مروری برکتاب ابراهیم کالین درباره ملاصدرا
دانش بشری و شهود معنوی
ترجمه: تهمینه پارسا ابراهیم کالین، دارای مدرک دکترا از دانشگاه واشنگتن است. او استاد دانشکده فلسفه در دانشگاه آنکارا و نویسنده مقالات بسیاری در باب متفکران قدیم و جدید غرب، از افلاطون تا میشل فوکو و ژاک دریدا است. کالین همچنین مشاور ارشد نخستوزیر ترکیه، رجب طیباردوغان است. او پس از راهاندازی بنیاد پژوهشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در آنکارا، از سال ۲۰۰۵ به مدت چهار سال رئیس این بنیاد بود. کالین در سال ۲۰۰۹ کتابی درباره ملاصدرا و فلسفه متاخر اسلامی با عنوان«
Knowledge in Later Islamic Philosophy: Mulla Sadra on Existence, Intellect, and Intuition » نوشت که از جمله آخرین کتابهای تالیفی مهم به زبان انگلیسی درباره ملاصدرا به شمار میرود.
Knowledge in Later Islamic Philosophy: Mulla Sadra on Existence, Intellect, and Intuition » نوشت که از جمله آخرین کتابهای تالیفی مهم به زبان انگلیسی درباره ملاصدرا به شمار میرود.
ترجمه: تهمینه پارسا ابراهیم کالین، دارای مدرک دکترا از دانشگاه واشنگتن است. او استاد دانشکده فلسفه در دانشگاه آنکارا و نویسنده مقالات بسیاری در باب متفکران قدیم و جدید غرب، از افلاطون تا میشل فوکو و ژاک دریدا است. کالین همچنین مشاور ارشد نخستوزیر ترکیه، رجب طیباردوغان است. او پس از راهاندازی بنیاد پژوهشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در آنکارا، از سال 2005 به مدت چهار سال رئیس این بنیاد بود. کالین در سال 2009 کتابی درباره ملاصدرا و فلسفه متاخر اسلامی با عنوان«
Knowledge in Later Islamic Philosophy: Mulla Sadra on Existence, Intellect, and Intuition » نوشت که از جمله آخرین کتابهای تالیفی مهم به زبان انگلیسی درباره ملاصدرا به شمار میرود. در اینجا نگاهی به این کتاب میاندازیم.
کتاب کالین حاصل علاقهمندی رو به افزایش به شکوفایی اخیر در فلسفه اسلامی و نقطه اوجی در تحقیق در این زمینه است. برای مدتی طولانی علاقه به فلسفه اسلامی مشخصا بر دورههای آغازین آن متمرکز بود و ابن رشد بهعنوان آخرین فیلسوف بزرگ مسلمان معرفی میشد. به هرحال، مطالعات بیشتری در پی بردن به پیشرفتهای اخیر در زمینه فلسفه اسلامی به انجام رسیده است که یا بر شکوفایی در جهان شیعه متاخر یا بر عالمان عثمانی که نوعی پیوند میان فلاسفه، علم کلام و جایگاه صوفی برقرار کردهاند، متمرکز شده است. در میان بدنه اصلی نوشتههایی که به پژوهش درباب پیشرفتهای اخیر در زمینه فلسفه اسلامی اختصاص یافتهاند، شاید اندیشههای ملاصدرا بیش از هر فیلسوف دیگری مورد پژوهش قرار گرفته است. علاقهمندی محققان به فلسفه ملاصدرا از آنجا قابل درک است که تفکر ملاصدرا به آن اندازه غنی است که هرکسی را که به خرد به مفهوم تحلیلی آن یا از دید تصوف علاقهمند است، جذب خود میکند.
کتاب کالین درباره ملاصدرا، متشکل از سه فصل و همچنین ترجمه رساله ملاصدرا با نام رساله «فی اتحاد العاقل و المعقول» است. عنوان فصل نخست مشکل دانش و زمینه یونانی-اسلامی مبحث وحدت است که به بررسی تاریخی درباره موضوع اتحاد عاقل و معقول میپردازد. فصل دوم که عنوان آن نظریه ملاصدرا و بحث وحدت است، میکوشد نظریه ملاصدرا را در زمینه هستیشناختیاش توضیح بدهد. فصل سوم با عنوان «پیوند صدرا: دانش درمقام تجربه، دانش درمقام وجود» است که میکوشد جایگاه ملاصدرا را درون جریان وسیعتری از اندیشه اسلامی و میان فلسفه، عرفان و تصوف بازشناسد. در فصل نخست، کالین مباحث مربوطه و مخالف با ایده فلسفه ملاصدرا را که در اثر مهم او اسفار اربعه آمده و درمورد اتحاد عاقل و معقول است که درون بافت یونانی آن بههمان اندازه فلسفه اسلامی گنجانده شده، مورد بررسی قرار میدهد. به این منظور، کالین متوجه دو فیلسوف مهم در این زمینه است که مخالف با ایدهیا اتحاد عاقل و معقول در فضای اسلامی هستند. یکی از آنان، ابنسینا است که به شدت با ایده دانش بشری مخالفت کرده و دانش معنوی را به جای آن تصدیق میکرد و دیگری سهروردی است.
