقطه آغاز چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شاید بتوان گفت که جایگاه بازار سرمایه در شروع خود خیلی قابل اعتنا نبود، اما اکنون به‌طور ملموسی وضعیت بهتری حاکم شده است. بورس کشورمان اکنون نه‌تنها برای تامین مالی دولتی، بلکه پول‌رسانی به بخش خصوصی جایگاه بهتری پیدا کرده است. در این‌خصوص می‌توان به نقش بازار بدهی اشاره کرد که بخش مهمی از پیشرفت آن طی یکی، دو سال اخیر صورت گرفته است. همچنین به کمک بازار سرمایه توجه ویژه‌ای به اقتصاد دانش‌بنیان و بحث بورس ایده انجام شده است. از منظر معاملات، آنلاین‌شدن و حضور صندوق‌ها اقدامات بسیار مناسبی بودند که طی این سال‌ها صورت گرفته‌اند. البته این به معنای آن نیست که در دوره‌های گذشته که معاملات برخط نبودند و حجم آنها پایین بود تلاشی نشده، بلکه آن زمان نیز اقدامات ارزشمندی صورت گرفته است اما اکنون می‌توان ادعا کرد حجم معاملات پیشرفت چشمگیری داشته و بازار سرمایه توانسته سهم مناسبی از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص دهد.

در سوی دیگر از نظر تنوع صنایع فعال در بازار سرمایه و نهادهای مالی پیشرفت‌های مناسبی صورت گرفته است. در دوره‌ای فقط کارگزاران نهاد مالی محسوب می‌شدند، اما اکنون شرکت‌های سرمایه‌گذاری، صندوق‌ها، مشاوره‌ها، پردازش اطلاعات‌ها، سبدگردان‌ها و از این دست نهادها به تقویت صنعت مالی کشور کمک شایانی کرده‌اند. همچنین در حوزه فرهنگ‌سازی و به‌طور خاص از طریق تالارهای مجازی، گام‌های مثبتی برداشته شده است. همین موضوع سبب رشد تعداد فعالان بازار سرمایه شده است و اکنون حدود ۱۰ میلیون هم‌وطن عزیزمان کد سهامداری دارند؛ هرچند ممکن است بخشی از این کدها مورد استفاده مستمر قرار نگیرند. در این میان، امید است با آزادسازی سهام عدالت، افراد مشمول که حدود ۵۰ میلیون نفر هستند نیز به جمع سهامداران بپیوندند. بنابراین می‌توان مدعی شد بورس‌ها توانسته‌اند جایگاه خوبی را در اقتصاد کشور پیدا کنند. وضعیتی که از نظر تنوع و اندازه قابل‌مقایسه با دوره‌های ابتدایی خود نیست.

بدون‌شک روند بورس کشورمان رو به پیشرفت بوده، اما جایگاه بازار سرمایه کشور را در مقیاس جهانی چطور می‌بینید؟ چرا نسبت به بورس‌های پیشرفته هنوز توسعه‌یافته نیستیم؟

برای این بحث باید به یک نکته اساسی توجه کرد، اینکه زمان جدی شدن فعالیت بازار سرمایه کشورمان به حدود ۲۵ سال اخیر برمی‌گردد. پیش از آن شاید بتوان گفت فعالیت پررنگی را در بورس شاهد نبودیم، بنابراین سابقه فعالیت بازار سرمایه ایران نسبت به اقتصادهایی که حتی بیش از ۱۵۰ سال از عمر بورس آنها می‌گذرد چندان هم زیاد نبوده است. با در نظر گرفتن این نکته می‌توان پیشرفتی که در شرایط کنونی صورت گرفته را قابل‌قبول دانست.

با این حال، نمی‌توان از چند مساله نیز غافل ماند که اگر تقویت بیشتری در این حوزه‌ها صورت گرفته بود یا در آینده بگیرد می‌توانستیم با سرعت بیشتری پیشرفت کنیم. یکی از نکات اصلی بحث توسعه زیرساخت‌های فنی و نرم‌افزاری است. بنابراین طی یک سال و نیم فعالیت خود تلاش کرده‌ایم در این حوزه گام‌های مناسبی برداریم. سامانه معاملات به‌روز‌رسانی شده و سامانه جامع نظارت بر بازار سرمایه راه‌اندازی شده است. بحث‌های مربوط به سامانه رصد، کدال ۳۶۰ درجه و سامانه اطلاع‌رسانی مدیران شرکت‌های بورسی از دیگر اقداماتی بود که در جهت توسعه زیرساخت‌های مزبور انجام شده است. البته پیش از این نیز فعالیت‌های ارزنده‌ای صورت گرفته است. هرچند می‌توان گفت زیرساخت‌ها اکنون بالاتر از وضعیت متوسط قرار گرفته، اما هنوز باید به سمت توسعه بیشتر حرکت کرد.

