مهدیس مدنی کارشناس ارشد برنامه‏ریزی توریسم در آلبوم قدیمی به دنبال چند عکس می‌گشتم. یکی از دوستانم تصمیم گرفته بود تمامی عکس‌های قدیمی که بخش‏هایی از فضاها و بناهای شهر را به تصویر کشیده‌اند جمع‌آوری کند. می‌خواست آنها را در یک موزه به نمایش بگذارد و با این کار سیر دگرگونی‌ها و تغییرات را در چهره شهر نشان دهد. برای رسیدن به این مقصود در گام نخست از دوست و آشنا و هرکس که به او می‌رسید می‌خواست تا در عکس‌های قدیمی که احتمالا هر خانواده‌ای چندتایی از آنها دارد به دنبال چنین تصاویری بگردد. وقتی به این منظور عکس‌های آلبوم قدیمی پدر و مادرم را نگاه کردم از دیدن آن فضاها شگفت زده شده بودم. بناها و فضاهایی که کاملا اتفاقی در یک لحظه کاملا شخصی و خانوادگی ثبت شده بودند. احتمالا اگر به‌جای آنها یک عابر یا رهگذر ایستاده بود حتما از او می‌خواستند تا صحنه را ترک کند، اما حضور آن فضاها به عکس‌ها هویتی بخشیده بود که حالا پس از سال‌ها ارزش تاریخی پیدا کرده بودند. یکی از عکس‌های جذاب مربوط بود به سال‌های دهه ۴۰. مادرم به همراه خواهرهایش روی یک پل چوبی عکسی گرفته‌اند. آن پل بعدها در سیل تخریب شد و پلی بتنی جای آن‌را گرفت. شاید این عکس یکی از معدود عکس‌هایی باشد که از آن پل به‌جا مانده است.

کاری که اغلب ما در سفر انجام می‌دهیم عکاسی است. بیشتر گردشگران از خودشان در کنار اثر یا منظره‌ای خاص عکس می‌گیرند. اغلب این خاص بودن در معروفیت آن اثر خلاصه می‌شود. در کنار پل خواجو، روی پله‌های تخت جمشید در کنار آرامگاه خیام و هزاران اثر معروف دیگر، اما آنچه گاهی فراموش می‌کنیم زندگی است که در کنار این آثار تاریخی جریان دارد. آمد و شدها و هیاهویی که در کوی و برزن به راه افتاده است. ازدحامی که جریانات تاریخی بسیاری را رقم زده و می‌تواند آبستن لحظه‌های تاریخی بسیاری باشد. عکس‌های زیادی از ارگ بم پیش از تخریبش به دست طبیعت بر جا مانده. اما چند قاب تصویر از کوچه‌های بم که برای سده‌ها زندگی نوادگان و فرزندان سازندگان و باشندگان ارگ تاریخی بم را شاهد بوده‌اند بر جاست؟

روزهای بلند تابستان فرصت گشت و گذار بیشتری را برای همه فراهم کرده است. اگر گردشگریم کوچه‌ها و مردمانی را که میزبان ما بوده‌اند ثبت کنیم و اگر رهگذر هر روزه معبرهایی هستیم که از کودکی تا حال با ما همراه بوده‌اند، داستان درخت‌ها و پله‌ها و خیابان‌هایی که ما را شیفته شهرمان می‌کنند با لنز دوربینمان جاودان کنیم تا دیگران نیز هر چقدر دور از زمان و مکان ما، این داستان را بشنوند.