در فصل دوم کالین شیوهای را که در آن ملاصدرا از ایده اتحاد عاقل و معقول دفاع کرده و آن را به اثبات میرساند، مورد بررسی قرار میدهد. فصل دوم شامل پژوهشی گسترده درباره مفهوم هستی است به همان اندازه که شالوده ایده وحدت را پیش روی خود قرار میدهد. در این فصل او رابطهای را که صدرا میان هستی و دانش برقرار میسازد، مطرح میکند. بحث عمده دیگر در فصل دوم نظریههای دانش است که توسط افراد مهم در تفکر اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. کالین نشان میدهد که تا چه اندازه جایگاه ملاصدرا با دیگر فلاسفه هم عصر خود متفاوت است. نظریه صدرا درباره این موضوع که دانش عقلانی به اتحاد عاقل و معقول وابسته است، براساس مفهوم ساده خرد و شیوهای که او آن را به دانش هستی پیوند میزند، برمیگردد.
در فصل سوم کالین میکوشد جایگاه اندیشه ملاصدرا را در تفکر اسلامی مشخص کرده و موضوع اصلی آثار او را بیابد. او این طور بحث میکند که برخلاف دو تفسیر رایج از اندیشه ملاصدرا، اندیشه و فلسفه او «فلسفه عرفان» باید در نظر گرفته شود. تفسیری از جایگاه ملاصدرا در کتاب، بر جنبههای تحلیلی آثارش تاکید میورزد و او را فیلسوفی علاقهمند به درونمایههای صوفیگری معرفی میکند. کالین فضلالرحمان و الیورلیمان را نیز در این شاخه قرار میدهد. تفسیری دیگر نیز بر جنبههای عرفانی اندیشه ملاصدرا تاکید کرده و او را یک صوفی معرفی میکند. کالین کاستیهای هر دو تفسیر را نشان میدهد. او فلسفه ملاصدرا را بطور کلی فلسفه عرفان معرفی میکند و در کوششی که در برقراری حد واسطی میان صوفیگری و فلسفه در اندیشه ملاصدرا انجام میدهد، به دقت ملاصدرا را در رابطه با فلاسفه دیگر ازجمله فارابی و ابنسینا همانند سنت تصوف و در رابطه با کسانی چون ابن عربی قرار میدهد.
کالین صدرا را بیشتر درون سنتی که از درون آن آمده درنظر میگیرد و در سنت فیلسوفان همعصرش قرار میدهد. و او را از سنت اندیشهگانی خود به بهانه نبوغ و نوجوییاش جدا نمیکند. این هدف در تلاش او در دنبال کردن اندیشه ملاصدرا در میان پیشگامان فلسفه اشراق به خوبی روشن است. به این معنا، خوانش او از اندیشه صدرا در پیوند با جریان صدرا شناسی بهطور کلی است. به هرحال میتوان این پرسش را از خود کرد که آیا کسی میتواند بررسی دقیقتری از تصویری که ملاصدرا از خودش به دست میدهد، در زمینه تاریخی آن انجام بدهد. این به آن معنا است که باید به این امر توجه شود که تصویری که ملاصدرا از خود ارائه میدهد به درستی مورد بررسی قرار گرفته باشد. ملاصدرا بارها به تمایزاتی که میان خود و پیشگامان فکریاش وجود دارد، تاکید میورزد.