اما محرک دوم را می‌توان حضور سرمایه‌گذاران خارجی دانست. تمام کشورهایی که به سمت رشد و توسعه حرکت می‌کنند، نه تنها از منابع داخلی بلکه از سرمایه‌های خارجی نیز بهره می‌جویند. در کشور ما منابع خوبی از نظر منابع مالی، نیروی انسانی و منابع طبیعی وجود دارند، اما برای پیشرفت سریع‌تر قطعا سرمایه‌گذار خارجی می‌توانست نقش موثری داشته باشد. کاستودین‌ها و نقل و انتقال پول مهم‌ترین چالش‌هایی بوده که طی یک دهه گذشته ورود سرمایه خارجی را بسیار محدود کرده است. البته بعد از برجام فضا خیلی بهتر شده و می‌توان سوخت جدیدی برای توسعه بازار سرمایه کشور و حرکت آن به سمت بین‌المللی شدن باشد.

سومین مساله به قانون و مقررات برمی‌گردد. از زمان تصویب قانون بازار اوراق‌بهادار در سال ۱۳۸۴ رشد چشمگیری در بورس کشورمان اتفاق افتاده است. قانون مزبور نیز در دوران خود بسیار دقیق و فنی نوشته شده، اما اکنون نیاز است تکمیل شود. بر این اساس، سازمان بورس طی یک سال اخیر لایحه‌ای را تنظیم کرده تا بتوان قوانین پیشین را تقویت کرد. ارتباط میان بازارهای مختلف، چهارمین نکته‌ای است که باید در جهت توسعه بورس به آن توجه کرد. به عبارت دیگر بازار پول، بیمه و بورس باید هماهنگی بیشتری با یکدیگر داشته باشند. اما شاید مهم‌تر از همه موارد مزبور بتوان به سودآوری شرکت‌ها اشاره کرد. بهره‌وری و نوآوری شرکت‌ها مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده کارآیی بورس است. هیچ بازار سرمایه توسعه‌یافته‌ای در دنیا وجود ندارد که در آن شرکت‌های قدرتمند و رو به رشد فراگیر نباشند، بنابراین باید همه از سیاست‌گذاران تا فعالان اقتصادی به تقویت سودآوری شرکت‌ها کمک کنند. اگر بتوان سودآوری شرکت‌های بورسی را بهبود بخشید قطعا به رشدی سالم، پایدار و مستمر دست خواهیم یافت.

شاید سال ۸۴ و ابلاغ قانون جدید بازار اوراق بهادار را بتوان نقطه عطفی در سازمان بورس دانست، زمانی که گام‌های توسعه‌ای مهمی برداشته شد اما اکنون به‌نظر می‌رسد مسیر توسعه باید به عمق‌بخشی بیشتر کمک کند. در این خصوص چه برنامه‌هایی در دست اجرا است؟

بنده کاملا معتقدم که باید به تعمیق بیشتر بازار سرمایه کمک شود و یکی از مهم‌ترین اقدامات در این خصوص، توسعه ابزارها است. در غیر این‌صورت بازار به‌صورت ناقص پیش می‌رود. در ادبیات مالی اصطلاحی وجود دارد تحت‌ عنوان بازارهای کامل (complete market)، به این معنا که در این بازارها باید تمام ابزارها قابلیت معامله داشته باشند و حتی فراتر از آن، «تمام ریسک‌ها» باید بتوانند معامله شوند. نبود ابزاری برای فروش استقراضی (short sell) و یا اختیار فروش (put option) باعث می‌شود تا فعالان در روند نزولی نتوانند سود کسب کنند. البته مورد دوم اکنون در بازار فعال شده، هرچند عمق و حجم معاملات آن هنوز پایین است. مسیر درست آن است که بازار در هر دو مسیر، صعود یا نزول بتواند برای سرمایه‌گذارانی که قدرت تحلیل دارند سود داشته باشد. برای این منظور تلاش کردیم و اکنون قراردادهای اختیار معامله در هر دو حوزه سکه و سهام راه‌اندازی شده‌اند. این قراردادها کم‌حجم بوده، نیاز به تقویت دارند و البته با توجه به پیچیده بودن تحلیل آنها به فرهنگ‌سازی بیشتری نیازمند هستند.

