قاسم میرزایی نیکو درباره ماجرای این افطاری به خبرآنلاین گفت: این افطاری از سوی موسسه خیریه «پایان کارتن خوابی» برگزار شد که موسسه ای است برای کاهش مشکلات کارتن خواب‌ها و من میهمان آنها بودم. 

او که می گفت اولین بار نیست که چنین مراسمی برگزار شده، افزود: سالهای پیش نیز چنین سفره افطاری پهن شده بود و اتفاقا سال های قبل هم من ساعاتی را در کنار این عزیزان گذراندم.

او بعد از این مراسم افطاری، دست به قلم شد و در وصف آن دل نوشته‎ای را به این شرح منتشر کرد: «رفته بودیم وسط آدم ها؛ خیلی دور نه! همین نزدیک؛ همین حوالی... مولوی؛ جلال ‌الدین رومی نه! خیابان مولوی که یک روز، جان پایتخت بود و الان شب‌های ترسناک مولوی؛ جوی‌هایی که پر از ورق و زرورق و سرنگ و لاشه قرص‌ها و... البته جان‌هایی که مرده‌ اما نفس می‌کشند؛ دست و پا می‌زنند تا به ما اهالی حوالی بگویند: «می‌خواهم زنده بمانم»

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.