کتاب کالین را میتوان اثر مهم صدراپژوهی و عناوینی که او به شیوه خود آنها را مورد بحث و بررسی قرار میدهد، دانست. کالین مباحث اساسی و مهم را نه تنها در فلسفه ملاصدرا که در فلسفه اسلامی بهطور کلی مورد بررسی قرار میدهد. او به خوبی این موضوع را دنبال میکند که حوزه معرفتشناسی ملاصدرا در پیوندی نزدیک با حوزه هستیشناختی او است. اگرچه موضوع کتاب نظریه دانش ملاصدرا و نظریه اتحاد عاقل و معقول است، بحثی گسترده در کتاب درباره مفهوم هستی از دیدگاه ملاصدرا نیز مورد بررسی قرار میگیرد. کالین با دانش عمیق خود درباره این موضوع مباحث در پیوند با هم در این زمینه را به خوبی بههم مرتبط کرده و با فراست انها را در یک کل معنادار گرد هم میآورد. او دیدگاههای ملاصدرا را باتوجه به زمینه تاریخیشان تحلیل کرده و آنها را همزمان از مباحث فلسفه مدرن بازمیشناسد. کتاب کالین همانطور که حرفهای مهمی برای محققان در این زمینه دارد، برای علاقهمندان به اندیشه ملاصدرا نیز مفید و موثر است؛ چراکه همچنانکه با جزئیات بحث خود را پیش میبرد، آنها را به خوبی در زمینه تاریخی و فلسفیشان قرار میدهد.
Knowledge in Later Islamic Philosophy: Mulla Sadra on Existence, Intellect, and Intuition » نوشت که از جمله آخرین کتابهای تالیفی مهم به زبان انگلیسی درباره ملاصدرا به شمار میرود. در اینجا نگاهی به این کتاب میاندازیم.
کتاب کالین حاصل علاقهمندی رو به افزایش به شکوفایی اخیر در فلسفه اسلامی و نقطه اوجی در تحقیق در این زمینه است. برای مدتی طولانی علاقه به فلسفه اسلامی مشخصا بر دورههای آغازین آن متمرکز بود و ابن رشد بهعنوان آخرین فیلسوف بزرگ مسلمان معرفی میشد. به هرحال، مطالعات بیشتری در پی بردن به پیشرفتهای اخیر در زمینه فلسفه اسلامی به انجام رسیده است که یا بر شکوفایی در جهان شیعه متاخر یا بر عالمان عثمانی که نوعی پیوند میان فلاسفه، علم کلام و جایگاه صوفی برقرار کردهاند، متمرکز شده است. در میان بدنه اصلی نوشتههایی که به پژوهش درباب پیشرفتهای اخیر در زمینه فلسفه اسلامی اختصاص یافتهاند، شاید اندیشههای ملاصدرا بیش از هر فیلسوف دیگری مورد پژوهش قرار گرفته است. علاقهمندی محققان به فلسفه ملاصدرا از آنجا قابل درک است که تفکر ملاصدرا به آن اندازه غنی است که هرکسی را که به خرد به مفهوم تحلیلی آن یا از دید تصوف علاقهمند است، جذب خود میکند.
کتاب کالین درباره ملاصدرا، متشکل از سه فصل و همچنین ترجمه رساله ملاصدرا با نام رساله «فی اتحاد العاقل و المعقول» است. عنوان فصل نخست مشکل دانش و زمینه یونانی-اسلامی مبحث وحدت است که به بررسی تاریخی درباره موضوع اتحاد عاقل و معقول میپردازد. فصل دوم که عنوان آن نظریه ملاصدرا و بحث وحدت است، میکوشد نظریه ملاصدرا را در زمینه هستیشناختیاش توضیح بدهد. فصل سوم با عنوان «پیوند صدرا: دانش درمقام تجربه، دانش درمقام وجود» است که میکوشد جایگاه ملاصدرا را درون جریان وسیعتری از اندیشه اسلامی و میان فلسفه، عرفان و تصوف بازشناسد. در فصل نخست، کالین مباحث مربوطه و مخالف با ایده فلسفه ملاصدرا را که در اثر مهم او اسفار اربعه آمده و درمورد اتحاد عاقل و معقول است که درون بافت یونانی آن بههمان اندازه فلسفه اسلامی گنجانده شده، مورد بررسی قرار میدهد. به این منظور، کالین متوجه دو فیلسوف مهم در این زمینه است که مخالف با ایدهیا اتحاد عاقل و معقول در فضای اسلامی هستند. یکی از آنان، ابنسینا است که به شدت با ایده دانش بشری مخالفت کرده و دانش معنوی را به جای آن تصدیق میکرد و دیگری سهروردی است.