در این میان، ابزارهای آتی روی سبد سهام می‌تواند اثرگذاری بیشتری داشته باشد و اجرای آن در برنامه‌های سازمان است و امیدواریم به زودی راه‌اندازی شوند. فروش استقراضی نیز در کمیته فقهی بحث شده و موافقت کلی با آن، مقید به شرایطی مشخص صورت گرفته است. اما بحث عمیق‌تر شدن صرفا به ابزارها محدود نمی‌شود، بخش دیگر اثرگذار بر این وضعیت به فرهنگ سهامداری و تحلیل بر‌می‌گردد. در این خصوص، رسانه‌ها نقش بسیار بااهمیتی دارند؛ اینکه چه نوع اخباری در جراید به گردش درآیند. در خبررسانی درست باید به سه اصل توجه کرد صحت، دقت و سرعت. هرچند رسانه‌ها و به‌طور خاص مجموعه «دنیای اقتصاد» همواره به این اصول پایبند بوده، اما چنین فرهنگی باید میان سهامداران نیز گسترش یابد. یعنی فعالان بورس باید به جای شایعات این نوع خبرها را پیگیری و مطالعه کنند.

همچنین، «عمق تحلیل» به ثبات بازار کمک می‌کند؛ تحلیل چه بنیادی و چه تکنیکال اگر به درستی انجام شود بدون شک مانع بی‌ثباتی بورس خواهد شد. این ویژگی، یعنی «ورود با تحلیل» به بازار به عمق‌بخشی به بورس کمک زیادی خواهد کرد. در این زمینه نیز باید رسانه‌ها نقش پررنگ‌تری ایجاد کنند و به‌صورت تخصصی‌تر فعالان بازار را حمایت کنند. به اعتقاد بنده باید تحلیل صنعت صورت گیرد، اتکای صرف به‌صورت‌های مالی می‌تواند سرمایه‌گذار را دچار خطا کند. هرچند تاکید می‌کنم صورت‌های مالی مهم‌ترین اطلاعات بازار سرمایه است، اما نباید به تنها اطلاعات بازار سرمایه تبدیل شود. اگر هم‌زمان با صورت‌های مالی، وضعیت اقتصاد، صنعت و شرایط تکنیکال تحلیل شوند می‌توان به تصمیم درست سهامدار اطمینان پیدا کرد.

 اگر عوامل اثرگذار بر روند اجرایی تصمیمات را به سه دسته ۱) درون ساختار سازمان ۲) مقام‌ها و نهادهای دولتی و سیاست‌گذار ۳) عوامل بیرونی (عموما فعالان بازار) تقسیم کنیم. به‌عنوان سکاندار بورس برای اجرای سیاست‌های خود کدام یک از این موارد چالش بیشتری ایجاد می‌کنند؟

در موارد اصلاحی باید تلاش کرد تا کمترین چالش به وجود‌ آید. به این منظور، در داخل سازمان باید همه مقید به بحث‌های کارشناسی باشند. به عبارت دقیق‌تر، مبنای عمل مطالعات کارشناسی، تجارب جهانی و شرایط بازار در داخل سازمان خواهد بود؛ سپس نتیجه کار به نظرخواهی گذاشته می‌شود. چنین رویکردی در این مدت دنبال و سعی شده از فعالان بازار نظرخواهی صورت گیرد. به‌عنوان مثال، در مساله اصلاح قوانین توقف و بازگشایی نمادها نشست‌های متعددی با فعالان بازار داشتیم. به عقیده بنده به نظرات فعالان بازار باید وزن بیشتری داده شود، زیرا کسانی که داخل بازار درگیر خرید و فروش هستند ممکن است دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی را حس کنند و انتقال این موارد به سازمان می‌تواند در تصمیم‌گیری‌ها کمک بیشتری کند.

پس از دریافت نظرها، انجام کار کارشناسی و در نظر گرفتن شرایط بازار و کشور تصمیم‌ها گرفته می‌شود. در این مسیر ممکن است گاهی اطلاع‌رسانی ما نقص داشته باشد یا بعضا افرادی فرصت نکرده باشند تا جزئیات تغییرات را مطالعه کنند. در این شرایط طبیعی است نقدهایی ابراز شود که بخش عمده آن با صحبت کردن حل می‌شود. در برخی موارد اما ممکن است دستورالعمل و مقررات نقص داشته باشد و باید فعالان و کارشناسان پیشنهاد‌های خود را ارائه کنند. مثلا در مورد اخیر، اصلاح گزارش‌دهی شرکت‌ها (حذف پیش‌بینی سود و جایگزین شدن آن با گزارش‌های تفسیری مدیریت)، نقدهایی دیده می‌شود. بسیاری معتقدند این گامی مثبت در بازار سهام است، اما باید تکمیل شود، چنین نقدی کاملا پسندیده و پذیرفتنی است. اما «نفی کل» یک مساله عموما نمی‌تواند استراتژی مناسبی باشد.

