استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

کیسینجر احساس کرد که با تشویق کافی مواجه شده تا در ۸مارس در مصر به مانور دیگری در دیپلماسی رفت‌وبرگشت بپردازد. به نظر او مصر و اسرائیل اکنون در منطقه‌ یک توافق احتمالی قرار دارند: رابین و آلون حداقل می‌دانستند که یک توافق مستلزم عقب‌نشینی اسرائیل از میدان‌های نفتی و گذرگاه‌ها است؛ درحالی‌که به نظر می‌رسید سادات مایل به دریافت امتیازات معنادار در ازای آن است. بااین‌حال، مبهم بودن معامله کیسینجر را آزار می‌داد. برخلاف مذاکرات قبلی، اسرائیل هنوز خط پیشنهادی برای عقب‌نشینی در سینا به کیسینجر نداده بود. نگرانی کیسینجر با محدودیت‌های آشکاری که روی رابین و سادات از سوی کابینه‌ متفرق و اپوزیسیون سرسخت در اسرائیل و از سوی یک جهان سرکش عرب و مشکوک اعمال می‌شد، تشدید شد.

کیسینجر که با مایر در خانه‌اش در «رامات آویو» در مسیر حرکت خود به فرودگاه «بن‌گوریون» در ۱۴ فوریه مشورت کرد، کار خوبی کرد که به حرف وی گوش داد. وقتی کیسینجر به مایر توضیح داد که این معامله چگونه باید باشد، مایر به‌صراحت به کیسینجر گفت که رابین ضعیف‌تر از آن است که آن را از تصویب کابینه‌ خود بگذراند. بر اساس گفت‌وگوهای خصوصی کیسینجر با رابین، کیسینجر هشدارهای مایر را نادیده گرفت. وی [کیسینجر] به خاطر می‌آورد که بعد از آن به سیسکو و آترتون گفت که با وجود اینکه مایر تنها ۹ماه بود که از دفترش خارج‌شده بود [از قدرت کنار رفته بود]، اما از همه‌چیز بی‌خبر بود.

درحالی‌که کیسینجر برای دیدار با سادات به قاهره رفته بود؛ اما بااین‌حال، او از سخنرانی رابین در کنست در ۱۲فوریه یادداشت‌برداری کرد. رابین در اظهاراتی که به‌ظاهر فی‌البداهه اعلام کرد: «درصورت عدم لغو وضعیت جنگی، گذرگاه‌ها و میدان‌های نفتی در دست اسرائیل باقی خواهند ماند.» او بلافاصله توسط اپوزیسیون جناح راست اسرائیل به‌دلیل سخت‌تر کردن موضع خود مورد تشویق قرار گرفت. بنابراین اظهارات رابین باید این پرسش را در ذهن کیسینجر ایجاد می‌کرد که آیا یک سفر رفت و برگشتی دیگر می‌تواند شکاف بین پیش‌نیازهای پایان جنگ رابین و نیاز سادات را به اجتناب از اینکه چنین به نظر می‌رسد که گویی در حال ترک جهان عرب است، پر کند. اما او با اسد و مایر معجزه کرده بود؛ به‌یقین با رابین و سادات هم می‌توانست این کار را بکند.

شنبه، ۸مارس۱۹۷۵، اسوان

 کیسینجر رفت‌وبرگشت را در خلوتگاه زمستانی سادات آغاز کرد. روز درخشانی بود، آن هم با شکوفه‌های درختان معطر یاس در باغ رئیس‌جمهور. این‌بار سادات آرامش بیشتری داشت و آماده‌ بده‌بستان بود. سادات تصمیم گرفته بود به اسوان، محل مذاکرات موفقیت‌آمیز خود برای توافق اول سینا، بازگردد؛ زیرا احساس می‌کرد فضای معنوی آن تاثیر مثبتی بر مذاکرات خواهد داشت. او با کلماتی که روح پریشانش را تقویت می‌کرد از کیسینجر استقبال کرد: «امیدوارم دیدار شما مفید و تعیین‌کننده باشد.» سادات مصمم به توافق به نظر می‌رسید. سه هفته‌ سختی برای کیسینجر بود. کامبوج در آستانه‌ فروپاشی بود؛ زیرا شورشیان کمونیست به سمت پایتخت پیشروی کردند و کنگره کمک‌های نظامی را متوقف کرد.

