بر بساط محبوبی

در تاریخ ۱۲۰ ساله المپیک، اتفاقاتی رخ داده که به هیچ عنوان با ماهیت ورزشی این فستیوال بزرگ همخوانی نداشته است. نمونه آن هم پیامدهای بی شمار سیاسی است که به دفعات در دوره‌های مختلف بزرگ‌ترین رویداد ورزشی جهان رخ داده. به هرحال ورزش همیشه حوزه مورد علاقه سیاستمداران برای ترویج دکترین خود بوده و دلیل آن هم مخاطبان فراوان آن است. سیاسی‌ترین المپیک‌های تاریخ، گاهی اوقات بوی خون هم گرفته‌اند.

1908 انگلستان

برای اولین بار مراسم افتتاحیه در این المپیک اجرا شد اما شهرت المپیک لندن بیش از این موضوع، به سبب اتفاقاتی است که در این مراسم رخ داد. در اوج دوران انقلاب صنعتی و رقابت بریتانیای کبیر و ایالات متحده تازه کار، رالف رز، پرتابگر وزنه و یکی از پرافتخارترین ورزشکاران تاریخ دوومیدانی که پرچمدار کاروان آمریکا بود، در قسمتی از مراسم رژه حاضر نشد به شاه ادوارد ادای احترام کند. این اتفاق، خشم مردم انگلستان را برانگیخت و البته همین موضوع سبب ایجاد تنش در رشته دوی ماراتن شد. مسابقه‌ای که با پیشتازی دوراندو پیتری ایتالیایی درجریان بود اما نماینده کشور چکمه ناگهان دچار مصدومیت شد و قسمت پایانی مسیر را با کمک تیم پزشکی به پایان رساند. جانی هایس آمریکایی که نفر پشت سر پیتری بود، به عنوان دوم رسید و همین موضوع محل مناقشه شد. مسوولان برگزاری مسابقه، نماینده آمریکا را صاحب مدال نقره دانستند که بازهم باعث کشمکش میان آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها شد.

1956 استرالیا

یکی از عجیب‌ترین و البته کم ورزشکارترین المپیک‌های تاریخ. جایی که برای اولین بار هم افتتاحیه و هم اختتامیه برگزار شد، اما اوضاع جهان به قدری پیچیده بود که کشور‌های بی‌شماری از حضور در این رویداد انصراف بدهند. چین به‌دلیل حضور تایوان و مصر، عراق و لبنان هم به علت حضور رژیم صهیونیستی در این رقابت‌ها شرکت نکردند. اسپانیا، سوئیس و هلند به علت همدردی با انقلابی‌های مجارستان، ملبورن را ترک کردند. اتفاقی که برای اولین بار در المپیک رخ می‌داد و علت آن‌هم سرکوب اعتراض مردم مجارستان به سیاست‌های کمونیستی و کشته شدن بیش از ۴ هزار نفر از مردم این کشور به دست روس‌ها بود. روزی که به بوداپست سیاه مشهور شد و البته پس از آن بود که کاروان مجارستان پرچم کشورشان را از دهکده‌ بازی‌ها به زیر کشیدند.

1968 مکزیک

مشابه اتفاقاتی که پیش از برگزاری المپیک ریو رخ داد، ۴۸ سال قبل هم در مکزیکوسیتی روی داد. یعنی استفاده از ذره‌بین رسانه‌های جهان برای بیان اعتراضات. با این تفاوت که عمق فاجعه خیلی بیشتر از یک سرکوب ساده بود. تظاهرات مردمی در میدان «فرهنگ‌های مختلف» مکزیکو سیتی، باعث کشته شدن ۵۸ نفر و زخمی شدن صدها نفر دیگر شد اما به محض شروع مسابقات یک واقعه تاریخی رخ داد که تبدیل به نماد المپیک مکزیک شد. در پایان هفته اول و هنگام توزیع مدال‌های رشته دو ۲۰۰ متر، تامی اسمیت که مدال طلا را به دست آورده بود، از نشان اعتراضی مخصوص سیاهپوستان آمریکا استفاده و مشتهایش را گره کرد. در این حرکت جاناتان کارلوس، نفر سوم همین ماده که او هم رنگین پوست بود، اسمیت را همراهی می‌کرد. این حرکت سیاسی بازتاب گسترده در تشدید قانون‌های تبعیض نژادی ایفا کرد. حتی با وجود آنکه دو ماه قبل از آن، قانون «حقوق برابر» این فرصت را به همه سیاه‌های آمریکایی می‌داد تا مانند دیگران زندگی کنند.