اما درباره سه محلی که ممکن است چالش‌ساز شوند می‌توان گفت که در داخل ساختار سازمان مساله خاصی وجود ندارد. مبنای کار بحث‌های کارشناسی است و در نتیجه اصولا مانعی جدی در تصمیم‌گیری‌ها دیده نمی‌شود. در حوزه سیاست‌گذاری نیز خوشبختانه ارتباط مناسبی میان سازمان بورس و دکتر کرباسیان، وزیر امور اقتصادی و دارایی وجود دارد. لازم به یادآوری است که نخستین فردی که درباره اصلاحات اخیر اظهار‌نظر کردند ایشان بودند. زیرا توقف و بازگشایی نمادها، دستکاری سود و قیمت‌ها و همچنین انحراف شدید پیش‌بینی سود با عملکرد واقعی دغدغه‌ای جدی برای سیاست‌گذاران در سطوح مختلف بود. بنابراین، شورای عالی بورس نیز در موارد اصلاحی حمایت مناسبی صورت می‌گیرد.

فعالان بازار نیز واقعا حمایت کردند. هرچند گله‌ها و نقدهایی هم صورت گرفت، اما این موارد نیز در بهبود کار نقش موثری داشت. امیدواریم افرادی که نقد کردند یک گام جلوتر آیند و برای اصلاحات پیشنهاد دهند تا بتوانیم اقدامات اصلاحی را در جهت جلب نظر اکثریت بازار انجام دهیم. شرکت‌ها می‌توانند سود را بر اساس سناریوها در یک محدوده پیش‌بینی کنند، اما اتکا به یک عدد می‌تواند انحرافاتی جدی به وجود آورد. به ویژه آنکه وقتی چنین اقدامی از سوی یک مقام رسمی داخل شرکت ارائه شود، سهامداران نیز به همین ارقام که ممکن است نادرست باشد متکی می‌شوند. این در حالی است که اگر تحلیل‌ها از طیف‌های مختلفی ارائه شوند، اجماع این برآوردها احتمال صحت بالاتری دارد و قابل دستکاری نیز نخواهد بود. بنابراین، پیش‌بینی سود در کشورهای مختلف، نه تنها توسعه‌یافته، بلکه در حال توسعه و همجوار با ایران نیز مشاهده نمی‌شود. نه تنها پیش‌بینی سود در اغلب کشورها انجام نمی‌شود، در برخی از بورس‌ها چنین اقدامی ممنوع هست.

اکنون که نیم قرن از فعالیت پر افت‌و‌خیز بازار سرمایه کشورمان می‌گذرد و می‌توان گفت فصل جدید قرار است آغاز شود. در این شرایط، اولا چشم‌انداز ۵۰ سال آینده را چگونه می‌بینید و در این مسیر به‌عنوان سکان‌دار فعلی بورس مهم‌ترین ماموریت خود را در فضای کنونی اقتصاد چه می‌دانید؟

چشم‌انداز نیم قرن آینده را بسیار روشن‌تر ارزیابی می‌کنم، هرچند که در ۵۰ سال گذشته نیز اقدامات بسیار گسترده و ارزشمندی صورت گرفته است. اما در سال‌های پیش رو می‌توان مدعی شد «فرهنگ سهامداری» مهم‌ترین مساله‌ای است که باید به آن توجه کرد. فرهنگ صحیح سرمایه‌گذاری اهمیت ویژه‌ای دارد و بدون آن نمی‌توان دست یافتن به بازار سهامی توسعه‌یافته را متصور شد. بنابراین، بار دیگر تاکید می‌کنم نقش رسانه‌ها اعم از رسانه‌های مکتوب، دیداری، شنیداری و آنلاین پررنگ و بی‌بدیل است.

اما دومین مساله بحث فناوری برای توسعه است. اکنون نمی‌توان بی‌توجه به تکنولوژی، الگوریتم‌های پیچیده و محاسبات ریاضی به توسعه مطلوب دست پیدا کرد. به نظر می‌رسد معاملات الگوریتمی، معاملات پربسامد، داده‌های کلان (big data) و ارتباط پیچیده میان آنها به تدریج جایگزین روش‌های سنتی می‌شوند. بنابراین، اگر بازار سرمایه کشورمان همگام با بازارهای جهانی نتواند در این مسیر حرکت کند احتمالا توسعه بورس با روند کندی ادامه خواهد یافت. البته حوزه‌های قانون‌گذاری، سیاست‌گذاری و نظارت همواره نقش اساسی داشتند که محیط لازم برای شکوفایی بازار سرمایه را فراهم می‌کنند. در واقع فرهنگ‌سازی و توجه به فناوری‌های نو در اتمسفر مناسب می‌توانند اثرگذاری لازم را ایجاد کنند.