خردسال‌ترین‌ها گرسنه‌ترین‌ها هستند
نگار حسینی از هنرپیشگان خوش‌قیافه و خوش‌هیکل بالیوود که بگذریم کافی است در خیابانی از شهرهای هند بلکه در روستاهای این کشور سری بگردانید تا خیل کودکان لاغر و کوتاه نظرتان را جلب کند. به نظر می‌رسد این کم بودن رشد در میان دختران بیش از پسران دیده می‌شود. این البته در جامعه‌ای که پسر جنس برتر محسوب می‌شود، چندان عجیب نیست. مطالعه‌ای که به تازگی منتشر شده است اما حاوی نکات تکان‌دهنده دیگری است. اینکه پسران بزرگ‌تر در هند بیشترین منابع تغذیه‌ای خانواده را به خود اختصاص می‌دهند و البته این که هر چه از فرزند ارشد فاصله بگیریم، بچه‌ها بیشتر دچار سوء‌تغذیه هستند. این ماجرا آنقدر جدی است که محققان به این نتیجه رسیده‌اند، کم‌سن‌ترین کودکان در خانواده معمولا گرسنه‌ترین‌ها هستند و با‌لطبع رشد کمتری دارند. بیش از 40 درصد کودکان 5 ساله و زیر 5 سال هندی دچار کوتاهی قد و کم بودن رشد بدن هستند. این کودکان در پایین‌ترین جایگاه‌های جدول قد کودکان در جهان قرار دارند. کاهش رشد و کوتاهی قد در چنین مقیاسی خیلی واضح این پیغام را با خود دارد که این کودکان سوء تغذیه دارند. با وجود پیشرفت‌های هند در عرصه‌های گوناگون، تغذیه کودکان هندی از دهه 1990 به بعد تنها اندکی بهبود یافته است. اما چرا کودکان هندی این قدر کوتاه‌قد هستند؟ احتمالا نخستین گمانه‌ای که به وجود می‌آید این است که که این پدیده در میان کودکان هندی تنها ناشی از فقر است. با این حال در مقایسه‌ای که میان هند و کشورهای صحرای آفریقا صورت گرفته این حقیقت آشکار شده است که نه تنها فقر بلکه فرهنگ هندی‌ها در دادن اهمیت ویژه به پسران در بروز این پدیده دخیل بوده است. نرخ تولد کودکان در هند بسیار نزدیک به میزان تولد در صحرای آفریقا است. حتی در هندوستان احتمال زنده ماندن کودکان در حین تولد بیش از صحرای آفریقا است و مادران احتمالا تحصیل‌کرده‌تر و اندکی ثروتمندتر هستند. در این میان معمای دیگری شکل می‌گیرد. چرا بچه‌های اول به خصوص پسران ارشد از وضعیت رشد بهتری برخوردارند؟ بررسی انجام شده حاکی از آن است که فرزندان اول در خانواده‌های هندی به نسبت فرزندان اول در صحرای آفریقا بلندقدتر هستند. سال گذشته تحقیقی در هندوستان و 25 کشور صحرای آفریقا انجام شد که در آن 174 هزار کودک زیر 5 سال مورد مطالعه قرار گرفتند. این تحقیق حول تفاوت قد کودکان هندی و کودکان صحرای آفریقا انجام می‌شد. نتیجه آن بود که میان این دو گروه کودک تفاوت قد به چشم می‌خورد و البته به نظر می‌رسید میزان قد با فرزند چندم خانواده بودن در ارتباطی معنادار است. بر‌اساس نتایج این پژوهش، به نظر می‌رسد معمای آسیای شرقی از بچه دوم شروع و در کودکان بعدی ادامه می‌یابد. نتایج نشان می‌دهد که در میان کودکان سوم به بعد 48 درصد کودکان دچار توقف رشد هستند. این درصد در میان کودکان صحرای آفریقا، 40 درصد است. این نرخ در میان کودکان اول هندی 35 درصد و در میان کودکان اول آفریقایی، 37 درصد است. «سیما» زنی است در روستای گوالیور در میانه کشور هند. او در 14 سالگی ازدواج کرده و در 15 سالگی نخستین زایمان را انجام داده است. فرزند ارشد، دختر بوده. در زایمان بعدی سیما پسر زاییده و بعد دوباره صاحب یک دختر شده است. برای زایمان‌های اول و دوم سیما رژیم خوبی را رعایت کرده است اما برای زایمان سوم گویا سرش شلوغ‌تر از آن بوده که برای مثال از مکمل‌های آهن استفاده کند. در هر حال او به‌عنوان یک مادر به تغذیه فرزند پسر بیش از دیگر فرزندانش اهمیت می‌دهد. وقتی سیما در برابر این پرسش قرار می‌گیرد که اگر بتواند تنها یکی از فرزندانش را حفظ کند، این فرزند کدام است؟ او بدون هیچ مکثی پسرش را انتخاب می‌کند با این توضیح که: «پسر چراغ خانه است.» نتایج تحقیق دیدگاه پسردوستانه خانواده‌های هندی را تایید می‌کند. در هند دخترانی که قبل از پسرها به دنیا آمده‌‌اند، از تغذیه بهتری برخوردارند اما دخترانی که بعد از پسرها به دنیا آمده‌‌اند، بیشتر سوءتغذیه دارند. به علاوه تا زمانی که پسر مورد علاقه خانواده در حال رشد است به میزان نامتناسبی همه منابع خانواده را به خود اختصاص می‌دهد. مصاحبه با «سیما»، مادر هندی نشان داد که بچه‌های کوچک‌تر به شکل واضحی غذای کمتری دریافت می‌کنند و البته به دلیل این فرهنگ پسردوستی، دختران به لحاظ تغذیه‌ای وضعیت بدتری دارند. در نهایت به نظر می‌رسد تنها این نکته مهم است که نخستین پسری که در خانواده متولد شده خوب تغذیه شود تا عصای پیری پدر و مادر باشد و باقی کودکان اهمیت چندانی ندارند. با توجه به سنت‌های جامعه هندی و این که مراقبت از والدین در دوران پیری به عهده پسر ارشد است، به علاوه اینکه برای جهیزیه دختران، خانواده باید هزینه زیادی کند، خانواده‌ها تمایل بیشتری به داشتن پسر دارند. این است که در هند این ضرب‌المثل رواج دارد که «دختر به مثابه بار است». بنابراین سقط جنین‌های جنسیتی در این کشور به شدت رایج است که در نتیجه آن در سال 2011 در برابر هر 1000 پسر در این کشور، 919 دختر به دنیا آمده است. در سال‌های اخیر برنامه‌های زیادی در هند برای از بین رفتن نابرابری‌های جنسیتی پایه‌گذاری شده است اما این فرهنگ آن قدر در جامعه هندی ریشه‌دار است که باید زمان زیادی بگذرد تا بتوان از آن فاصله گرفت.
منبع: نیویورک‌تایمز