گروه تاریخ و اقتصاد: بی‌پولی دیگر اندازه ندارد. بانک‌ها ابدا پول نمی‌دهند، حتی هرکه پول هم آنجا دارد حواله می‌کند، رد می‌کنند. بیشتر بستن دکاکین و رفتن سفارت برای همین است. از قراری که تجار می‌گفتند دویست کرور بانک روس پول و قیمت مال‌التجاره می‌خواهد و به شدت سختگیری می‌کنند. حالا دکاکین بسته است و صراحتاً به شاه پیغام داده‌اند این قروض را علاوه بر قرض‌های دولتی کند و آن‌وقت به اقساط به دولت برسانند. اگر قبول شد چه بهتر و الا ناچار مشروطه خواهد شد. آن‌وقت اغلب سرجنبان‌های تجار، محل توجه و مطمح نظر می‌شوند نمی‌تواند تا چندی سختگیری امروز را بکند. مدتی فرجه می‌شود و در این ضمن تدارکی می‌کنند یا به‌قدری شلوغ می‌شود که مملکت به جای قروض می‌رود. گناه آن کسانی کردند که این بانک‌ها را آوردند و ما را به این شدت محتاج آنها کردند. این دم‌بریده‌ها هم به‌قدری به سهولت قرض دادند که ایرانی‌ها از آب خوردن آسان‌تر قرض گرفته و مال‌التجاره به قسط بردند.

خاطرات عین‌السلطنه، ج‌3، ص: 2319