1972 آلمان

۴۶ سال پس از اینکه آدولف هیتلر المپیک پر سر و صدای برلین را مدیریت کرد، یک‌بار دیگر مردم آلمان شاهد برگزاری این فستیوال ورزشی در کشورشان بودند. علت بی‌تابی آنها هم مشخص بود. ترمیم چهره خشن آلمان نازی در جوامع بشری. تحریم‌های آلمان پایان یافته و حضور ۷۲۴۱ ورزشکار که لقب پرجمعیت‌ترین المپیک تاریخ را به برلین داد، بهترین فرصت برای به دست آوردن شهرت دوباره بود اما همه چیز آنطور که باواریایی‌ها می‌خواستند پیش نرفت. سازمان «سپتامبر سیاه »که متشکل از چند سرباز فلسطینی بود، با حمله به دهکده بازی‌ها ۹ ورزشکار اسرائیلی را به گروگان گرفتند. نقشه این عملیات که به طرز ناشیانه‌ای چیده شده بود، لو رفت و همه گروگان ها، یک افسر پلیس و پنج سرباز فلسطینی هم کشته شدند. همین موضوع دستاویزی برای کشته شدن سران آزادی‌خواه فلسطین مانند عبدلوائل زئیتر و عزیز موسی شد اما این پایان انتقام‌جویی رژیم صهیونیستی نبود و آنها ۲۰۰ زندانی در بند خود را هم به بدترین شکل ممکن با شکنجه عذاب دادند.

1976 کانادا

تبعات جنگ سرد به المپیک هم کشیده شد. در المپیک مونیخ بود که جدال ورزشکاران آمریکایی و روس فراتر از یک میدان مبارزه ورزشی بود. این اتفاق در مونترال هم رخ داد. بعدها ورزشکاران اوکراینی اعتراف کردند که به آتش کشیدن پرچم شوروی و تظاهرات ضد کمونیستی را به تحریک ایالات متحده انجام دادند. از دیگر اتفاقات سیاسی این المپیک می‌توان به شعار «یا سیاه یا نیوزلند» ۲۸ کشور آفریقایی اشاره کرد. جایی که این ورزشکاران تهدید کردند در صورت عدم کنار گذاشتن نیوزلند از المپیک، آنها دهکده را ترک می‌کنند. علت این امر هم نژادپرستی تیم راگبی آنها عنوان شده بود. در نهایت هم IOC با این خواسته آنها کنار آمد. جالب اینجا بود که آفریقای‌جنوبی به علت نظام آپارتاید حاکم بر این کشور، از حضور در المپیک منع شده بود!

1980 شوروی

انتخاب مسکو به‌عنوان میزبان المپیک، موجی از انتقاد‌ها را بر انگیخت. نظام کهنه اتحاد جماهیر شوروی در حال سقوط بود و بولشویک‌ها قصد داشتند تا تیر‌های آخر ترکش خود را هم با برگزاری این رویداد ورزشی خرج کنند اما ایالات متحده به عنوان دشمن درجه یک کمونیست، مخالف میزبانی روس‌ها بود. جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا با ارسال نامه‌ای سر گشاده و تهدید آمیز، به اشغال افغانستان توسط شوروی اشاره و آنها را خطری برای جامعه بشری عنوان کرد. کمیته ملی المپیک اما به این اتفاقات توجهی نکرد تا آمریکا و هم پیمانانش، حضور در این رقابت‌ها را تحریم کنند. ایران هم که به تازگی انقلاب و تغییر نظام را تجربه کرده بود، در مسکو شرکت نکرد تا پس از المپیک ۱۹۵۶، شوروی کم ورزشکارترین المپیک تاریخ را تجربه کند.

1984 آمریکا

چهار سال بعد، نوبت به شوروی و کشور‌های سوسیالیست رسید تا اقدام آمریکا را تلافی کنند. با این حال نفوذ کشور عمو سام در مجامع بین‌المللی، باعث شد تا میزبانی لس آنجلس خیلی هم بد نباشد. نکته مشترک این المپیک با چهار سال پیش از آن، عدم حضور ایران بود. چرا که نظام جمهوری اسلامی علاوه‌بر این که مخالف کمونیسم بود، با نظام سرمایه داری هم سر سازش نداشت. دیگر خاطره سیاسی این المپیک، دویدن سولا باد آفریقایی زیر پرچم بریتانیا بود. چرا که هنوز کشورش اجازه حضور در این رقابت‌ها رانداشت. هرچند مسابقه باد هم حواشی زیادی داشت و او نتوانست مدالی کسب کند.

1996 آمریکا

دومین میزبانی ینگه دنیا در بزرگ‌ترین رویداد ورزشی جهان، برای مردم کشور ما بسیار خاطره انگیز بود. مدال طلای رسول خادم، برای نخستین بار سرود ملی جمهوری اسلامی ایران را در آمریکا طنین‌انداز کرد و نشان داد که ورزش می‌تواند هر سیاستی را به زیر بکشد. جالب اینجا بود که مسوولان برگزاری مراسم توزیع مدال، برای پخش سرود ایران تردید داشتند و همین سوژه عکاسان شده بود.