داستان کاهش نرخ بیکاری

معنی واقعی نرخ بیکاری

از کل جمعیت در سن کار که بیشتر از ۱۵ سال سن دارند و طبق آخرین آمار ۶۴ میلیون نفر هستند، فقط ۲۶ میلیون نفر «فعال» در نظر گرفته می‌شوند. منظور از جمعیت فعال، کسانی هستند که شاغل بوده یا در جست‌وجوی کار هستند اما هنوز شاغل نشده‌اند. در شرایط فعلی جمعیت فعال حدود ۴۱ درصد از کل جمعیت در سن کار را تشکیل می‌دهد. ۴۱ درصد درواقع نرخ مشارکت اقتصادی یا مشارکت در بازار کار ایران است.

تعریف شاغل هم یک تعریف حداقلی است و مطابق تعریف سازمان جهانی کار هر کس که حداقل یک ساعت در هفته کار کند، شاغل است. بررسی دقیق نشان می‌دهد نزدیک به یک‌سوم افرادی که شاغل محسوب می‌شوند، کمتر از ۲۴ ساعت در هفته کار می‌کنند و نمی‌توان آن‌ها را شاغل تمام‌وقت دانست.

تعریف واقعی «بیکار» به کسی اطلاق می‌شود که در بازار کار مشارکت کرده‌اند، یعنی به‌تازگی به دنبال کار گشته اما به نتیجه نرسیده‌اند؛ بنابراین اگر فردی ماه گذشته برای یافتن شغل مناسب تلاش کرده و امروز از یافتن شغل دلسرد شده باشد، یا اگر کسی به دلیل از جست‌وجوی کار ناامید شده باشد، عضوی از جمعیت غیرفعال محسوب می‌شود و بیکار نیست؛ بنابراین کسانی که تمایل به مشارکت اقتصادی ندارند، ازجمله دانشجویان، خانه‌داران و غیره، نباید جزء بیکاران محسوب شوند؛ اما ساختار بازار کار ایران باعث شده بخشی از نیروی کار در شرایطی مثل شوک کرونا، بلافاصله به جمعیت غیرفعال تبدیل‌شده و مشاغل آن‌ها از بین برود.

تفاوت ماهوی

در ایران سهم کارکنان مستقل نسبت به کشورهای پیشرفته و درحال‌توسعه بالاست. درواقع نسبت بالایی از شاغلان وارد مشاغل بی‌کیفیت، کوچک و کم بازده می‌شوند که به‌صورت مستقل اداره شده و تحت تأثیر یک شوک اقتصادی در معرض نابودی قرار دارند، این روند پس از شیوع کرونا افزایش یافت. در ایران بیش از نصف شاغلان در بخش غیررسمی اقتصاد قرار دارند و تحت پوشش بیمه نیستند.

وقتی ۹۴ درصد شاغلان در آمریکا حقوق‌بگیر (رسمی) هستند، همراه با وقوع شوک کرونا، بخشی از جمعیت ممکن است به‌صورت موقت بیکار شوند و تحت پوشش بیمه بیکاری قرار گیرد؛ اما مشاغل از دست نمی‌روند و فرصت احیای اشتغال هم وجود دارد. این ساختار متفاوت بازار کار باعث شده تغییر نرخ بیکاری در جریان کرونا متفاوت شود. در کشورهایی مثل آمریکا و اتحادیه اروپا نرخ بیکاری در دوران کرونا افزایش یافت؛ اما در ایران موضوع برعکس بود.

به همین دلیل نرخ بیکاری در کشورهایی که کیفیت و پایداری مشاغل بالاست، نرخ بیکاری تغییرات را درست نشان می‌دهد اما در کشورهایی مثل ایران، این‌گونه نیست. در کاهش عجیب نرخ بیکاری دو سال اخیر ایران این نکته واضح است؛ باآنکه از پاییز ۹۸ (پیش از کرونا)‌ تا پاییز ۱۴۰۱ جمعیت در سن کار دو میلیون نفر بیشتر شده، جمعیت شاغل حدود نیم میلیون نفر از پاییز ۹۸ کمتر است! بنابراین کاهش نرخ بیکاری بیشتر به خاطر خروج نیروی کار از بازار کار و غیرفعال شدن آن‌ها بوده است.

بررسی دقیق

در بازار کاری مانند ایران، در کنار نرخ بیکاری، میزان مشارکت در بازار کار، نرخ اشتغال ناقص و کیفیت مشاغل هم باید ارزیابی شوند. اهمیت این نکته آنجا مشخص می‌شود که نرخ بیکاری پایین در برخی از استان‌های ایران با وضعیت واقعی بیکاری در آن نقاط توجیه نمی‌شود چراکه مشارکت پایین در برخی استان‌ها باعث شده نرخ بیکاری‌ آن‌ها پایین به نظر برسد و درنتیجه این‌طور برداشت شود که وضعیت بازار کارشان مناسب است. این در حالی است که اگر نرخ مشارکت اقتصادی برای همه استان‌های کشور یکسان در نظر گرفته شود، نرخ بیکاری برخی استان‌ها افزایش می‌یابد.

از سوی دیگر گرایش روزافزون به مهاجرت در میان افرادی که در بازار کار کشور موفق به یافتن شغل متناسب با انتظارات خود نشده‌‌‌اند، موضوع دیگری است که باید در محاسبه نرخ واقعی بیکاری به آن توجه داشت.

محاسبه نرخ جمعیت غیرفعال کشور افرادی که نه کار می‌کنند، نه درس می‌‌‌خوانند و نه در حال آموزش مهارتی هستند که عمدتا جمعیت جوان کشور را تشکیل می‌دهند هم در نرخ بیکاری اهمیت دارد. متاسفانه این گروه نیز بخش قابل‌توجهی از نیروی انسانی در سن کار کشور را تشکیل می‌دهند که جامعه از ظرفیت آن‌ها بی‌‌‌بهره مانده است.