در فصل دوم کالین شیوهای را که در آن ملاصدرا از ایده اتحاد عاقل و معقول دفاع کرده و آن را به اثبات میرساند، مورد بررسی قرار میدهد. فصل دوم شامل پژوهشی گسترده درباره مفهوم هستی است به همان اندازه که شالوده ایده وحدت را پیش روی خود قرار میدهد. در این فصل او رابطهای را که صدرا میان هستی و دانش برقرار میسازد، مطرح میکند. بحث عمده دیگر در فصل دوم نظریههای دانش است که توسط افراد مهم در تفکر اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. کالین نشان میدهد که تا چه اندازه جایگاه ملاصدرا با دیگر فلاسفه هم عصر خود متفاوت است. نظریه صدرا درباره این موضوع که دانش عقلانی به اتحاد عاقل و معقول وابسته است، براساس مفهوم ساده خرد و شیوهای که او آن را به دانش هستی پیوند میزند، برمیگردد.
در فصل سوم کالین میکوشد جایگاه اندیشه ملاصدرا را در تفکر اسلامی مشخص کرده و موضوع اصلی آثار او را بیابد. او این طور بحث میکند که برخلاف دو تفسیر رایج از اندیشه ملاصدرا، اندیشه و فلسفه او «فلسفه عرفان» باید در نظر گرفته شود. تفسیری از جایگاه ملاصدرا در کتاب، بر جنبههای تحلیلی آثارش تاکید میورزد و او را فیلسوفی علاقهمند به درونمایههای صوفیگری معرفی میکند. کالین فضلالرحمان و الیورلیمان را نیز در این شاخه قرار میدهد. تفسیری دیگر نیز بر جنبههای عرفانی اندیشه ملاصدرا تاکید کرده و او را یک صوفی معرفی میکند. کالین کاستیهای هر دو تفسیر را نشان میدهد. او فلسفه ملاصدرا را بطور کلی فلسفه عرفان معرفی میکند و در کوششی که در برقراری حد واسطی میان صوفیگری و فلسفه در اندیشه ملاصدرا انجام میدهد، به دقت ملاصدرا را در رابطه با فلاسفه دیگر ازجمله فارابی و ابنسینا همانند سنت تصوف و در رابطه با کسانی چون ابن عربی قرار میدهد.
کالین صدرا را بیشتر درون سنتی که از درون آن آمده درنظر میگیرد و در سنت فیلسوفان همعصرش قرار میدهد. و او را از سنت اندیشهگانی خود به بهانه نبوغ و نوجوییاش جدا نمیکند. این هدف در تلاش او در دنبال کردن اندیشه ملاصدرا در میان پیشگامان فلسفه اشراق به خوبی روشن است. به این معنا، خوانش او از اندیشه صدرا در پیوند با جریان صدرا شناسی بهطور کلی است. به هرحال میتوان این پرسش را از خود کرد که آیا کسی میتواند بررسی دقیقتری از تصویری که ملاصدرا از خودش به دست میدهد، در زمینه تاریخی آن انجام بدهد. این به آن معنا است که باید به این امر توجه شود که تصویری که ملاصدرا از خود ارائه میدهد به درستی مورد بررسی قرار گرفته باشد. ملاصدرا بارها به تمایزاتی که میان خود و پیشگامان فکریاش وجود دارد، تاکید میورزد.
کتاب کالین را میتوان اثر مهم صدراپژوهی و عناوینی که او به شیوه خود آنها را مورد بحث و بررسی قرار میدهد، دانست. کالین مباحث اساسی و مهم را نه تنها در فلسفه ملاصدرا که در فلسفه اسلامی بهطور کلی مورد بررسی قرار میدهد. او به خوبی این موضوع را دنبال میکند که حوزه معرفتشناسی ملاصدرا در پیوندی نزدیک با حوزه هستیشناختی او است. اگرچه موضوع کتاب نظریه دانش ملاصدرا و نظریه اتحاد عاقل و معقول است، بحثی گسترده در کتاب درباره مفهوم هستی از دیدگاه ملاصدرا نیز مورد بررسی قرار میگیرد. کالین با دانش عمیق خود درباره این موضوع مباحث در پیوند با هم در این زمینه را به خوبی بههم مرتبط کرده و با فراست انها را در یک کل معنادار گرد هم میآورد. او دیدگاههای ملاصدرا را باتوجه به زمینه تاریخیشان تحلیل کرده و آنها را همزمان از مباحث فلسفه مدرن بازمیشناسد. کتاب کالین همانطور که حرفهای مهمی برای محققان در این زمینه دارد، برای علاقهمندان به اندیشه ملاصدرا نیز مفید و موثر است؛ چراکه همچنانکه با جزئیات بحث خود را پیش میبرد، آنها را به خوبی در زمینه تاریخی و فلسفیشان قرار میدهد.
ارسال نظر