کتایون مصری - محسن ایلچی

مفاهیم اقتصادی در سال‌های اخیر نقش پررنگ‌تری در فرآیند تصمیم‌گیری خرد و کلان جامعه پیدا کرده است. تا اندازه زیادی افزایش نقش اقتصاد در مناسبات و روابط و برنامه‌های اجتماعی، به واسطه فرآیند جهانی و افزایش محدودیت در منابع عمومی کشور است. به طور عینی مشاهده می‌شود که مفاهیمی نظیر تورم، سود بانکی، نرخ ارز، یارانه، واردات، سهام، پذیره‌نویسی از طریق رسانه‌ها وارد محاورات اجتماعی شده است. در شکل‌گیری این تحولات یعنی اجتماعی‌شدن و کاربردی شدن مفاهیم اقتصادی، رسانه‌ها، کارکرد و نقش غیرقابل انکاری داشته‌اند.

با این حال اگرچه رسانه‌ها به همراه سایر نهادها، در پیدایی گفتمان اقتصادی در جامعه ایرانی نقش‌آفرین بوده‌اند، اما روزنامه‌نگاری اقتصادی به عنوان حوزه‌ای پیشرو در این عرصه، از رشد کمی و کیفی همسان با سایر عرصه‌های رسانه‌ای برخوردار نبوده است. با وجود اینکه بیش از یک‌و‌نیم قرن از تولد نخستین روزنامه در کشور می‌گذرد و حدود نیم قرن است که آموزش روزنامه‌نگاری به صورت آکادمیک در کشورمان آغاز شده است، اما شمار آثار آموزشی کاربردی قابل اعتنا در حوزه بسیار اندک است.

هم‌اکنون با وجود اینکه روزنامه‌نگاری اجتماعی، سیاسی، ورزشی با سطح مطلوب و شایسته خود فاصله دارد، اما آثار متعددی در حوزه‌های مورد اشاره در اختیار دانشجویان قرار دارد. از سویی جان‌مایه بسیاری از آثار و منابع آموزشی معتبر دروس خبرنویسی، گزارش‌نویسی، مصاحبه، مقاله‌نویسی برگرفته از علوم اجتماعی و سیاسی است و علوم اقتصادی و حوزه‌های وابسته به آن، جایگاه شایسته‌ای در کتاب‌ها و مقالات آموزشی روزنامه‌نگاری ندارند.

این موضوع به عنوان یک معلول، منبعث از علل مهم‌تری است و آن اینکه رویکرد آموزشی، اکثر دانشگاه‌های علوم ارتباطات و روزنامه‌نگاری در کشور، رویکردی غیراقتصادی است. به بیان ساده‌تر، روزنامه‌نگاری اجتماعی و سیاسی اولویت نخست دروس تکنیکی و کاربردی در رشته روزنامه‌نگاری است. کمتر مشاهده می‌شود که حتی مباحث علوم اقتصادی، مالی و حسابداری به دانشجویان روزنامه‌نگاری آموخته شود. مگر آنکه دانشجویان علاقه‌مند به علم اقتصاد چند واحد درسی اقتصادی را به طور اختیاری بگذرانند. البته طی چند سال اخیر برخی مراکز آموزشی نظیر دانشکده خبر با برگزاری دوره کارشناسی خبر با گرایش اقتصادی، تا اندازه‌ای در مسیر رفع این کاستی گام نهاده است.

اما دروس مربوط به تکنیک‌های روزنامه‌نگاری اقتصادی در سرفصل درسی آنان نیز وجود ندارد. فقط صرف گذراندن چند واحد دروس اقتصادی نظیر اقتصاد خرد، کلان، اقتصاد ایران و کلیات علم اقتصاد، زمینه‌ساز تفکیک یک گرایش شده است. از این‌رو به طور جدی بعد از خروج دانشجویان از دانشگاه و ورود آنها به بازار کار یا صنعت روزنامه‌نگاری، نارسایی‌های آموزشی، خود را بازنمایی می‌کند. به همین خاطر توسعه دانش میان‌رشته‌ای یعنی روزنامه‌نگاری و اقتصاد در مراکز آموزشی کشور امری ضروری است.