ویتنام شمالی حمله‌ جدیدی را علیه ویتنام جنوبی آغاز کرد که به‌زودی به حمله‌ای تعیین‌کننده تبدیل شد. شاه ایران با امضای قراردادی برای پایان دادن به اختلافات مرزی خود با عراق به کردها خیانت کرد و صدام حسین برای حمله به کردستان عراق وقت تلف نکرد. در داخل، نیویورک‌تایمز گزارش داد که کیسینجر در کاپیتول‌هیل «از اقبال سیاسی افتاده است»؛ همان‌جایی که او در آن به‌دلیل نقشی که در سرنگونی اسقف اعظم ماکاریوس، رئیس‌جمهور قبرس، در ژوئیه۱۹۷۴ داشت و حمله ترکیه را به دنبال داشت، به «اقتدارگرایی یک‌نفره» متهم شده بود. نیویورک‌تایمز «سال سختی را برای آقای کیسینجر و دیپلماسی او» پیش‌بینی کرد. آغاز این رفت‌وبرگشت با حمله‌ «سازمان آزادی‌بخش فلسطین» از طریق دریا در قلب تل‌آویو در ۵مارس که در آن ۱۱ اسرائیلی کشته شدند، به طرز نامطلوبی آغاز شد. کیسینجر آن را به‌عنوان سیگنال اسد درباره توانایی‌اش برای برهم زدن نیروی مهیب آمریکا خواند. کیسینجر از ترس اینکه دیپلماسی‌اش مختل نشود، کنترل رابین را به‌دست گرفت تا تلافی نکند.

این روحیه همچنین تحت تاثیر شیوه‌ای که اسرائیل و مصر برای تبلیغ مواضع خود در مذاکرات از نحوه‌ استفاده‌ کیسینجر از رسانه‌ها تقلید کرده بودند، تاثیر منفی داشت. پرز در ۲مارس به نیویورک‌تایمز گفته بود که تنها یک قول مستقیم برای «پایان دادن به خصومت» کافی است و هشدار داد که «اسرائیل هزینه‌ گزافی نمی‌پردازد و بازپرداختش ارزان خواهد بود.» در همین حال گزارش شد که سادات به اعراب اطمینان داده که هرگونه توافقی، فقط نظامی خواهد بود. سادات در حضور کیسینجر در اسوان، به مطبوعات گفت که اگر یک سرباز اسرائیلی در حال اشغال هر یک از مناطق عربی که در سال۱۹۶۷ تصرف شده بودند دیده شود، تعهدی مبنی بر عدم خصومت را امضا نخواهد کرد.

بااین‌حال، سادات در خلوت به کیسینجر گفت که حاضر است به «تعهد بدون جنگ» متعهد شود. او همچنین موافقت کرد که از هرگونه ارتباط با توافق سوریه اجتناب کند. سپس ژنرال الجمسی -اکنون وزیر دفاعش- را به جلسه آورد تا کیسینجر را درباره الزامات نظامی قرارداد توجیه کند. در آخر، نقشه‌ای روی میز دیده شد. قابل پیش‌بینی بود که هر سه خط ارائه‌شده روی نقشه توسط الجمسی، نیروهای مصری را به سمت شرق گذرگاه‌ها حرکت داد. در این مرحله، کیسینجر می‌توانست پیشنهاد خصوصی رابین مبنی بر عقب‌نشینی از خط «العریش- رأس محمد» در ازای اعلامیه مصر مبنی بر عدم خصومت بازگو کند.

در عوض، کیسینجر پس از خروج ژنرال به سادات گفت که اسرائیلی‌ها هرگز نمی‌توانند چنین خطی را بپذیرند. سادات این ارزیابی منفی را پذیرفت و توضیح داد که باید به ارتش اجازه داد تا به میدان برود؛ اما موافقت کرد که محدوده‌ پیشروی ارتش او تا زمانی که اسرائیل به شرق گذرگاه‌ها عقب‌نشینی کند، به خطی باشد که در حال حاضر نیروهای اسرائیلی در غرب گذرگاه‌ها در دست داشتند. همان‌طور که کیسینجر به فورد گزارش داد، سادات آن‌قدر به او داده بود که «حداقل مذاکرات به شکل جدی آغاز شود.» اما در این روند، کیسینجر اکنون تنها چیزی را که رابین می‌خواست، پذیرفته بود.