11 copy

در آن زمان برنامه‌ای ترتیب داده شد که وی شهرهای اصفهان و شیراز را از نزدیک تماشا کند. گفته می‌شود در همین بازدید استاندار استان فارس از این مقام مسوول چینی جویا شد که چرا مقامات کشور شما علیه آمریکا صحبت نمی‌کنند؟

نخست‌وزیر چین در پاسخ به آقای استاندار وقت می‌گوید می‌خواهم نصیحتی به شما بکنم. ما هم در نهایت به این نتیجه رسیدیم که باید به بهبود شرایط اقتصادی کشور و همچنین وضعیت معیشت مردم کشورمان رسیدگی کنیم. توصیه من به شما نیز این است که همین کار را برای کشور خود انجام دهید.

بنابراین اگر وضعیت اقتصادی کشور را مناسب کنیم بعد آن وقت می‌توانیم در مقابل کشورهای دیگر دست بالا را داشته و وارد مذاکره با آنها شده و امتیازهایی بر مبنای منافع ملی از آنها دریافت کنیم.

توجه داشته باشیم که تحول اقتصادی در چین نیز تقریبا همزمان با انقلاب ایران رخ داد. در این مدت آنها به سمت ساختن اقتصاد خود گام برداشتند به شکلی که امروز و بر اساس جدیدترین آمارهای بانک جهانی، بعد از ایالات ‌‌‌متحده آمریکا که با تولید ناخالص داخلی 9/ 26 تریلیون دلاری، همچنان در جایگاه بزرگ‌ترین اقتصاد جهان قرار دارد، چین نیز با تولید ناخالص داخلی 4/ 19 تریلیون دلاری در جایگاه دوم برترین اقتصاد بزرگ جهان قرار گرفته است.

به این ترتیب آنها با رشد اقتصادی، شرایط مردم کشور خود را به شکل فزاینده‌ای بهتر کردند. این درحالی است که با توجه به تحولات اخیر جهان، بدون قدرت اقتصادی نمی‌توان منافع ملی را تقویت کرد.

خوشبختانه ما کشوری بزرگ با منابع اولیه بسیار زیادی هستیم و با وجود جمعیت 85 میلیونی که افراد نخبه و فرهیخته زیادی نیز در بین آنها وجود دارد، می‌توانیم هاب منطقه شویم و موقعیت خود را در منطقه  قدرتمندتر از گذشته کنیم. بنابراین باید به سمت استفاده بهینه از پتانسیلی که در کشور وجود دارد برویم تا قدرت اقتصادی خود را تقویت کنیم.

اگر می‌خواهیم اقتصاد قدرتمند‌تری داشته باشیم، دولت باید به ایجاد زیرساخت‌ها و بستر فعالیت بخش‌خصوصی اهمیت بیشتری داده و با قوانین مناسب، امنیت سرمایه‌گذاری را افزایش دهد.

به هر حال ما در حال حاضر درگیر کسری بودجه هستیم و به دفعات اقدام به چاپ اسکناس می‌کنیم که اینها عوامل بزرگ تورم هستند. در مرحله بعدی ضعیف بودن رابطه با دنیا نیز روی اقتصاد ما تاثیر گذاشته و باعث افزایش تورم می‌شود. باید توجه داشت که همه در یک کشتی زندگی می‌کنیم و از شرایط عمومی موجود متاثر خواهیم شد.

با توجه به مشکلات موجود، واقعا اقتصاد ملی نمی‌تواند نفس بکشد و 8‌درصد رشد اقتصادی که مدنظر حاکمیت است محقق نخواهد شد. بنابراین لازم به نظر می‌رسد که مسوولان برای ایجاد رشد اقتصاد و در پی آن افزایش سرانه ملی، این مسائل را حل کنند.

این چالش‌ها فشار مضاعفی را به صنایع وارد می‌کنند. ایجاد زیرساخت‌های تولید وظیفه دولت هاست. وقتی دولتی برای تامین این نیازها توجه کافی را ندارد، باعث نگرانی و دلسردی سرمایه‌گذاران خواهد شد. در ادامه با توجه به ادامه این چالش‌ها، به این نتیجه می‌رسیم که رشد اقتصادی برای دولت و حاکمیت اهمیت زیادی ندارد.

اعتقاد داریم دخالت دولت در کل اقتصاد و خصوصا بحث قیمت‌گذاری باید به حداقل برسد. متاسفانه در حال حاضر مداخله دولت در قیمت‌گذاری را به صورت حداکثر داریم و تقریبا 80‌درصد اقتصاد ایران دولتی است. بنابراین جزو اقتصادهای دولتی در دنیا هستیم که مشارکت بخش خصوصی در آن ناچیز است. این مدل قطعا پاسخگو نخواهد بود و دارای اثرات منفی زیادی است.

اقتصاد متر و معیار و شاخص‌‌‌های خودش را دارد. شاخص سهولت کسب و کار یک شاخص بین‌المللی در اقتصاد است. همچنین شاخص رقابت‌‌‌پذیری نیز همین شرایط را دارد. ما باید عادت کنیم که طبق این شاخص‌‌‌ها مسیر توسعه خود را برنامه‌‌‌ریزی و از آنها استفاده کنیم.

با تمام این شرایط متاسفانه به نظر می‌رسد در حال حاضر تمرکز دولت بر روی اقتصاد نیست و اولویت آنها به موضوعات دیگری برمی‌‌‌گردد اما برای رسیدن به رشد اقتصادی 8 درصدی که مدنظر حاکمیت است، دولت باید نگاه جدی‌تری به مقوله اقتصاد داشته باشد.