از سوی دیگر سایر عوامل عقب‌ماندگی روزنامه‌نگاری اقتصادی را باید در محیط حرفه‌ای و کار یعنی مدیریت، سازمان و خرده فرهنگ‌های موجود در رسانه‌های ایرانی مورد جست‌و‌جو قرار داد. به دلایل متعددی که فقط به دلیل جلوگیری از اطاله کلام به برخی از آنها اشاره می‌شود، روزنامه‌نگاری اقتصادی نتوانسته به جایگاه شایسته خود در سازمان رسانه‌ها به ویژه در قلب آنها، یعنی تحریریه دست یابد. در بسیاری از موارد به ویژه در گذشته مشاهده شده که مدیران ارشد تحریریه‌ها برپایه تفکر غالبی تحت عنوان تشخیص حرفه‌ای، خبرنگارانی را مامور به فعالیت در حوزه‌‌های اقتصادی می‌کنند که بنا به استدلال و تشخیص مدیران خبر، آنان توانایی حرفه‌ای برای فعالیت در حوزه سیاسی - اجتماعی را نداشته یا اینکه انگیزه حرفه‌ای و بهره هوشی اندکی برای روزنامه‌نگاری دارند.

این درحالی است که خبرنگار، گزارشگر و تحلیل‌گر حوزه اقتصادی گذشته از دارا بودن دانش تخصصی، سواد رسانه‌ای در هر دو رشته اقتصاد و روزنامه‌نگاری، باید از حافظه و انگیزه قوی برای پیگیری رویدادهای پرتواتر حوزه تخصصی نظیر نفت، گاز، بانک، بیمه، بازرگانی، صنعت، بورس، رایانه و ... برخوردار بوده و از بهره هوشی بالایی نیز برخوردار باشند. بهره هوشی بالا از دو بعد برای خبرنگار یا تحلیل‌گر حوزه اقتصادی، یک الزام یا پیش‌شرط حرفه‌ای برای ورود به این حوزه محسوب می‌شود. خبرنگار حوزه اقتصادی باید برای محاسبات کمی و عددی اقتصادی، ذهنی پویا داشته باشد.

برپایه یک عبارت رایج در روزنامه‌نگاری اقتصادی، خبرنگار اقتصادی باید «اعداد» را حس کند، بشناسد و بفهمد. نه اینکه فقط اعداد را ببیند. خبرنگار باید ذهنی پویا برای شناخت مقداری، مفهومی و معنایی از ارقام و نسبت‌های عددی داشته باشد. این درحالی است که بنا به اعتقاد برخی از کارشناسان امور آموزش، خیلی از ایرانیان که «ریاضی‌گریز» هستند، به رویدادهای عددی کمتر توجه می‌کنند. حتی در دانشکده‌های روزنامه‌نگاری نیز تنها بر داشتن «شم خبری» به عنوان یک «فراحس» حرفه‌ای غالبا کیفی تاکید می‌شود و پای افرادی که اشتیاق به عدد و رقم داشته کمتر به حوزه‌های خبری اقتصادی باز می‌شد. تاخر و عقب‌افتادگی ادبیات روزنامه‌نگاری اقتصادی در ایران به همین‌جا ختم نمی‌شود و به عوامل دیگری نیز وابسته است. یکی از این موانع نبود زمینه توسعه روزنامه‌داری بخش خصوصی است.

روزنامه‌نگاری در ایران از دوره قاجاریه یعنی از ابتدای شکل‌گیری، زاییده خواست و مدیریت حکومتی (دولتی) بوده است. این درحالی است که اقتصاد ایران در قرن نوزدهم و حتی بیستم یعنی قبل از تشکیل دولت مدرن، یک اقتصاد فلاحتی و شبانی بود. اگرچه در این حوزه، دولت فعالیت‌هایی نیز داشت، اما حضور بخش خصوصی یعنی کشاورزان و دامداران پررنگ‌تر بود. با این حال روزنامه‌هایی که برای اولین مرتبه در عصر قاجاریه پا به عرصه حیات گذاشتند، غالبا روزنامه‌هایی بودند که با اراده دولت‌های وقت منتشر شده‌اند یا اگر روزنامه‌های متعلق به بخش خصوصی بوده‌اند، روزنامه‌های اعتراض‌گرا در تبعید بودند. با این وجود، گاه همین روزنامه‌ها از دامنه تاثیرگذاری بالایی در شکل‌گیری و بروز تحولات برخوردار بودند و در بسیاری از موارد، عمر این روزنامه‌ها کوتاه بود.

این روزنامه‌ها در وهله اول با فشار و تهدید دولت مرکزی روبه‌رو بوده‌اند، اما از آن مهم‌تر مشکلات اقتصادی عدیده عامل مهمی در تعطیل و توقف فعالیت آنها بوده است.